۱۳۸۷ اسفند ۱۳, سه‌شنبه

شرح حالي مختصر از موندريان.پيت






موندريان در 1872 در آمرزفورت هلند چشم بر جهان گشود.
در 1944 در نيويورك زندگي را وداع گفت.
مدتها خود آموزي مي كرد و در كلاس هاي شبانه روزي درس طراحي مي گرفت.
نخستين نمايشگاهش را در آمستردام تشكيل داد و در همين شهر به كار پرداخت.
در 1919 به پاريس بازگشت و مجموعه ي مقالات وي با عنوان نوشكل آفريني(نيوپلاسيسيسم) در 1925 بوسيله ي باهاوس منتشر گرديد.
در 1922 نمايشگاه پنجاهمين سالروز تولد موندريان در آمستردام بر پا گرديد.
در 1925 به خاطر تركيب بندي هاي معكوس دوز بورخ از گروه داستيل(يا سبك) جدا شد.

زيرا دوزبورخ (عضو انجمن متعلق به طراحان و نقاشان)در تابلوهاي خود قاعده ي عمودي و افقي جنبش داستيل را ترك گفت.يعني همان قاعده ي نقاشيهاي نخستين اين جنبش كه متاثر از موندريان بودند...همه ي كمپوزيسيونهايش فراگير بودند و داراي شبكه هاي مورب.(موندريان در واكنش در برابر اين تغيير كه دوبورخ آن را بر اساس پويايش توجيه مي كرد از جنبش داستيل كناره گرفت.)
موندريان هنرمندي بود با تعلقات عرفاني كه به عنوان يكي از برجستگان هنر انتزاعي بر هنر و معماري مدرن تاثير عميق و وسيعي داشته است.

وي با طرح نظريه ي نيو پلاسيسيم تحول بزرگي در انتزاع( ناب ) بوجود آورده است.

نقش مايه ي اوليه ي اين هنرمند...برخي از خطوط اصلي كمپئزيسيون نهايي موندريان را فرا آورد.

كه در اينجا ديگر نقاشي در پي بازنمايي نبود...بلكه مي خواست عاطفه اي را كه نقاش احساس مي كرد .نه از طريق بيان صرف آن عاطفه...بلكه از لحاظ تجسمي بر حواس مشاهده گر به وي انتقال دهد(يا در وي بر انگيزد).

چرا كه برخي از تابلوهاي وي ظاهرا از هيچ موضوع بصري مشخصي مايه نگرفته اند.

موندريان بدون آنكه كوچكترين تغييري در زبان بصري به شدت محدود خود به وجود آورد با تلفيقي از كارهاي اوليه اش چيزي شبيه اين تابلو را كه بيانگر نيوپلاسيسيسم مي باشد به وجود آورد...

فضا در اين تابلو نه در عمق تصوير بلكه به حالت جانبي در اطراف صفحه ي تصوير احساس مي گردد.




منبع:كتاب هنر مدرن:نوربرت لينتن