تعاريف معماري
مقدمه
تعريف معماري زماني اهميت بيشتري يافت که مرزهاي دانش، بينش و آموزش معماري به صورت آکادميک مورد توجه قرار گرفت و تخصص گرايي در جوامع انساني مطرح شد. به اين مفهوم که سازه از معماري جدا شد، متخصصين تاسيسات و نظاير آن به صورت تخصصي فعاليت خود را آغاز کردند. اين تحولات زمينه مناسبي براي انقلاب صنعتي در قرن نوزدهم ميلادي به ويژه نيمه دوم آن بود. زماني که متفکريني چون " جان راسکين" و " ويليام موريس"، تقابل سنت و مدرنيسم را براي جوامع انساني مضر و خطرناک توصيف کردند.
ويترو ويوس
که در بيشتر منابع علمي معماري، به عنوان پدر علم معماري معرفي شدهاست، معماري را واجد سه ويژگي زيبايي، استحکام و سودمندي ميداند و اين ويژگيها را سه ضلع مثلث معماري ميداند.
ويليام موريس
به مجموعه فعاليتهاي بشري بر روي کره زمين معماري گويند. تنها طبيعت بکر و مخلوقات خداوند از اين تعريف به معناي معماري توسط انسان جدا هستند و گرنه هر آنچه که ميبينيم يا هر فضايي که در آن هستيم معماري است.
هريسHariss
در سال 1975 ميلادي، معماري را علم ساختمان تعريف کرده اند چون در نظر ايشان، در معماري مباحث تکنيکي، تکنولوژي و فنآوري داراي اولويت است
جوينز Joins
معماري را هنر ساختمان تعريف کردهاند. يعني به جنبههاي هنري و جنبههاي ذوقي و سليقهاي معماري ارزش بيشتري دادهاند
برانکوزي
از منتقدين و متفکرين اين رشته، معماري را يک مجسمه مسکوني قلمداد کردهاند. از نظر ايشان، جنبههاي بيروني معماري داراي اهميت بيشتري نسبت به درون آن است. جملهاي از ايشان با اين مضمون نقل شدهاست: "معماري به مثابه يک مجسمه مسکوني است.
گوته
شاعر مشهور آلماني، معماري را موسيقي جامد شده و تبلور يافته ميپندارد.
اگر هنر را به صورت پاره خطي در نظر بگيريم، يک سر اين پاره خط موسيقي است که در لحظه تولد از بين ميرود و غير مانا ترين هنر است و سر ديگر آن معماري، مانا ترين هنر است.
لوکوربوزيه
معماري را بازي هوشمندانه احجام، زير نور وسايهها تعريف کرد. "معماري آن چيزي است که قلب مرا ميلرزاند." يعني اگر در ساختماني قرار گرفتيم که احساسات و عواطف ما تحريک نشد، به يک هيجان وشعفي نرسيديم، آن، فقط يک ساختمان است، معماري نيست.
فرانک لويد رايت
وقتي ميخواهيد معماري کنيد و خانهاي را بر روي تپهاي قرار دهيد، به گونهاي اين کار را انجام دهيد که وقتي بنا ساخته شد، جزيي از تپه باشد. يعني او در تعريف معماري، معماري را جزو طبيعتي ميداند که گويي از ازل وجود داشته و امروز تنها کشف و خلق ميشود. يعني معمار مامور است که آن اثر را کشف کند و بسازد. لويد رايت ارتباط بين معماري و طبيعت و ريشه داشتن معماري در طبيعت را مطرح ميکند.
دايرهالمعارف بريتانيکا
معماري علم و هنر ساختمان معرفي شدهاست، يعني ترکيبي از مسايل تکنيکي، فن آوري و فني با مسايل هنري و سليقهاي و قريحهاي.
لدو
معماری رابطه ای است بین هنرعلم ومنطق.
منبع : اقای دکتر رضا فراهانی( مدرس وعضو هیات علمی دانشگاه ازاد ری)