۱۳۸۷ آبان ۱۱, شنبه

خلاصه مطالب جلسه چهارم معماری معاصر

آموزش معماري:
به طور كلي در گذشته، سيستم آموزشي، سيستم استاد و شاگردي بود. يعني يك استاد بعد از چندين سال تجربه مي توانست تجربه خود را به ديگري منتقل کند. در معماري نيز چنين بود. يك کارگر بعد از 30 تا 40 سال به مقام معمار مي رسید و او نيز مي توانست معماران ديگري را تربيت کند. به همين ترتيب معمار تربیت مي شد. معماري علمي است كه چندين جنبه در آن دخيل است، از بحث روانشناسي تا بحث اجرايي و ايستايي و غيره ...، كسي معمار می شد كه دايره اطلاعات بسيار وسيعي داشت. اين روند ادامه داشت تا دوران مدرنيته. در این دوران چون سيستم زندگي متحول شد و در بحث صنعت و تكنولوژي پيشرفت هاي زياد حاصل شد و نوع زندگی اساسا تغيير كرد و مقوله سرعت نكته مهمي در زندگي مردم شد، به طبع در همه رشته ها تاثير گذاشت. يعني نياز به ساخت و ساز زياد شد و تعداد معماران سنتی كافي نبود و مجبور شدند سيستم آموزش را به صورت مدرن مطرح كردند. این يعني كلاس آموزشي داشته باشند و يك استاد به چندين نفر آموزش بدهد و سيستم استاد و شاگردي كه وجود داشت، متحول شد. روابط در آموزش سنتی مريد و مرادی بود. و شاگرد حق چون و چرا کردن نداشت.
در تصوف هم اين بحث به صورت جدي مطرح بود،كه شاگرد حق چون و چرا كردن درباره ی استاد را ندارد و استاد اگر گفت بمير، بايد بميرد. به عنوان نمونه مي توان به داستان ابوسعيد ابوالخير اشاره نمود. وي از شاعران نامي ايران بود و دو شاگرد داشت به نام هاي احمد كه و احمد مه. احمد كه كوچكتر بود و احمد مه بزرگتر. ابوسعيد احمد كه را دوست تر مي داشت. روزی عده ای از شاگردان او اعتراض كردند كه چرا به احمدكه توجه بيشتري دارد؟ استاد مي گويد: مي خواهيد بدانيد چرا؟ احمد مه را صدا مي زند و مي گويد اين شتر را برکمر بگير و از پله ها بر بام رو. احمد بزرگ مي گويد: حضرت استاد، اين چه فرمايشي است شما مي كنيد، من پيرم، نمي توانم. در ضمن اگر اين را بردارم و ببرم بالا، پله ها فرو مي ريزد. استاد می گوید بسیار خوب. سپس استاد احمد که را صدا می زند و اين دستور را به او مي دهد و او بلافاصله مي رود زير شتر تا آن را بلند كند. استاد مانع او مي شود و به ساير شاگردان مي گويد: احمد كه به من اعتقاد دارد و بي چون چرا دستورات مرا مي پذيرد .
این مثال، در واقع نگاه سنتي به مقوله آموزش و رابطه استاد و شاگردي را به خوبي بيان مي كند.

پس از مدرنيته بحث پرسشگري به وجود آمد و مقرر شد که ما هر چيزي را بدون چون چرا نمي پذيريم. اين امر باعث شد در سيستم آموزش، استاد مقام ولايت خود را از دست داد و از مقام عاليقدری كه صادركننده راي بود، پايين آمد و تبديل به فردي شد كه كمي از دانشجويان بيشتر مي داند و قصد انتقال دانش خود را دارد. اين نوعي جهش است.
اما چرا آموزش معماري مهم است؟
چون ابتدا معماري مدرن و تحولات صنعتي از طرف مردم با عدم استقبال مواجه شد، زيرا هميشه انسان هاي سنتي در مقابل تحول و نو شدن مقاومت مي كنند و انسانهاي آوانگارد معمولا استقبال مي كنند از تغيير و تحول، به همين دليل آدمهاي پيشرو تصميم گرفتند با يكديگر جمع شوند و يك مدرسه معماري را تاسيس كنند تا بتوانند در جامعه تاثير بيشتري بگذارند. در واقع يكي از مسائلي كه باعث شد آموزش معماري جدي تر شود اين بود كه مكانهايي براي آنها وجود داشته باشد براي هم فكري. در اين مورد اكثر معماران مدرن علاوه بر حرفه معماري با مقوله آموزش معماري درگير بودند.
به عنوان نمونه فرانك لويد رايت مدرسه شخصي داشت در آمريكا كه به آموزش معماري مي پرداخت. دفتر لوكوربوزيه در خيابان سور پاريس، در واقع مدرسه كوچكي بود. چون معماران بسياري را در اين دفتر آموزش داد و حوزه فعالیت شاگردان او از برزيل تا ژاپن بود.
والتر گروپيرس، اولين رئيس مدرسه باوهاوس بود و بعد از تعطيلي باوهاوس، به آمريكا رفت و مدرسه معماری هاروارد را پایه گذاري کرد. ميس وند روهه، بعد از والتر گروپيوس و هانس ماير، سومين رئيس مدرسه باوهاوس بود و بعد از تعطيلي آن به آمريكا رفت و نخستين مدرسه معماري را در دانشگاه MIT پايه گذاري کرد و به اين ترتيب یکی از دغدغه های معماران حرفه اي مساله آموزش بود.

دو مدرسه نقش مهمي در شكلي گيري و توسعه معماري مدرن داشتند. 1- مدرسه عالي ملي هنرهاي زيبا (به تلخيص "بوزار" گفته مي شود (فرانسوي) به انگليسي Beauty Art گفته مي شود. 2- خانه ساختمان در آلمان (باوهاوس لغتي آلماني است كه ترجمه انگليسي آن "خانه ساختمان" است).
اين دو مدرسه از نظر فلسفه معماري و روش تدريس در مقابل هم اند:

مدرسه بوزار:
مدرسه بوزار در سال 1648 توسط شارل لوبرول، نقاش دربار لويي چهاردهم، به صورت آكادمي نقاشي و مجسمه سازي تاسيس شده و در سال 1795 به آكادمي هنرهاي زيبا (بوزار) تبديل شد، كه در آن مرحله، رشته معماري به نقاشي و مجسمه سازي اضافه شد. جهت تدريسي دروس نظري كلاس داشتند و براي دروس عملي آتليه. كار آتليه آنها متفاوت بود از آنچه ما امروز داریم. سيستم آنها به اين صورت بود كه معماران بسيار برجسته اي در مدرسه تدريس مي كردند و هر معمار يك آتليه داشت و در آن آتليه از دانشجوي سال اول آموزش مي ديد تا دانشجوي سال آخر. يعني دانشجو مي توانست از قدم اول تا قدم آخر زير نظر يك استاد درس خود را تمام كند. الگوي تاسيس دانشكده هنرهاي زيباي دانشگاه تهران، مدرسه بوزار بود، كه بعد از انقلاب 1357 اين سيستم از بين رفت. ورود به مدرسه بوزار ساده نبود. خيلي ها امتحان مي دادند و پذيرفته نمي شدند. نوابغ نقاشي مانند: مانه، مونه، ادوارد دگا، هانري ماتيس، نقاشاني بودند كه از بوزار فارق التحصيل شدند.

مهم ترين ويژگي بوزار:
كمپوزسيون يا تركيب بندي اصل و اساس بود در آموزش معماري مدرسه بوزار. تاكيد اصلي بر طراحي معماري بود و در طراحي معماري تركيب بندي بسيار اهميت داشت. دروس نظري را به صورت جدي دنبال نمي كردند، در سال اول دروس نظري به دانشجو تدريس مي شد و بعد تبديل به دروس عملي و آتليه مي شد. از نظر سلسه مراتب تدريس:
مرحله اول: دوره مقدماتي و پنج نظم كلاسيك معماري را در اين دوره آموزش مي داند. پنج نظم معماري كلاسيك عبارتند از: 1- دوريك 2- يونيك 3- كرنتين 4-تركيبي (كامپوزيت) 5- توسكاني
مرحله دوم: به دو دوره ی دروه اول و دوره دوم تقسيم مي شد:
در سال اول دوره اول، دروس نظري ارائه مي شد و در سال دوم دروس عملي بود تا آخر.
دوره دوم 3-5 سال طول مي كشيد و تماما دروس عملي بود اصل و اساس بر تقارن، تركيب بندي و تناسب بود (بيشتر به اين اصول توجه مي شد تا به عملكرد پروژه ها)
كارهاي عملي سه بخش داشت:
1. پروژه 2. دكور 3. اسكيس
پروژه: دو ماه يك موضوع را مطرح می کردند و مشابه سیستم امروز طراحی و کرکسیون می شد.
دكور: شامل طراحي داخلي و طراحي صنعتي بود. از طراحي يك خمير دندان تا محل زندگي يك دانشجو. طراحي داخلي با جزئيات مد نظر بود. از طراحی دیوار، صندلی، گلدان تا لوگو یا جعبه ی خمیرداندان و ... در دکور مطرح می شد.
اسكيس: اسكيس ها كركسيون نداشت و 12 ساعت زمان مي دادند تا دانشجويان اسكيس بزنند و در این بخش راندو و گرافيك بسيار مهم بود.
روش كار مدرسه بوزار روش پارتي بود. (از يك لكه گرافيكي به يك شكل مي رسيدند) يك شكل كلي طرح مي كردند كه گرافيك خوبي داشت بعد فضاها را در آن حل مي كردند. اين روش را روش پارتي مي گويند. به اين روش نقدهاي زيادي شده است، زيرا عملكرد در آن بطور جدی مطرح نمی شود.
در اسكيس كروكي و ترسيم دست آزاد بسيار اهميت داشت.
روش ژوژمان يا قضاوت در بوزار حالت بينابين نداشت. پروژه يا قبول مي شد يا رد. بر اساس نمره نبود (مانسيون يعني قبول و رد هم كه مردود بود) هر دانشجو بايد 7-8 مانسيون مي داشت تا فارغ التحصيل شود.
دیگر اینکه شيت ها در قطع بزرگ كار مي شد، مثلا 5×2 مترمربع قطع آن بود و دانشجويان مي توانستند شب در دانشگاه بمانند و بخش عمده آموزش از همراهي دانشجويان سال بالايي با دانشجويان سال پاييني صورت مي گرفت. واژه شارت (به فرانسه یعنی گاري)، يعني فوريت کار چنان است كه حتي روي گاري هایی که کار را از خانه به دانشکده حمل می کرد، هم بر شیت ها كار مي كردند.
با پديد آمدن انقلاب صنعتي اساتيد مدرسه بوزار در مقابل جريان مدرنيته مقاومت كردند و موافق نبودند با اين تحولات، در نتيجه در جريان معماري مدرن مدرسه بوزار افت كرد. زيرا همچنان بر 5 نظم كلاسيك تاكيد مي كردند. در سال های 1950 توسط لويي كان و رابرت ونتوري، دو معمار برجسته اواخر دوران مدرن، تحول ساختاري در اين مدرسه بوجود آوردند.
آقاي هوشنگ سيحون از بوزار فرانسه فارغ التحصيل شده اند.

مدرسه باوهاوس:
از تركيب 2 مدرسه در اوايل قرن 20 به وجود آمد، يكي دانشكده هنرهاي زيباي ساكسن و مدرسه هنرهاي كاربردي ساكسن. هانري وان ده ولد 1915-1906 رياست مدرسه را برعهده داشت، والتر گروپيوس بعد رئيس آن شد.
فلسفه مدرسه باوهاوس آشتي هنر و صنعت بود. می خواسنتد پيشرفت هاي صنعتي را در زمينه هنر استفاده كنند. والتر گروپيوس مي گويد: من مي خواهم مرد عمل تربيت كنم نه مرد كتاب. هدفش "تربیت نوعی درودگر- معمار" بود. در واقع مسير خود را از مدرسه بوزار كاملا جدا کرد.
تا 1922 تدريس معماری آغاز نشد، زيرا والترگروپيوس معتقد بود هنوز دانشجويان آماده نشدند. براي كار عملي در اين 3 سال فقط از نظر تئوري دانشجويان را آماده مي كردند. اصل در مدرسه باوهاوس بر ساختن بود نه بر طراحي كردن. مدرس اصلي در دروس مقدمات، يوهانس ايتن بود. اصول اوليه هنرهاي تجسمي را ايتن به دانشجويان تدريس مي كرد. ايتن شخصيت عجيبي داشت و بسيار منظم بود. معتقد بود تمام دانشجويان باید لباس فرم بپوشند و بسيار سختگير بود در اواخر عمر علاقمند شد به دين زرتشتي و به بودا هم بسيار علاقه داشت و بسياري از تعاليم بودا را در مدرسه به دانشجويان آموزش مي داد. كارگاه های كارآموزي دانشجويان شامل: نجاري و مبل سازي، فلز كاري، سنگ تراشي، گچ كاري و سرامیک،نقاشي، مجسمه سازي و گرافيك. قبل از اينكه وارد معماري شوند با تمام صنايع آشنا مي شدند و از نظر عملي بسيار مهارت پيدا مي كردند. دروس نظري كه تدريس مي شد هم دروسي بود كه دركار عملي كارايي داشت. مثلا روش عقد قرارداد، حسابداري و ...، يعني تئوري آموزش داده می شد که در خدمت عمل باشد. در سيستم آموزش آلمان امتحان نداشتند و همه به ترم بعد راه مي يافتند و به نوعي رقابت حذف مي شد. همه پروژه ها در پايان پذيرفته مي شد.
سال 1928 گروپيوس كناره گيري كرد و هانس ماير معمار و شهرساز سوسياليست رئيس مدرسه باوهاوس شد. دولت هیتلر دل خوشي از اين مدرسه نداشت به دليل اينكه اكثر استاتيدش گرايش سوسياليستي
داشتند. دليل ديگر نوگرايي و آزادي خواهی آنان بود. 2 سال هانس ماير رياست را برعهده داشت، سپس كناره گيري كرد. در زمان رياست او دوره شهر سازي در مدرسه باوهاوس تاسيس شد. سال 1930 ميس وندرو رئيس باوهاوس شد، اما به دليل درگيري با دولت نازي داوام نياورد. 1933 مدرسه تعطيل شد و 6 ماه ميس وندرو در برلين به حيات مدرسه ادامه داد و بعد از آن به کلی تعطيل شد و اكثر اساتيد باوهاس به صورت دست جمعي به آمريكا مهاجرت كردند. اين مهاجرت باعث تحول اساسي در هنر و معماري آمريكا شد. ميس وندرو در آمريكا، مدرسه معماری دانشگاه MIT را تاسيس کرد و والتر گروپيوس مدرسه معماری هاروارد را تاسيس کرد. موهولي ناگی، که نقاش و مدرس باهاوس بود، در شیکاگو، نيو باوهاوس را تاسيس کرد. يكي از نكات مهم مدرسه باوهاوس همگام شدن با روح زمانه است. يعني هنر براي معماري امروز بايد به زبان خودش سخن بگوید و ديگر فرم هاي گذشته تكرار نشود. لذا با نظرات و تئوری های جدید مخالفت نمی کردند.
كتاب اتين با عنوان "طرح و شكل" به فارسی هم ترجمه شده است.
طرح ساختمان مدرسه باوهاوس 1926 توسط والترگروپيوس ارائه شد. باوهاوس ابتدا در وايمار بود، بعد از 7 سال به دساء آمد. بازتاب شعار"فرم از عملكرد پیروی مي كند"، وجود احجام خالص و حذف تزئينات در ساختمان باوهاوس مشهود است.

مدرسه معماری اروین س. چنن
(كوپر يونيون):
این مدرسه درسال 1895 تاسيس شد. آقاي پيتر كوپر بنيان گذار آن بود که از نوابغ و دانشمندان آن زمان بود. او بسيار فقير و درمانده بود. مجبور بود شبها تا صبح درس بخواند و تمام روز را كار كند. بسيار سخت درس مي خواند. او پس از اتمام درس به كشفياتي دست زد و اوضاع مالي اش بهتر شد. پس از آن تصميم گرفت مدرسه اي را تاسيس كند كه در آن نوابغي كه اوضاع مالي خوبي ندارند، درس بخوانند. دانشگاه علوم و هنر كوپر را تاسيس کرد. معماران برجسته اي مثل دانيل ليبسكيند، شيگرو بان و اليزابت دیلر از اين مدرسه فارق التحصيل شده اند. رشته معماري آن 5 ساله و فقط ليسانس است و فوق ليسانس و دكترا ندارد. آزمون ورودي آن بسيار سخت است و تمام مراحل تحصيل آن رايگان است. در كنكور ورودي تست هوش و خلاقيت از دانشجو مي گيرند.
دراين مدرسه 3 سال درس مي خوانند 1 سال كار عملي مي كنند و 1 سال دوباره بر مي گردند و ادامه تحصيل مي دادند. مدرك مدرسه كوپر يونين اولين مدركي بود كه توسط انجمن معماري امريكا تاييد شد و مدرك آن بسيار معتبر است.
اساس آموزش در اين مدرسه بر مسائل فلسفي و نظري معماري بود بر خلاف دو مدرسه قبلي (بوزار و باوهاوس) تاکید بر مسائل نظري و فلسفي در معماری است. جان هيدك (10 سال تدريس مي كرد بعد، رئيس اين مدرسه شد تا سال 2001 که درگذشت) بحثي را مطرح كرد تحت عنوان "معماري معماري" يعني دو مقوله داريم، يكي رشته معماري و يكي حرفه معماري. رشته معماري يك علم است و مانند ساير علوم بايد تئوري پردازي شود و فلسفه آن مطرح شود تا بتواند پيشرفت كند. اما حرفه معماري چيزي است كه منجر به ساخت و ساز مي شود. هيدك مي گويد: "حرفه چيزيست كه مي آموزيم و از طريق تكرار و بدون دخالت فكر بدست مي آيد." در واقع اين مدرسه مي خواست دانشجويي تربيت كند كه دغدغه اش علم معماري باشد و در راستاي پيشرفت آن علم باشد. شاگرد برجسته اين مدرسه دانيل ليبسكيند بود كه بعد از فارغ التحصيلي، حدود 15 سال كار تئوري كرد و پروژه های مطالعاتي انجام داد. شيگرو بان بحث معماري كاغذي را مطرح كرد. از دل مدرسه كوپر يونين اين بحث پديد آمد و او موفق شد لوله هاي كاغذي را تولید كند كه بتوانند نقش اسكلت يا ديوار را داشته باشند.
"رشته چيزيست كه مطالعه مي كنيم و امري است براي رشد و دريافت شخصي مانند تمام روشنفكران ديگر."

مدرسه AA لندن:
این موسسه معماري در قرن 19 تاسيس شد و اولين مدرسه معماری خصوصي انگلستان است. اين مدرسه رويكردي مشابه مدرسه كوپر يونين دارد و دغدغه مسائل تئوري را داراست. ولي علاوه بر مسائل تئوري بر مسائل تكنولوژي و فني هم بسيار تاكيد مي شود . ريچارد راجرز و نيكلاس گريم شاو ازمعماران شاخص معماري هايتك دنيا، از اين مدرسه فارغ التحصيل شده اند. (AASchool.org).
اين مدرسه بسيار كامل است هم دانشجويان ازنظر تئوري و هم از نظر تكنولوژي، بسيار خوب تربيت مي كند.
برای مطالعه ی کامل تر، لطفا متن سخنرانی محسن مصطفوی را در مجله معمار شماره 25 و صفحه 25 مطالعه نمایید. محسن مصطفوي چندين سال رئيس مدرسه AA بود.


مقاله ی "حرفي از جنس زمان، نگاهي نوبه شيوه هاي آموزش معماري ايران" نوشته دكتر عيسي حجت، که در فصلنامه هنرهای زیبا شماره 12 ، زمستان 1381، ص. 50 منتشر شده است، جهت مطالعه توصیه می شود.