برونو زوی، معمار و منتقد ایتالیایی است که در مورد معیار های ارزشیابی و نقد آثار معماری مباحث مهمی مطرح نموده است. او در کتاب «چگونه به معماری بنگریم؟» نوشته است:
" معماری چیست؟ چیزی که اکنون بیشتر اهمیت دارد، این است که آنچه معماری نیست، چیست؟ آیا معیار تشخیص دقیق معماری در زیبایی و زشتی بناست؟ به بیانی دیگر، آیا اختلاف بین معماری و آنچه معماری نیست، براساس قضاوتی کاملاً زیبایی شناختی صورت میپذیرد؟ پس در این صورت، فضا که عامل اساسی در معماری به شمار میرود چیست؟ ابعاد آن چه تعداد است؟ این ها پرسش هایی هستند که در نقد معماری مطرحاند. " (زوی؛ 1376: 16)
" تاریخ معماری بیش از هر چیز، تاریخ درک فضایی است. داوری معماری اساساً داوری دربارهی فضاهای داخلی بناست. اگر این داوری به خاطر فقدان فضاهای داخلی عملی نباشد، بنا چه تاق تیتو باشد، چه ستون ترایانا و یا چشمه برنینی، همگی خارج از حد تاریخ معماری هستند و از آنجا که یک مجموعهی حجمی به شمار میروند، در صلاحیت داوری تاریخ شهرسازی قرار میگیرند. اگر داوری نسبت به فضای داخلی منفی باشد، بنا در رده کارهای غیر معماری و یا معماری بد قرار میگیرد، حتی اگر عناصر تزیینی آن بتوانند در محدوده تاریخ هنر مجسمه سازی قرار گیرند. اگر داوری نسبت به فضای بنا مثبت باشد، این بنا وارد تاریخ معماری میشود:
حتی اگر تزئینات آن چندان درخور نباشد و حتی اگر بنا در مجموع و از هر لحاظ چنگی به دل نزند و بالاخره اگر داوری نسبت به مفهوم فضایی یک بنا، نسبت به حجم آن و نسبت به تمامی تزیینات آن مثبت باشد، در این صورت ما در برابر یک اثر بزرگ و سالم هنری قرار خواهیم گرفت که در آن حقیقت، مافوق همهی ابزارهای بیان کنندهی هنرهای فیگوراتیو همکاری خواهند داشت. در نتیجه، اگر معماری بتواند بقیه هنرها را در خود داشته باشد، فضای داخلی، یعنی فضایی که ما را احاطه می کند و ما را در بر میگیرد، حرکت را در داوری آغاز میکند و «بله» یا «نه» را نسبت به هرگونه نگرش زیبایی شناسی در مورد معماری به وجود میآورد. البته بقیه مسائل هم مهم است یا بهتر است بگوییم که میتواند مهم باشد، به شرط آنکه تنها مفهوم فضایی آن مدنظر قرار گیرد. زمانی که در تاریخ به نقد این سلسله مراتب ارزشها توجه نشود، اغتشاش به وجود میآید و بی سمتی در کار معماری نمایان می گردد. اگر نیک بیندیشیم، فضا و خلاء، عامل اساسی در معماری هستند و در اصل، مسئلهای طبیعی به شمار میرود. زیرا معماری فقط هنر نیست، تنها تصویری از زندگی تاریخی یا از زندگی ای که ما گذراندهایم یا دیگران گذراندهاند، نیست، بلکه بیش از هر چیز دیگر، نوعی محیط است، نوعی صحنه است. جایی که زندگی ما در آن جریان دارد."(زوی؛ 1376: 27)
زوی در قسمت های مختلف این کتاب، فضا را بعنوان مهمترین عامل در معماری مطرح نموده است:
" فضا عامل اساسی در معماری است. تملک فضا، یعنی توان «دیدن» بنا و یافتن کلید فهم و شناخت آن است. تا زمانی که نیاموختهایم جایگاه نظری آنرا بفهمیم و آن را به مثابه عنصری اساسی در نقد معماری به کار بریم، تاریخ معماری و بنابراین لذت بردن از معماری تنها به گونهای مبهم وجود خواهد داشت، به طوری که با همان زبان نقد نقاشی و مجسمه سازی که بناها مورد نقد قرار میگیرند، به مشاجره خواهیم پرداخت. دیگر اینکه به ستایش و تمجید از بناهایی خواهیم نشست که به طور انتزاعی تصور شدهاند، نه آن بناهایی که به طور مشخص لمس شدهاند. مطالعات و تحقیقات، تنها به چارچوب اطلاعات متن شناختی محدود میشوند. داده های اجتماعی، عملکردی، داده های ساختمانی یعنی آن مسائل فنی، داده های حجمی و تزیینی، یعنی آن مسائلی که مربوط به مجسمه سازی و نقاشی است، مسلماً بسیار لازم اند، اما در تشخیص ارزش های معماری، اگر زمانی مایه و جوهره آن که فضا است، فراموش شود کافی نیستند. تا زمانی که به کلماتی چون «ضرباهنگ»،«مقیاس»، تعادل، توده، مفهوم کاربردی خاصی که در آن حقیقت معماری یعنی «فضا» قطعیت مییابد، داده نشود، به کار بردن این کلمات مبهم را ادامه خواهیم داد. بخش وسیع و بی تناسبی در نوشته های تاریخ معماری مدارس، به تاریخ اجتماعی و شاید هم به تاریخ روانشناسی (از طریق مطالعه در مورد شخصیت نویسندگان) اختصاص یافته است، اما در مورد معماری و جوهره فضایی آن چنین کاری صورت نگرفته است." (زوی؛ 1376: 15و16)
" تعریف دقیق تری که امروز میتوان از معماری داشت، این است که فضای داخلی آن چگونه منظور شده است. معماری خوب، معماری است که دارای فضای داخلی باشد و انسان را جذب کند. او را تربیت کند و او را به لحاظ معنوی رام کند. معماری بد، معماری است که فضای داخلی اش انسان را ناراحت کند و او را گریزان سازد، اما مسئله مهم تری که لازم است روشن شود، این است که آنچه فضا ندارد، معماری نیست." (زوی؛ 1376: 22)
زوی در جای دیگر در مورد فضا نوشته است:" 1- تجربه فضایی در معماری، تنها در داخل یک بنا ممکن است در نظر گرفته شود. در این صورت، فضای شهری دیگر عملاً وجود نخواهد داشت.
2- فضا، آغاز و پایان معماری است. بنابراین، تعریف فضایی در تعبیر بنا به عنوان وسیلهای برای نقد و قضاوت هر اثر معماری کافی است." (زوی؛ 1376: 23)
او بین فضا ی داخلی و فضای خارجی هم تمایز قائل شده و نوشته است:
" هر حجم ساختمانی، هر جعبه ساخته شده، دارای حدودی است و توقفی در تداوم فضا دارد. پس روشن میشود که هر بنا دو فضا را همزمان به وجود میآورد. فضای داخلی که به وسیله اثر معماری معین شده است و فضای خارجی یا شهری که به وسیله اثر معماری و آثار نزدیک به آن ایجاد شده است. بنابراین واضح است که موضوعات کاملاً جدا از معماری (پل ها، اوبلیسک ها، چشمه ها، تاق نصرت، مجموعه درختان و جز آن و به طور خاص نمای بناها، در بازی شکل دهی فضای شهری وارد میگردنند. همین طور در اینجا نیز ارزش های هنری خاص آنها اهمیت ندارد یا اگر داشته باشد، اهمیت بیشتر و بالاتری ندارد. آنچه اهمیت دارد، عملکرد آنها به مثابه یک فضای بسته ی معین است. اینکه نماهای آنها زیباست یا زشت تا اینجا (یعنی جایی که دومین نقطه تاریک روشن شود) در درجه دوم اهمیت قرار دارد. اگر یک چهار دیواری، زیبا تزیین شده باشد، به خودی خود یک فضای زیبا را بوجود نمی آورد."(زوی؛ 1376: 24)
" اینکه فضای داخلی جوهر و اساس معماری است، بدین معنی نیست که ارزش یک اثر معماری در ارزش فضایی آن پایان مییابد، بلکه هر بنایی با مجموعهای از ارزش ها مشخص میشود، ارزش های اقتصادی، اجتماعی، فنی، عملکردی، هنری، فضایی و تزیینی. هر کس مختار است که تاریخ اقتصادی، تاریخ اجتماعی، تاریخ فنی و حجمی معماری را بنویسد، همانگونه که تاریخ کیهان شناسی «تومیستیک» یا سیاسی کمدی الهی را مینویسد، اما حقیقت بنا، نتیجه همهی این عوامل است و تاریخچه ها نباید هیچ یک از این عوامل را به دست فراموشی بسپارند. حتی با کنار گذاشتن عوامل اقتصادی، اجتماعی و فنی و با توجه به عوامل هنری، روشن است که فضا به تنهایی، با اینکه خود اساس و مایه معماری است، تعریف شدنی و توجیه پذیر نخواهد بود. "(زوی؛ 1376: 25)
در نهایت او یک دسته بندی جهت نقد آثار تاریخی مطرح نموده است:" نقد آثار تاریخی میتواند به طور خلاصه در این طبقه بندی تقریبی قرار گیرد:
الف. تجزیه و تحلیل شهری: به معنی مطالعه تاریخی فضاهای خارجی است که یادواره ها در آنها قرار میگیرند و به سهم خود در ایجاد آن فضاها مؤثرند. ب. تجزیه و تحلیل حجمی: به معنی مطالعه جعبه ساخته شدهای است که فضا را میبندد. ج. تجزیه و تحلیل بخش های تزیینی: به مفهوم کارهای پلاستیکی و نقاشی است که در معماری بیشتر در حجم به کار برده میشود.د. تجزیه و تحلیل مقیاس: به معنی رابطهی ابعاد ساختمان نسبت به پارامتر انسانی است." (زوی؛ 1376: 53)
" داوری زیبایی شناسی دربارهی یک بنا، تنها براساس ارزش خاص معماری آن استوار نیست، بلکه عوامل جانبی آن نیز در این میان نقش دارند، نقاشی، تزیینات، گاه حتی نقش های موزائیک آن، نقش برجسته ها، تابلوها و گاهی نیز تزئینات داخلی مانند مبلمان. "(زوی؛ 1376: 26)
" پلان، نما، برش، ماکت، عکس و فیلم، ابزارهای ما برای ارائهی فضا هستند. زمانی که مفهوم معماری درک شود، هر یک از این ابزارها میتوانند مورد مطالعه قرار گیرند، عمیق شوند، بهتر شوند و هر کدام از آنها به طور اساسی نقش یاری دهنده به عهده گیرند و جا افتادگی خود را به بقیه ابزارها منتقل سازند. ...
معماری دارای ابعادی است که از چهار بعد خارج است. سینماتوگراف به نظاره گر امکان میدهد که فضا را همراه با قدم های خود به معرض نمایش گذارد. لیکن فضا با بی نهایت قدم فهمیده میشود. به علاوه نشستن روی مبل در تماشاخانه و دیدن هنر پیشه هایی که حرکت میکنند یک چیز است و عمل کردن در صحنهی زندگی چیز دیگر. در این جا یک عنصر فیزیکی و متحرک در ایجاد و درک چهارمین بعد در جریان قدم های نظاره گر مطرح است. مثل تفاوت بین رقصیدن و تماشاکردن رقص دیگران، تفاوت بین عشق ورزیدن و خواندن داستان های عشقی دیگران. همچنین معرفی از طریق سینماتوگراف به دلیل نبود قدم های انسانی و در نتیجه، عدم شرکت کامل در درون فضا، درک و شناخت از آن آزادی که ما در تجربه مستقیم خود از فضا لمس میکنیم، وجود ندارد." (زوی؛ 1376: 48و49)
"خلاصه کردن یک روند تاریخی- اقتصادی در یک دوره و یا صرفاً در یک شخصیت هنری، زمانی پذیرفتنی است که با معیارهایی به این شرح سنجیده شود:
الف. شرایط اجتماعی: هر بنایی دستاورد برنامه ساختمانی است. این برنامه براساس اوضاع اقتصادی کشور و شرایط اقتصادی افرادی که اقدام به کار ساختمانی میکنند و براساس نظام زندگی و رابطه های طبقاتی و عادات و سننی که از اینها مشتق میشوند، قرار میگیرند.
ب. تمایلات روشنفکرانه: تفاوتش با موارد قبلی در این است که نه تنها بر شرایط موجود اجتماعی و فردی تکیه میکند، بلکه آنچه آنان تمایل دارند، بر دنیای آرزوها و تخیلاتشان، بر دنیای اساطیر اجتماعی، الهامات و اعتقادات مذهبی شان تاکید میورزد.
ج. شرایط فنی: باید معنی پیشرفت های عملی و کاربرد آنها در زمینهی صنایع دستی و صنایع بزرگ و به ویژه فنون صنعت ساختمانی و سازمان کارگری ساختمانی است.
د. شرایط فیگوراتیو زیبایی شناسی: مجموعهای از مفاهیم و تفسیرهای هنر و آن دسته از عبارات فیگوراتیو است که در هر زمانی، زبانی را میسازد تا هنرمند کلمات و جملاتی را برای بیان ابداعات خود به زبان فردی ارائه دهد. هر هنری در نمایش سلیقه ها و ابزارهای بیان کننده دست دارند. به طوری که فرم ناشی از تصویر شاعرانه، ابداعات کروماتیک، شیوه های ناشی از حس پلاستیکی و طرز تزیین و مد لباس از آن جمله هستند."(زوی؛ 1376: 51)