۱۳۸۸ آبان ۲۸, پنجشنبه

ما هیچ، ما نگاه



هنر، از هیچ زیبا آفریدن است!


اساس خلقت آدمیزاده، زندگی کردن و لذت بردن از تجربه ی بودن است. بودن در لحظه ها، در فضا و درک اکنون های گذرا!! فهم هیچ روندی توأم با کشف است، کشفی که تمام ارزشش به لذت بردن از سیر در همین لحظه-اکنون هاست.

به گمانم زیبایی سرشار از احساس هنر ایرانی و یا با دیدی گسترده تر هنر شرقی، فهم عارفانه و سرشار از خلوص هیچ های زمانه خود بوده و هست. هیچ موسیقیدان ایرانی سکوت است، خطاط پارسی هیچ اش را با رقص معنادار حروف و کلماتش بیان می کند و هیچ معمار ایرانی-پارسی...


هیچ معمار ایرانی هنوز هم هیچ است!


اعتقاد دارم شاهکارهای معماری که در سرزمین ما ایران به دست مهرازان پارسی خلق شده اند (از تخت جمشید تا میدان نقش جهان)، بهترین پاسخ برای جستجوی هیچ معماری ایرانی است که مدتهاست وجود خارجی ندارد.

کاش ما مهرازهای ایرانی بتوانیم هیچ های گمشده مان (که پر از احساس، عرفان، اصالت و معرفت حقیقی است) را پیدا کنیم، آنها را در قالبی نو خلق کنیم و از این سیر کشف لذت ببریم... و آن زمان است که می توانیم به خودمان بگوییم: معمار!!

هیچ اگر سایه پذیرد، ما همان سایه هیچ ایم!