لوکوربوزیه در سال 1921 کتابی را تحت عنوان «به سوی یک معماری» منتشر نمود، که تحولی اساسی در نوع نگرش به معماری به وجود آورد. او در ابتدای کتاب نوشته است:
" عصر بزرگی آغاز شده است. روح جدیدی وجود دارد. انبوهی کار که با این روح جدید طراحی میشود در مقابل ما قرار دارد، با این امر به ویژه باید در تولید صنعتی مواجه شد. رسم و عادت معماری را دچار خفقان کرده است. سبک ها دروغی بیش نیستند. سبک وحدت اصل است که به همهی کارهای یک عصر روح میبخشد، محصولی از حالتی ذهنی است که خصلت ویژهی خود را داراست. عصر ما روز به روز سبک خودش را تعیین میکند. چشمان ما، متأسفانه هنوز قادر به تشخیص آن نیستند."(لوکوربوزیه؛1381: 204)
در قسمتی دیگر، در نقد معماری کلاسیک نوشته است:
"در معماری مبانی قدیمی ساختمان مردهاند. ما حقیقت معماری را دوباره کشف نخواهیم کرد، مگر این که مبانی جدید و شالودهای منطقی را برای هرگونه ظهور معماری تثبیت کنیم. دورهای بیست ساله آغاز میشود که مشغلهاش خلق این مبانی خواهد بود. دورهای از مسائل بزرگ، دورهای از تحلیل، از تجربه، همچنین دورهای از سردرگمی عظیم زیبایی شناسی، دورهای که در آن یک زیباشناسی جدید ساخته و پرداخته خواهد شد. ما باید نقشه، یعنی کلید این تحول را مطالعه کنیم."( لوکوربوزیه؛ 1381 : 213)
" تاریخ معماری طی قرن ها به عنوان تغییر در ساخت و تزیین به آهستگی آشکار شده است، اما در پنجاه سال اخیر فولاد و بتون فتوحات جدیدی به بار آوردهاند که نشانهی ظرفیت بزرگتری برای ساخت و نشانهی یک معماری است که در آن کدهای قدیمی واژگون شدهاند. اگر با گذشته رویارو شویم خواهیم آموخت که «سبک ها» دیگر برای ما وجود ندارند، بلکه سبکی متعلق به دورهی خود ما از راه رسیده و انقلابی رخ داده است. اذهان ما آگاهانه یا ناآگاهانه این رویدادها را درک کردهاند و نیازهای جدیدی، آگاهانه یا ناآگاهانه سر برآوردهاند. ماشین جامعه، کاملاً خلاص از دنده، میان یک بهبودی با اهمیتی تاریخی و یک فاجعه نوسان میکند. غریزهی اولیهی هر موجود انسانی تأمین سرپناهی برای خویشتن است. طبقات مختلف کارگران در جامعهی امروزی دیگر مسکنهایی در خور نیازشان ندارد، پیشه وران هم همین طور. مسئلهای مربوط به ساختن در ریشهی ناآرامی اجتماعی امروز نهفته است: معماری یا انقلاب."( لوکوربوزیه؛ 1381: 207)
او در تعریف معماری نوشته است:
" معماری بازی استادانه، صحیح و باشکوه تودههایی است که در روشنایی با یکدیگر جمع میشوند. چشمان ما برای مشاهدهی صورت ها (فرم ها) در روشنایی ساخته شدهاند، نور و سایه این صورت ها را آشکار می کنند، مکعب ها، مخروط ها، کره ها، استوانه ها یا هرم ها صورت های بزرگ اولیهای هستند که نور آن را به گونهای ممتاز آشکار میکند، تصویر این صور در درون ما و بدون ابهام متمایز و ملموس است. به همین دلیل است که این ها صور زیبا، زیباترین صوراند. همه کس، از کودک گرفته تا وحشی و ما بعد الطبیعه دان با این مطلب موافق است. این امر به ماهیت هنرهای تجسمی مربوط میشود.
معماری مصری، یونانی یا رومی، معماری منشورها، مکعب ها و استوانه ها، هرم ها یا کرههاست. اهرام، معبد لوکسور، پارتنون، کولیزیوم، ویلای هادریان. معماری گوتیک، دراساس، بر کرهها، مخروط ها و استوانه ها استوار نیست. فقط صحن اصلی کلیسا بیان صورتی ساده اما به هندسهی پیچیدهای از مرتبهی دوم (قوس های متقاطع) است. به همین دلیل است که یک کلیسای جامع چندان زیبا نیست و ما در آن به دنبال معوض هایی از نوع ذهنی خارج از هنر تجسمی میگردیم. یک کلیسای جامع از نظر ما به عنوان راه اصلی استادانه برای مسئلهای دشوار جالب است. اما مسئلهای که فرضهای آن به نادرست بیان شدهاند، زیرا از صورت بزرگ اولیه (اصلی) ناشی نمیشوند. کلیسای جامع یک کار تجسمی نیست، بلکه یک درام است؛ مبارزهای است علیه نیروی ثقیل، که احساس طبیعتی احساساتی است.
اهرام، برج های بابل، دروازه های سمرقند، پارتنون، کولیزیوم، پانتئون، پون دوگار، سانتاسوفیا (مسجد ایاصوفیه)، مساجد استانبول، برج پیزا، گنبدهای برونلسکی و میکل آنژ، پون رویال، انولید- جملگی به معماری تعلق دارند. ایستگاه که دورسی، گران پاله به معماری تعلق ندارند. معماران امروز که در باتلاق های عظیم نقشه های شان، اوراق شان، ستون های شان و سقفهای سربی شان گم شدهاند هرگز به درک تودههای اولیه نایل نشدهاند. این را هرگز در مدرسه نیاموخته اند. نه در تعقیب یک ایدهی معماری، بلکه صرفاً تحت هدایت نتایج محاسبه (مشتق از اصول حاکم بر جهان ما) و مفهوم یک ارگانیسم زنده است که مهندسان امروز از عناصر اولیه (اصلی) استفاده می کنند و با هماهنگ ساختن آنها موافق با قواعد در ما عواطف مربوط به معماری را بر میانگیزند و بدین وسیله کار انسان را در وحدت با نظم جهانی طنین انداز میکنند. بدین گونه با بالابرنده ها و کارخانه های غلهی آمریکایی یعنی نخستین ثمرات باشکوه عصر جدید روبرو ایم. مهندسان آمریکایی با محاسبات شان، معماری در حال اختصار ما را مضمحل میکنند." (لوکوربوزیه؛ 1381: 207و208)
" چشمان ما ساخته شدهاند تا ما را به دیدن صورت ها (فرمها) در روشنایی قادر سازند. صور اولیه (اصلی) صوری زیبا هستند، زیرا به روشنی درک میشوند. معماران امروز دیگر به چنین صور سادهای دست نمییابند. مهندسان با کار از طریق محاسبه، صور هندسی را به کار میگیرند و چشمان ما را با هندسه شان و فهم ما را با ریاضیات شان ارضا میکنند. کار آن ها در خط مستقیم هنر خوب است."( لوکوربوزیه؛1381 :203)
" معمار با آراستن صورت ها (فرم ها)یش نظمی را تحقق میبخشد که آفریدهی محض ذهن اوست؛ او با صور و اشکال، حواس ما را به شدت متاثر و عواطف تجسمی (پلاستیک) را بیدار میکند؛ با روابطی که می آفریند پژواک های عمیقی را در ما برمیانگیزد و معیار نظمی را به ما میدهد که احساس میکنیم با نظم جهان ما هماهنگ است. او جنبشهای گوناگون قلب و فهم ما را تعیین میکند؛ آن گاه است که ما حس زیبایی را تجربه میکنیم." (لوکوربوزیه؛ 1381: 202)
در سال 1926 لوکوربوزیه و پیر ژانره مطلبی منتشر کردند که در آن نتیجه ی مطالعات چند سالهشان تحت عنوان «پنج نکته برای یک معماری جدید» مطرح شده است:
" 1- پیلوتی: جستجوهای پیاپی و سرسختانه به پدیدههای ضعیفی که میتوان آن را همانند دست آوردهای لابراتور در نظر گرفت، منتهی شده است. نتایج بدست آمده چشم اندازهای تازهیی در برابر معماری میگشاید. این چشم اندازها میتوانند در شهرسازی به عنوان ابزارهایی برای مداوای بیماری بزرگ شهرهای فعلی به کار آیند. خانه روی پیلوتی! خانه در خاک فرو رفته و فضاها تاریک و بیشتر نمناک بودند. بتون آرمه پیلوتی را به ما میدهد. خانه در فضا و دور از زمین برپا میشود. باغ از زیر خانه میگذرد. باغ هم روی خانه است، هم روی بام.
2- بام- باغچه: از قرن ها پیش تا زمانی که خانه به وسیله بخاری گرم می شد، شیروانی سنتی، زمستان را با قشری از برف تحمل میکرد. با نصب شوفاژ سانترال، شیروانی دیگر مناسب نیست. بام نباید برجسته بلکه باید فرو رفته باشد. آب را باید به طرف داخل و نه به بیرون ریخت. واقعیت غیر قابل انکار آب و هوای سرد، حذف سقف شیبدار را الزامی و احداث بام- باغچهی گود و هدایت آب به طرف داخل را بر میانگیزد. سیمان مسلح مصالحی است که ساخت سقفهای منسجم را ممکن میسازد. انبساط بتن آرمه شدید است. انبساط باعث ترک خوردگی ساختمان در ساعات تغییرات شدید آب و هوایی میشود.
به جای سعی در تخلیه سریع آب باران باید سعی در نگاهداری رطوبت ثابت روی بتون بام و حفظ حرارت منظم در بتون آرمه کرد. عامل حفاظتی خاص، ماسه پوشیده از «دال» های ضخیم سیمانی با فواصل باز است. در این فاصله ها چمن کاشته میشود. ماسه و ریشه ها باعث کندی نفوذ آب میشوند. بام- باغچه ها از گل، درختچه و درخت ها و چمن سرشار میشود. دلایل فنی، اقتصادی و آسایش و دلایل احساسی، ما را به انتخاب بام مسطح بر میآنگیزد.
3- پلان آزاد: تا امروز دیوارهای باربر از زمین آغاز شده، بر روی یکدیگر قرار گرفته و طبقات را از همکف تا زیر شیروانی تشکیل میدادند. پلان، اسیر دیوارهای باربر است. بتون آرمه، پلان آزاد را به خانه می آورد. طبقات دیگر بوسیلهی دیوارها بر هم منطبق نیستند، طبقات آزادند. صرفه جویی زیاد در حجم ساخته شده، استفاده جدی از هر سانتی متر، صرفه جویی در هزینه… راسیونالیسم آسان پلان جدید.
4- پنجره های طولی: پنجره یکی از عناصر اصلی ساختمان است. پیشرفت، آزادی را به ارمغان میآورد. بتون آرمه، انقلابی در تاریخ پنجره به پا میکند. پنجره ها میتوانند از سویی تا سوی دیگر نما قرار گیرند. پنجره نمونه عنصر مکانیکی خانه است. برای تمام خانه های باشکوه، تمام ویلاها، تمام خانه های کارگری و خانه های اجارهایی…
5- نمای آزاد: ستون ها با فاصله از نما و در درون خانه و سقف به صورت کنسولی امتداد مییابد. نماها تنها اعضای سبکی تشکیل شده از دیوارهای محافظ و یا پنجره ها هستند. نما آزاد است و پنجره ها بدون قطع شدن میتوانند از یک سو تا سوی دیگر نما قرار گیرند. " (بنه ولو: 1377؛ 66)
لوکوربوزیه در مورد مفهوم خانه نوشته است:
" مسئلهی خانه، مسئلهی این عصر است. تعادل جامعهی امروز به آن وابسته است. نخستین وظیفهی معماری در این دورهی بازسازی، بازنگری ارزش ها و بازنگری عناصر سازندهی خانه است. تولید انبوه مبتنی بر تحلیل و تجربه است. صنعت در مقیاس وسیع باید به ساختمان توجه کند و عناصر خانه را بر پایهی تولید انبوه استوار سازد. ما باید روح تولید انبوه را خلق کنیم. روح ساختن خانه های تولید انبوه. روح زندگی درخانه های تولید انبوه. روح درک خانه های تولید انبوه. اگر از قلب ها و ذهن های مان همهی مفاهیم مرده دربارهی خانه را بزداییم و به مسئله از دیدگاهی انتقادی بنگریم، به «خانه – ماشین»، به خانهی تولید انبوه خواهیم رسید، که همان گونه سالم (از نظر اخلاقی نیز) و زیباست که ابزار و وسایل کارآیی که همراه زندگی ما هستند، زیبایند."( لوکوربوزیه؛ 1381: 206)
" هواپیما محصول گزینش دقیق است. درس هواپیما در منطقی قراردارد که بر طرح مسئله و تحقق آن حاکم بود. مسئلهی خانه هنوز مطرح نشده است. مع هذا یقیناً معیارهایی برای خانهی مسکونی وجود دارد. ماشین آلات در خودش حاوی عامل اقتصاد است که به سوی انتخاب سوق میدهد. خانه ماشینی است برای زندگی کردن در آن."( لوکوربوزیه؛ 1381: 204)
او در نهایت عناصر تشکیل دهنده ی معماری را چنین معرفی نموده است: "عناصر معماری نور و سایه، دیوارها و فضا هستند. انسان با چشمهایش که 5 فوت و 6 اینچ (165 سانتیمتر) از زمین فاصله دارند به آفرینش معماری نگاه میکند. شخص فقط میتواند با اهدافی که چشم میتواند درک کند و مقاصدی که عناصر معماری را به حساب میآورند سر و کار داشته باشد. اگر مقاصدی جلوه گر شدند که به زبان معماری سخن نمیگویند، شما با توهم نقشه روبرو میشوید. شما از قواعد حاکم بر نقشه، از طریق خطای درک یا از طریق تمایلی به سوی نمایش تهی، تخطی میکنید."( لوکوربوزیه؛ 1381: 205) "جامعهی انسانی نمیتواند تحمل بکند که خانواده ها از نور آفتاب محروم بوده و به این طریق محکوم به بی حالی و بی جانی گردند. طرح هایی که حتی یک واحد مسکونی را در مجموعهی خانههایی که در بر میگیرند، به علت رو به شمال بودن از آفتاب محروم میکنند و یا آپارتمانی را در سایهی بناهای مجاور قرار داده و سبب محرومیت آن از نور آفتاب میگردنند، میبایست قویاً مردود شناخته شوند. لازم است که از همهی سازندگان بناهای مسکونی خواسته شود که نمودار آفتاب گیری اتاق های منازل طرحهای خود را در ساعات مختلف کوتاه ترین روز سال و تغییر فصل ارائه بدهند و ثابت کنند که این منازل امکان حداقل دو ساعت آفتاب گیری را دارند. هرگاه این امر صورت نگیرد، نمیبایست اجازهی ساختمان داده شود. داخل کردن نور آفتاب در خانه های مسکونی، یک وظیفه ی نو و دستوری بزرگ برای آرشیتکت میباشد."(لوکوربوزیه؛ 1355: 104)
او در مورد معیار های داوری فضاهای شهری هم نوشته است:"چهارمین کنگرهی بین المللی معماری مدرن که در آتن تشکیل شد این اصل را تثبیت کرد. آفتاب، سبزه و فضای باز سه عنصر اصلی شهرسازی هستند. تبعیت از این اصل امکان میدهد که وضع موجود را قضاوت کنیم و پیش نهادهای تازه را، از یک دیدگاه حقیقتاً انسانی، مورد ارزیابی قرار دهیم."(لوکوربوزیه؛ 1355: 91و92)
منابع:
لوکوربوزیه، 1381، بسوی یک معماری، در کتاب "از مدرنیسم تا پست مدرنیسم" ویراسته ی مایکل پین و ترجمه ی عبدالکریم رشیدیان و همکاران، نشر نی
لوکوربرزیه، 1355، منشور آتن، ترجمه ی محمد منصور فلامکی، نشر فضا