۱۳۸۷ آبان ۱۱, شنبه

نگاهی به فلاسفه جهان غرب (قرن 17 تا 20)

مطالب زیر اتفاق شب گردی ها و پَرسه های من در این دهکده جهانی هستش، محصول، جزوه تدریس جلسه هشتم کلاس "تاریخ فلسفه" ی بی نام و نشانی! است که پیش روی شماست.
چند پاراگرافی که مربوط به نظر شخصی مدرس آن کلاس در مورد مکاتب فلسفه بود، حذف، و تنها به جنبه تاریخی مطالب بسنده کردم.

دریافت مطالب فوق با فرمت PDF، -اینجا- ظرفیت 161 کیلوبایت

فلاسفه قرن هیفدهم:

در این قرن نوعی خلاء در زمینه نظام های استدلالی و فلسفی در جهان غرب به چشم می خورد، عموماً فلاسفه در پی نگرشی نو برآمدند.
"رنه دکارت" (Rene Descartes) فیلسوف معروف فرانسوی، متولد سال 1596 و متوفای سال 1650 میلادی، تلاش کرد تا یک نظام منسجم فلسفی مبتنی بر استدلال بوجود آورد و ضعف موجود را جبران نماید. وی معتقد بود که حقیقت، بر پایه تعقل شخص از نفس خویش قرار دارد و بر این اساس "من می اندیشم" زیر بنای "من هستم" می باشد. برخی از کتب معروف وی عبارتند از "اصول فلسفه" و "تفکرات".
اندیشه های دکارت که استدلال را میزان و معیار شناخت حقیقت می دانست، منبع ادراک انسان از واقعیت را به استدلال و ادراک عقلی محدود ساخت و موجب پیدایش مکاتب فلسفی اصالت عقل و استدلال (راسیونالیسم) در اروپا گردید که تا قرن هیجدهم می لادی رواج داشتند.

دیگر فلاسفه قرن هیفدهم عبارت بودند از:
"توماس هابس" (Thomas Habbes) متولد سال 1588 و متوفای سال 1679 میلادی، وی فیلسوف سیاسی در انگلستان بود و کتاب معروف وی "لوباثان" (Leviathan) نامیده می شود.

"بلز پاسکال" (Blaise Pascal) متولد سال 1623 و متوفای سال 1662 میلادی، وی ریاضی دان، فیزیک دان و فیلسوف زمانه خود بود، او بر این باور بود که دانش، یک شهود روحی است و بدین جهت، و بدین جهت، برای مدتی فعالیت علمی خویش را رها ساخت و به راضت پرداخت.

"باروخ اسپینوزا" (Baruch Spinoza) متولد سال 1632 در هلند، و متوفای سال 1677 میلادی، او به فلسفه دکارت علاقه مند بود وکتابی را نیز در این زمینه نوشته است. کتابهای معروف او عبارتند از "رساله الهیات"، "علم اخلاق" و "بهبود عقل".

"جان لاک" (John Locke) متولد سال 1632 و متوفای 1704 میلادی، این فیلسوف انگلیسی نیز در آغار فلسفه دکارت را مورد علاقه قرار دارد و به مبحث شناخت شناسی اهتمام ورزید، یکی از ویژگی های این فیلسوف تجربی قرن هیفدهم، پژوهش در زمینه مسائل اجتماعی، سیاسی، آزادی و حقوق بشر است. وی اندیشه های فلسفه سیاسی خویش را در کتاب "دو رساله در باره حکومت" بیان نمود.

"مالبرانش" (Malebranche) متولد سال 1638 در پاریس، و متوفای سال 1715 میلادی، وی نیز به فلسفه دکارت علاقه مند شد و کتاب "پی جویی حقیقت" را نوشت، سپس به اندیشه های افلاطون گرایش پیدا کرد.

"لایب نیتس" (Leibniz) متولد سال 1646 در آلمان، و متوفای سال 1716 میلادی، تحصیل و تحقیقات وی در زمینه های فلسفه، ریاضیات و علم حقوق بوده است.

فلاسفه قرن هیجدهم
در قرن هیجدهم فیلسوفانی مانند "هیوم" و "کانت" در صدد بر آمدند نا حد و مرز استدلال در فلسفه دکارت را تبعین کنند و محدودیت های آن را نشان دهند. این امر، در ادامه موجب تحولی دیگر در مکاتب فلسفی اروپا گردید.

دیگر فلاسفه قرن هیجدهم عبارت بودند از:
"جرج برکلی" (George Berkeley) متولد سال 1885 در انگلستان، و متوفای سال 1753 میلادی، وی به عنوان یک مسیحی معتقد در صف کشیشان کلیسا قرار گرفت و بخشی از عمر خود را به سیر و سفر گذراند و علاوه بر فلسفه در زمینه های دیگری همجون اقتصاد و جغرافیا تبحر داشت. از این دانشمند نیز کتابهای متعددی مانند "مبادی علم انسان" به جا مانده است.

"ولتر" (Voltaire) متولد سال 1694 در فرانسه، و متوفای 1778 میلادی، وی که جایزه آکادمی فرانسه را بدست آورده بود در سال 1715 اشعاری را بر علیه حاکم وقت (فبلیپ دوم) سرود و به تبعید از فرانسه محکوم شد، اما پس از مدتی مورد عفو قرار گرفت و به کشور خود بازکشت. بسیاری از کتب و مقالات و نمایشنامه ها مانند کتاب "فرهنگ فلسفی" از او به جا مانده است.

"دیوید هیوم" (David Hume) متولد سال 1711 در اسکاتلند، و متوفای سال 1776 میلادی، وی به عنوان فیلسوفی تجربه گرا قلمداد می گردد. از او کتابهای متعددی مانند "طبیعت آدمی" و "گفتارهای سیاسی" به جا مانده است.

"ژان ژاک روسو" (Jean Jacques Rousseau) متولد سال 1712 در سوئیس، و متوفای سال 1778 میلادی. وی از پیشگامان حقوق بشر در قاره اروپا به شمار می رود. او در کتاب معروف خود "قرار دادهای اجتماعی" تلاش می کند تا میان آزادی های فردی و حقوق اجتماعی، هماهنگی بوجود آورد.

"امانوئل کانت" (Immanuel Kant) متولد سال 1724 در آلمان و متوفای سال 1804 مبلادی، برخی از آثار معروف او عبارتند از "نقد عقل مطلق" و "نقد عقل عملی".

فلاسفه قرن نوزدهم
به طور خلاصه بیان شد که فلسفه اروپایی در قرن هیجدهم میلادی تحت تاپیر عمیق اندیشه های دکارت، و به سوی اتکا بر استدلال عقلی برای شناخت واقعیت ها گرایش پیدا کرد و موجب ظهور مکاتب فلسفی ای همچون "راسیونالیستی" در آن قاره گردید؛ اما پژوهش های "کانت" و "هیوم" دامنه استدلال عقلی را به منظور کشف حقایق، محدود ساخت. آنان معتقد بودند که عقل، در محدوده خاصی کارایی دارد و نمی تواند از آن محدوده فراتر برود.

علاوه بر این محدودیت ها که فلاسفه این دوره را در مضیغه قرار می داد، انتزاعی بودن و ذهنی شدن بیش از حد فلسفه در قرن هیجدهم و بیگانگی آن با واقعیت های زندگی و عواطف انسانی و تجربیات و احساساتی مانند عشق، ترس و...، شرایط لازم را برای ظهور یک تحول جدید که عکس العملی در برابر افراط راسیونالیسم ها قلمداد شده است فراهم ساخت.
این عکس العمل، در قالب مکاتبی همچون "ایده الیسم"، "اگزیستانسیالیسم" و "پزیتویسم" به ظهور رسید.

"یوهان فیخته" (Fichte) متولد سال 1762 در آلمان و متوفای در سال 1814 میلادی، وی تحت تاثیر فلسفه کانت قرار گرفت و به مطالعات و پژوهش پرداخت، پس ازکانت برخی از شاگردان و معاصران وی، در صدد برآمدند تا با تعبیراتی رمانتیک و بیان احساسی عاطفی، نقص مکاتب راسیونالیسم افراطی و انتزاعی را جبران کنند، برخی از منتقدین فلسفه، فیخته را نیز یکی از نظریه پردازان مکتب کانت می شمارند.
همچنین افکار واندیشه های این فیلسوف قرن نوزدهم را موجب پیدایش نوعی "ایده آلیسم" قلمداد می کنند.

"هگل" (Hegel) متولد سال 1770 در کشور آلمان، و در گذشت در سال 1831 میلادی، وی فلسفه کانت، اسپینوزا و ژان ژاک روسو را مورد مطالعه قرار داد و خود نیز کتابهایی به این شرح در تبعیین افکار و اندیشه های خویش تالیف کرد "دائرة المعارف علوم فلسفی"، "پدیدار شناسی روح"، "مبانی فلسفه حقوق" و "علم منطق".
این فیلسوف توانست ایده آلیسم مطرح شده در اروپا پس از کانت را سامان بخشد و نظامی منسجم برای آن تدوین نماید. وی شیوه دیالیکتیکی (سخن وری) خود را بر مبنای تضاد پایه ریزی کرد، بنا بر این نظریه عام ترین ایده "هستی" است، و از درون آن ضد او که "نیستی" است پدید می آید و به آن ترکیب می شود. در تیجه پدیده ای دیگر یعنی ایده "شدن" به وجود می آید، ایده اول "تز" و ایده دوم "آنتی تز" و پدیده اخیر "سن تز" نامیده می شود؛ این سن تز نیز خود در مرحله بعد در پایگاه تز قرار می گیرد و دوباره همان مراحل ادامه می یابد.
نظریه دیالیکتیکی مذکور در حقیقت انتزاعی بودن برای رویدادهای تاریخ که همواره دو نیروی متضاد در مقابل یکدیگر قرار می گیرد.

"شلینگ" (Schelling) متولد سال 1775 در آلمان و در گذشت در سال 1854 میلادی، او نیز به عنوان فیلسوف ایده عالیسم در اروپا به شما می رود. برخی از کتاب های وی عبارتند از "روح جهان"، "فلسفه دین"، "فلسفه اساطیر"، "اندیشه های فلسفه طبیعت" و "بیان فلسفه من".

"شوپنهاور" (Schopenhauer) متولد سال 1785 در آلمان و متوفای سال 1860 میلادی، او از طرفدران مکتب کانت در آلمان بود ولی هگل را آماج حملات و انتقادات شدید خود قرار داده است. وی اراده را دارای همان اصالت و نقشی که معاصرانش مانند هگل برای روح و عقل در جهان قائل بودند می دانست.
نخستین عبارت شوپنهاور در کتابش به نام "جهان به منزله اراده و تمثل" این جملع است: "جهان، تصور من است". برخی از موضع گیری های منفی وی باعث شده است تا او را به عنوان فیلسوفی بدبین بشناسند.

"اگوست کنت" (Auguste conte) متولد سال 1798 در فرانسه، و متوفای سال 1857 میلادی، وی را بنیان گذار جامع شناسی نوین می دانند. برخی از آثار این دانشمند عبارتند از "دروس فلسفه اثباتی"، "ملاحظات فلسفی در باره علوم و دانشمندان" و "رساله جامع شناسی". مکتب فکری وی "یزیتویسم" یا "فلسفه اثباتی" نامیده می شود که اساس آن را بسنده کردن به داده های بدون واسطه حواس تشکیل می دهد.

"فویر باخ" (Ludwig Feuerbach) متولد سال 1804 در آلمان، و درگذشت در سال 1872 میلادی، وی در ابتدا از شاگردان هگل بود، سپس به مکتب اصالت ماده و اصالت حس گرایش پیدا کرد و کتاب "ماهیت مسیحیت" را به رشته تحریر در آورد.

"جان استوارت میل" (John Stuart Mill) متولد سال 1806 در انگلستان و متوفای سال 1873 میلادی، وی یکی از پیشگامان حقوق بشر و آزادی های سیاسی در اروپا محسوب می شود. او نویسنده ای توانا و سیاست مداری معروف بود و پژوهش هایی پیرامون معرفت شناسی و اصالت تجربه انجام داد، از این نویسنده انگلیسی کتابهای زیادی به چاپ رسیده که برخی عبارتند از "فایده گرایی"، "اگوست گنت و پزیتویسم"، نظام منطق و "اتو بیوگرافی".

"کی یر کگارد" (Kierkegaard) متولد 1813 در دانمارک و در گذشت در سال 1855 میلادی، او از کشیش مذهبی بود که به انتقاد از افکار کلیسا پرداخت. او را بنیان گذار مکتب "اگزیستانسیالیسم" نیز دانسته اند، وی در برابرمکتب راسیونالیسم افراطی به مبارزه با فلسفه انتزاعی و محدود کردن ادراک حقیقت، به استدلال عقلی محض پرداخت و ضرورت احتمام به واقعیت های زندگی و احساس و عواطف را یاد آور شد. برخی از آثار او عبارتند از "مفهوم اضطراب"، "تکرار" و "تجربه در مسیحیت".

"کارل مارکس" (Karl Marx) متولد سال 1818 در آلمان، و در گذشت در سال 1883 میلادی، وی بنیانگذار مکتب فلسفی با ابعاد سیاسی و اقتصادی است که به مکتب "مارکسیسم" معروف است. این مکتب فلسفی بر مبنای اصالت ماده (متریالیسم) قرار دارد. از دیدگاه مارکس، تاریخ همواره تاریخ مبارزه طبقاتی بوده است. برخی از کتابهای معروف او عبارتند از "سرمایه"، "فقر فلسفه" و "مانیفست".

"ویلیام جیمز" (William James) متولد سال 1842 در آمریکا، و متوفای سال 1910 میلادی، وی را بنیانگزار مکتب "پراگماتیسم" (اصالت عمل) دانسته اند. برخی از آثار او عبارتند از "دین و روان" و "جهان کثرت گرا". جیمز علاوه بر فلسفه در زمینه روانکاوی تجربی نیز پژوهش های دامنه داری را انجام داده است. مکتب پراکماتیسم بر آن است تا که "حقیقت عبارت است از قضیه ای که فایده عملی داشته باشد".

"نیچه" (Friedrich Nietzsche) متولد سال 1844 در آلمان و در گذشت در سال 1900 در آلمان، وی از منتقدان فلسقه، دین و فرهنگ بوده است. برخی از کتابهای وی عبارتند از "سپیده دم"، "اراده معطوف به قدرت"، "انسانی بیش از حد انسانی"، "فراسوی نیک و بد" و "تبار شناسی اخلاق"

فلاسفه قرن بیستم
جنگ های جهانی و کشتار انسانها در غرب، زمینه را برای از هم گسیختگی و فروپاشی فکری و معنوی مردم اروپا و بی اعتمادی به ارزش های را فراهم ساخت؛ نتیجه این روند را در بروز نهضت های عصیانگر اجتماعی مانند "هیپی گری" و امثال آن می توان مشاهده کرد. این حوادث در شکل گیری تفکرها و مکتب های فلسفی بی اثر نبوده است.

"جان دیویی" (John Dewey) متولد سال 1859 در آمریکا، و در گذشت در سال 1952 میلادی، وی در علم و فلسفه تبحر داشت، و در زمینه تعلیم و تربیت پژوهش های گسترته ای انجام داد. او همچنین تلاش کرده است تا علم، فلسفه و دموکراسی را مرتبط با یکدیگر معرفی کند. برخی از کتابهای وی عبارتند از "بازسازی در فلسفه"، "فلسفه اصالت فرد"، "در جستجوی یقین" و "تجربه و طبیعت"

"هوسرل" (Edmund Husserl) متولد سال 1859 در منطقه ای که امروز به کشور چک تعلق دارد (Moravia)، و متوفای سال 1938 میلادی، وی را نظریه پرداز مکتب "پدیدار شناسی" می دانند، او معتقد بود که مبانی اصلی علوم نیازمند فلسفه است، و بر این اساس در جهت هماهنگی فلسفه و علوم دیگر می کوشید.

"برتراند راسل" (Bertrand Russell) متولد 1872 در انگلستان و متوفای 1970 میلادی، وی در زمینه منطق، ریاضی و فلسفه تحلیلی دارای پژوهش های زیادی است، برخی از کتابهای او عبارتند از "مقدمه ای بر فلسفه ریاضی"، "چرا مسیحی نیستم". راسل از جمله فلاسفه ای است که به مخالفت با کلیسا و باورهای مذهبی گرایش پرداخته است.

"ژاک مارتین" (Jacques Maritain) متولد سال 1882 در فرانسه، متوفای سال 1973 میلادی، وی مروج مکتب فلسفه "تومائی جدید" که در حقیقت تجدید مکتب "اسکولاستیک" در غرون وسطی است که به وسیله فیلسوفانی مانند "توماس آکویناس" سازماندهی شده است. برخی از آثار وی عبارتند از "درآمدی بر مابعد الطبیعه"، "مبادی فلسفه"، "مدارج معرفت" و "دین و فرهنگ"

"اتین ژیلسون" (Etinne Gilson) متولد سال 1884 در اتریش، و متوفای سال 1951 میلادی، وی از پیشگامان منطق ریاضی و فلسفه تحلیلی است. کتاب او تحت عنوان "رساله منطقی-فلسفی" منتشر شده است.

"هایدیگر" (Martin Heidegger) متولد سال 1889 در آلمان، و متوفای سال 1976 میلادی، مهمترین کتابهای او عبارتند از "وجود و زمان"، "نعلیقات بر فلسفه". وی در زمینه وجود شناسی پژوهش های زیادی را انجام داده است.

"گابریل مارسل" (Gabrial Marcel) متولد 1889 در فرانسه، متوفای سال 1973 میلادی، وی یکی از فلاسفه مکتب "اگزیستانسیالیسم" قلمداد می شود. این مکتب بر اصالت حیات و وجود فردی تاکید داشت که توسط "کی یر کگارد" بنیانگذاری شد، بعد از مرگ او به دو گروه موافق مذهب و مخالف مذهب در اروپا رواج یافت؛ گابریل مارسل به عنوان نماینده اگزیستانسیالیسم موافق مذهب شناخته شده است.

"کارل پوپر" (Karl Popper) متولد سال 1902 در اتریش و متوفای سال 1994 میلادی، وی در زمینه فلسفه سیاسی دارای نظریه های مفصلی است و به دلیل اهتمام او به علوم تجربی پیش از مسائل آکادمی فلسفی، او را "خردگرا سنجشگر" دانشته اند، او همچنین یکی از منتقدان جدی مکاتب فلسفی "تاریخ گرا" به شمار می آید.
آثار او عبارتند از "منطق پژوهش"، "فقر تاریخ گرایی"، "جامعه باز و دشمنان آن"، "حدس ها و ابطال ها"، "شناخت عینی" و "فلسفه و فیزیک".

"ژان پل سارتر" (Jean Paul Sartre) متولد سال 1905 در فرانسه و متوفای سال 1980 میلادی، وی تیز از فلاسفه مکتب "اگزیستانسیالیسم" است. برخی از آثار او عبارتند از "تخیل"، "نقادی عقل دیالیکتیک"، "کلمات"، "هستی و نیستی"، "نظریه احساسات" و "راه های آزادی".

"سیمون دوبوار" (Simone De Beauvoir) متولد سال 1908 در فرانسه، و متوفای سال 1986 میلادی، این بانو فیلسوف نیز از جمله مروجان مکتب "اگزیستانسیالیسم" می باشد. وی علاوه بر آشنایی با فلسفه، به عنوان یک رمان نویس و فعال سیاسی با گرایش "فمینیسم" شهرت دارد، و کتاب معروف او در این زمینه "جنس دوم" نام دارد.

"میشل فوکو" (Michael Foucault) متولد سال 1926 در فرانسه و در گذشت در سال 1984 میلادی، وی در زمینه روابط اجتماعی و قدرت پژوهش هایی انجام داده است، برخی از آثار او عبارتند از "دیرینه شناسی دانش" و "دیوانگی و تمدن".