۱۳۸۸ آذر ۹, دوشنبه

" نیمای موسیقی ایران "


او نیست با خودش،
او رفته با صدایش،

اما خواندن نمی تواند...


حسین علیزاده، نابغه ای است که موسیقی ایرانی را دگرگون ساخت و با نوآوری های بی نظیرش، سنتی گراهای افراطی موسیقی را به تحسین واداشت.
کارش را بلد بود: ابتدا سنت را به درستی درک و سالها در این حیطه حرکت کرد و سپس در قالب همین سنت محدودیت زا!! خلاقیت های خود را از هر نظر - آهنگسازی، تکنیک های نوازندگی و... - به رخ هم کیشان خود کشاند.



او را از حدود 11 سال پیش با " نی نوا " شناختم، " ترکمن " اش مسیر نوازندگی ام را تکان داد تا به شاهکارش رسیدم: راز نو...
مقام ابداعی داد و بیداد او در بخش اول این اثر (که تلفیقی اندیشمندانه از گوشه داد دستگاه ماهور با گوشه بیداد دستگاه همایون بود)، اوج احساس و پختگی حسین علیزاده است و جسارتش در استفاده از صدای دلنشین زنان (آنهم در نظام جمهوری اسلامی!!) همه اهالی موسیقی را شگفت زده کرد.


اما...!!

حسین علیزاده پس از سالها تجربه و خلاقیت رو به خلوص آورده است، گریزهایی به گذشته زده است و به خصوص در دو اثر اخیرش " آن و آن " و " ماه و مه " کمتر نشانی از نوآوری ها و غافلگیری های علیزاده ئی است! در عوض به چیزی دست یافته که دغدغه این روزهای همه هنرهاست: فضا!
او به درک فضایی بسیار ارزشمندی رسیده که فقط با یک ساز - سه تار، شورانگیز یا حتی تار - شنونده اش را با خود به دنیایی سرشار از تجربه و احساس می برد...



آخرین اثر او که در دست انتشار است، آلبومی است با نام " در آن سوی ... " که مجموعه ای از موسیقی هایی است که علیزاده برای فیلم و تئاتر نوشته است.


کاش در این دوران کم فروغ معماری ایران افرادی چون حسین علیزاده، کیهان کلهر، کامکارها، مرحوم مشکاتیان، شجریان ها و ناظری ها که موسیقی ایرانی را دوباره ساختند، پیدا شوند تا باز هم به هویت ایرانی خود برسیم و به آن بنازیم...