۱۳۸۷ آبان ۱۱, شنبه

مسجد امام اصفهان

معماری ایران در دوره‌ی پیش از اسلام، دارای دو ساختار فضایی بسیار بااهمیت بوده است. ساختار تالار ستوندار با حیاط مقابل آن و ساختار چهار ایوانی، که در هر دو ساختار، مهمترین مسئله،‌ فضای خالی است و فضا است که در مرکز توجه قرار دارد. ساختار تالار ستوندار با حیاط مقابل آن در کاخ کوروش در شوش ، کاخ‌های صدستون و آپادانا در تخت‌جمشید و ساختار چهارایوانی در کاخ های ” نسا، آشور، نیشابور، طیسفون و سروستان “ ( سیرو،... :55 ) قابل مشاهده است.

ماکسیم سیرو، پژوهشگر ارزنده‌ی معماری ایران، در این مورد گفته است: ” هنگامی که مسلمانان بداخل ایران نفوذ کردند، هیچ نوع فرمول معماری که زائیده‌ی نبوغ آنها یا منطبق با مذهب آنان باشد، در این سرزمین بکار نبردند. برحسب این پدیده، اماکن عمومی بسیاری- که ویژه اجرای مراسم آئین ملی بود- مستقیماً توسط نومسلمانان ایران مجدداً مورد استفاده یا تقلید قرار گرفت.“ ( سیرو، :53 )

بنابراین، ساختار فضایی مسجد در ابتدای دوره اسلامی(شبستان) تحت تاثیر ساختار فضایی تالارهای ستوندار بوده است. ساختار فضا در جامع فهرج و تاریخانه دامغان براین اساس استوار است.

ایران، اسلام، صفویه اصفهان: باغ-شهر
فضاهای شهری درایران ” جنبه ی بنیادین معماری و شهرسازی ایران، پیوستگی فضایی آن است. در این نوع شهرسازی، گذر از فضایی بسته به فضای بسته ای دیگر پی در پی و همواره تکرار شده است، بی آنکه هرگز این پیوستگی قطع شود.“ (استیرلن، 55)
” در اینجا انسان همواره در درون چیزی قرار دارد: درون کوچه ای که غالبا سرپوشیده است؛ درون حیاط خانه ای، مدرسه ای، کاروانسرایی، مسجدی، درون میدانی که محصور به پیرامونی به هم پیوسته و متداوم است.“ (استیرلن، 58)

” معماری ایران صفوی، از ترکیب ساختمان ها، یعنی بناهای تک تک . جدا از هم تشکیل نشده، بلکه منحصرا از فصا های بسته ای تشکیل شده که به نما و سطح ساخته شده ضرباهنگ می دهد. همگنی و تجانس این سطح، اساسا در پیوستگی و تداوم بام ها نهفته است. پوشش های آجری بام ها- چه مسطح باشد و چه گنبدی، مانند بازار- خط تراز کلی شهر را تشکیل می دهند؛ به عبارت دیگر، «زمینی مصنوعی» که در ارتفاع طبقه دوم واقع شده و از نظر رنگ به سطح بیابانی تپه دار شباهت دارد. بر این گستره ی پوشاننده ی شهر، حضور دو گونه عارضه مشاهده می شود: یکی گودی ها یا چاه های تشکیل دهنده ی باغ ها و باغچه های محصور و نیز چاله های میدان های بزرگ، و دیگری گوژ ها یا برآمدگی هایی که گنبد ها و مناره ها ی بناهای عمومی مثل مسجد ها و مدرسه ها و غیره را تشکیل می دهند.“ (استیرلن، 58 و 59)

” اصالت شهر ایرانی در اینجا سرا پا و یکجا احساس می شود: شهر در سه سطح مشخص . مجزا گسترش می یابد. سطح نخستین در ارتفاع بام های بام های مسطح شهر قرار دارد و بخش اعظم زمین را از نطر می پوشاند؛ در زیر آن سطح، معابر و میدان ها قرار گرفته که اینجا و آنجا گودی هایی در بافت شهری پدید آورده است. و سرانجام نوبت به سطح برجستگی ها و بلندی ها می رسد که سقف عمومی و کلی شهر را می شکافد.“ (استیرلن، 62)

ادراک فضایی ”نمای خانه ها و ساختمان های ایران، جز در معابر یا در حاشیه ی میدان ها، پیدا نیست. نمی توان دور یک ساختمان گشت (البته بجز عمارت های سلطنتی که در باغ ها برپا شده اند.) ... بنا هرقدر هم اهمیت داشته باشد، در زمینه ی شهری خود ادغام می شود. خود را به عنوان تمامیتی مستقل تثبیت نمی کند. در توده ذوب می شود.“ (استیرلن، 65)