۱۳۸۷ اسفند ۲۵, یکشنبه



تعاريف معماري
مقدمه

تعريف معماري زماني اهميت بيشتري يافت که مرزهاي دانش، بينش و آموزش معماري به صورت آکادميک مورد توجه قرار گرفت و تخصص گرايي در جوامع انساني مطرح شد. به اين مفهوم که سازه از معماري جدا شد، متخصصين تاسيسات و نظاير آن به صورت تخصصي فعاليت خود را آغاز کردند. اين تحولات زمينه مناسبي براي انقلاب صنعتي در قرن نوزدهم ميلادي به ويژه نيمه دوم آن بود. زماني که متفکريني چون " جان راسکين" و " ويليام موريس"، تقابل سنت و مدرنيسم را براي جوامع انساني مضر و خطرناک توصيف کردند.

ويترو ويوس
که در بيشتر منابع علمي معماري، به عنوان پدر علم معماري معرفي شده­است، معماري را واجد سه ويژگي زيبايي، استحکام و سودمندي مي­داند و اين ويژگي­ها را سه ضلع مثلث معماري ­مي­داند.
ويليام موريس
به مجموعه فعاليتهاي بشري بر روي کره زمين معماري گويند. تنها طبيعت بکر و مخلوقات خداوند از اين تعريف به معناي معماري توسط انسان جدا هستند و گرنه هر آنچه که مي­بينيم يا هر فضايي که در آن هستيم معماري است.
هريسHariss
در سال 1975 ميلادي، معماري را علم ساختمان تعريف کرده اند چون در نظر ايشان، در معماري مباحث تکنيکي، تکنولوژي و فن­آوري داراي اولويت است
جوينز Joins
معماري را هنر ساختمان تعريف کرده­اند. يعني به جنبه­هاي هنري و جنبه­هاي ذوقي و سليقه­اي معماري ارزش بيشتري داده­اند
برانکوزي
از منتقدين و متفکرين اين رشته، معماري را يک مجسمه مسکوني قلمداد کرده­اند. از نظر ايشان، جنبه­هاي بيروني معماري داراي اهميت بيشتري نسبت به درون آن است. جمله­اي از ايشان با اين مضمون نقل شده­است: "معماري به مثابه يک مجسمه مسکوني است.
گوته
شاعر مشهور آلماني، معماري را موسيقي جامد شده و تبلور يافته مي­پندارد.
اگر هنر را به صورت پاره خطي در نظر بگيريم، يک سر اين پاره خط موسيقي است که در لحظه تولد از بين مي­رود و غير مانا ترين هنر است و سر ديگر آن معماري، مانا ترين هنر است.
لوکوربوزيه
معماري را بازي هوشمندانه احجام، زير نور وسايه­ها تعريف کرد. "معماري آن چيزي است که قلب مرا مي­لرزاند." يعني اگر در ساختماني قرار گرفتيم که احساسات و عواطف ما تحريک نشد، به يک هيجان وشعفي نرسيديم، آن، فقط يک ساختمان است، معماري نيست.
فرانک لويد رايت
وقتي مي­خواهيد معماري کنيد و خانه­اي را بر روي تپه­اي قرار دهيد، به گونه­اي اين کار را انجام دهيد که وقتي بنا ساخته شد، جزيي از تپه باشد. يعني او در تعريف معماري، معماري را جزو طبيعتي مي­داند که گويي از ازل وجود داشته و امروز تنها کشف و خلق مي­شود. يعني معمار مامور است که آن اثر را کشف کند و بسازد. لويد رايت ارتباط بين معماري و طبيعت و ريشه داشتن معماري در طبيعت را مطرح مي­کند.

دايره­المعارف بريتانيکا
معماري علم و هنر ساختمان معرفي شده­است، يعني ترکيبي از مسايل تکنيکي، فن آوري و فني با مسايل هنري و سليقه­اي و قريحه­اي.
لدو
معماری رابطه ای است بین هنرعلم ومنطق.



منبع : اقای دکتر رضا فراهانی( مدرس وعضو هیات علمی دانشگاه ازاد ری)