به روایتی شروع تحصیلات در ریاضی محض و فلسفه
مهاجرت به امریكا در ابتدای دهه 60 میلادی
1963، فارغالتحصیل نقاشی از كالج ماكالستر
از 1967، علاقمند به طراحی پل و فضاهای مطالعه و همچنین بررسی سكونتگاههای بومی
تعریف و تدوین مقولهای با عنوان هنر عمومی یا Public Art
تمركز بر طراحی پلهای عابر پیاده، نیمكت، باغ یا اتاق مطالعه، كیوسك و آلاچیق
1996، طراحی مشعل المپیك آتلانتا
همكاری با سزار پلی در طراحی یك فضای باز در نیویورك
2007، طراحی مجسمهای با عنوان فلوجه و نمایش آن در اسپانیا
ارمجانی، در زمستان 1383 به دعوت علیرضا سمیعآذر، به ایران آمد و در موزه هنرهای معاصر به سخنرانی درباره كارهایش و هنر عمومی پرداخت.
او كه تحت تاثیر رالف والدو امرسون و والت ویتمن است، اعتقاد دارد باید زیبایی را به هنرهای كاربردی بازگردانیم. به این ترتیب، هنر عمومی را اینگونه تعریف میكند:
هنر عمومی، درباره وجود فرد نیست، درباره وجود دیگران است. درباره ذوق و سلیقه های شخصی نیست، درباره احتیاجات دیگران است. درباره بیم و امید هنرمند نیست. درباره نشاط و خشنودی دیگران است. درباره شخصیت افسانه ای هنرمند نیست، درباره جامعه سازی هنر است. بنا نیست كه حس كوچكی و بی اهمیتی به مردم بدهد. بناست كه حس تعالی و شكوهمندی، به مردم بدهد. بنا نیست كه میان فرهنگ متعالی و عموم مردم، فاصله بیندازد. بناست كه هنر را عمومی كند و هنرمند را هم، یكی از عموم.لغت «هنر» در عبارات «هنر عمومی» به حضور كارهای عظیم الجثه هنری، در میدان های وسیع شهری، اشاره نمی كند و البته آن نیست كه قاب می شود و به دیوار آویزان می گردد. هنر عمومی آن است كه از طرف عموم تجربه می شود.
هنر عمومی، هنر عموم هم نیست: آنچنان كه مثلاً هنر نازی های هیتلری و كمونیست های استالینی، هنر عموم بود. هنر عمومی، تعبیری نردبانی از تاریخ نیست، تعبیری افقی از تاریخ است.
در طراحی مشعل المپیك آتلانتا، برخلاف دورههای قبلی [و حتی بعدی]، ارمجانی مشعل را از استادیوم خارج كرده و در فضای عمومی قرار داد، او معتقد بود در مقابل چیزهای زیادی كه از مردم گرفتهایم تا المپیك را در اینجا برگزار كنیم، حداقل میتوانیم مشعل را به آنها هدیه دهیم.
اينجا میتوانيد مطالب بيشتری از سخنرانی سيا ارمجانی در موزه هنرهاي معاصر تهران را بخوانيد.