هنر و معماری مفهومی:
هنر مفهومي اساسا مدیون مارسل دوشان است. او نقاش، مجسمه ساز و هنرمند بسیار چیره دست معاصر است. او توانست ذهن مخاطب را در هنگام دیدن اثر هنری مشغول به اثر کند. نقدی که مارسل دوشان بیان می کند اینست که تمام تاریخ هنر تا امروز در راستای مسائل بصری پیش رفته، یعنی آثار هنری به گونه ای بودند که چشم بیننده را به خدمت می گرفتند، حالا من می خواهم لذت ذهنی به مخاطبانم بدهم و دیگر زیبایی بصری اثر برایم مهم نیست.
به تعبیر اکتایو پاز، هنر مدرن بین دو نقطه بی نهایت زندگی کرده 1- پابلو پیکاسو 2- مارسل دوشان. مارسل دوشان با آزاد کردن اثر هنری از قید مسائل بصری و توجه به مسائل ذهنی. تفاوت پیکاسو و مارسل دوشان در این است که از پیکاسو در حدود 3000 اثر هنری به جا مانده، اما مارسل دوشان دارای 30-40 اثر است. پیکاسو با پرکاری به شهرت رسید مارسل دوشان با توجه به مسائل ذهنی. مارسل دوشان در خانواده هنرمندی به دنیا آمد. در پاریس به دنیا آمد و فرانسوی است دارای دو برادر نقاش و هنرمند که مشهور بودند در فرانسه. از آثار او "برهنه از پلکان پایین می آید" ترکیبی از کوبیسم و فوتوریسم (فوتوریسم نهضتی بود در هنر که سرعت و پویایی و حرکت را نشان می داد و کوبیسم هم از زوایای مختلف به شی نگاه می کرد) است. این اثر قبل از مطرح کردن هنر مفهومی توسط او نقاشی شد. سال 1913 تمام تاریخ هنر را کنار می گذارد و ابراز می کند: هنرمند می تواند فکر کند و یک چیدمان انجام دهد و آن چیدمان اثر هنر ی او باشد، نه اینکه ساعت ها وقت خود را با بوم و رنگ سپری کند. او تعریف هنرمند را عوض می کند. او بحث حاضر آماده را در هنر مطرح می کند. هنرمند فقط از چیزهای آماده که در اطرافش موجود است انتخاب می کند و کنار هم قرار می دهد و اثر هنری به وجود می آورد. مثال: بر روی چهار پایه یک چرخ دوچرخه را پیچ می کند و آن را اثر هنری می نامد. از دیگر کارهای او در سال 1917 اثری به نام چشمه است، که شامل یک کاسه توالت است که آن را به نام آر.مات امضا می کند و ارسال می کند برای نمایشگاه مجسمه سازی در پاریس. او با ارسال این کاسه توالت قصد داشت سطح شناخت داوران را محک بزند. او از طریق اسمی که برای این اثر انتخاب می کند، سعی می کند ذهن بیننده را درگیر کند و عکس العمل بیننده را دریابد. در این اثر او در مونالیزای داوینچی دخل و تصرف می کند و برای آن سبیل می کشد و نام بی محتوایی چون l.h.o.o.q می گذارد و در تصویر پس زمینه آن هم تغییراتی ایجاد می کند و به نوعی نماد نقاشی کلاسیک (مونالیزا) را به تمسخر می گیرد.
در واقع او زمینه ای را ایجاد می کند که هنرمند می تواند برای خلق اثر هنرمند خود را از آثار هنری خود از آثار دیگر استفاده کند. از دیگر آثار او "شیشه بزرگ" را می توان نام برد. تابلویی دوسیستمی است. او به دلیل دلزدگی که نسبت به بوم داشت نقاشی اش را بر روی شیشه ترسیم کرد و نام آن را "عروس را مجردها برهنه می کنند، حتی" می گذارد او نقاشی بود که خیلی با مسائل جنسی رابطه نزدیکی داشت. پیکاسو و هانری ماتیس هم درگیر مقوله جنسی بودند. او به مدت 8 سال برای شیشه بزرگ زحمت کشید، سپس آن را کنار می گذارد. کسی که گالری آثار او را داشت تصمیم گرفت آن را به نمایش بگذارد در اثر حمل و نقل و بی احتیاطی می افتد و می شکند. جالب است که دوشان از این اتفاق استقبال می کند و می گوید اثر من تازه تکمیل شد ! این کار او بحث جدیدی را در هنرمند باز می کند که هنرمند در خلق اثر هنری دست اتفاق را باز بگذارد و تنها خود او در خلق اثر سهیم نباشد و به اتفاق هم امکان دخالت بدهد. بحث هنر مفهومی تا جایی پیش رفت که معتقد بودند که نفس کشیدن هنرمند هم نوعی اثر هنری است. مثلا او برای شرکت در یک نمایشگاه در نیویورک بطری را ارسال کرد که روی آن نوشته بود، چند سی سی از هوای پاریس! در واقع تولید اثر هنری از یک کار خاص که یک فرد متخصص باید آن را انجام دهد جدا می شود و تمام کارهای روزانه هم می تواند جز آثار هنری باشد. happennig (هنر اتفاق)
یک صندلی و سه صندلی اثر جوزف کوثوت: مربوط به 1965 است و متاثر از اندیشه های مارسل دوشان بو. در اثر یک صندلی به سه روش بیان، یک پدیده را به نمایش گذاشته هر سه تای آنها می خواهد صندلی را تعریف کند وسطی خود صندلی است، سمت راست تعریف صندلی از یک فرهنگ لغت و سمت چپ عکس صندلی است، از نظر ذهنی قصد دارد بیننده را در گیر کند که واقعا کدام یک از اینها صندلی است و کدام بیشتر مفهوم صندلی را می رساند.
ژوزف بویز: گرایش کانسبتچوال دارد. آمریکایی است. کارهای چیدمان با مدفوع حیوانات انجام داده است و به سمت برخی از چیزها که رد شده اند نوعی بازبینی مثبت انجام می دهد.
شاخه ای دیگر در هنر مفهومی به اسم هنر اجرا می باشد. یعنی هنرمند خودش در ساخت اثر هنری نقش دارد. با تن و بدنش(در واقع با حضور فیزیکی خودش) ژوزف بویز در یکی از آثارش پتویی را به خودش می پیچد و عصایی در دست می گیرد و با یک سگ در داخل یک اتاق قرار می گیرد و با آن عصا به کف اتاق مي زند و سگ از خود عکس العمل نشان می دهد نام این اثر او "من آمریکا را دوست دارم و امریکا من را" است.
از بویز خواستند یک اثر هنری برای نمایشگاهی در پاریس ارسال كند، یک دست کت و شلوارش را به عنوان اثر هنری ارسال کرد.
هنرمندی به نام ویتا آکونچی هم یکسری تصاویر بی ربط روی تخته سیاه می کشد و جاهایی از آن پاک می کند و اثر او تکمیل می شود.
موزه تاریخ یهود: که طرح توسعه آن توسط دانیل لیبسکیند ارائه شد، بین ساختمان اصلی موزه و ساختمان قدیمی از زیر ارتباط وجود دارد. به نوعی تقابل معماری دوره رنسانس و معماری قرن 20 است. تقابل سنت و اولترا مدرن است. ستونهای بتنی که بر روی آنها درخت کاشته شده، 49 ستون بتنی به نماد 49 انسان است که در دین یهود نمادین است. پنجره ها از هندسه فرکتال تبعیت می کند.
فضا سازی آن بر اساس موزه تهی بود، اما مسئولین تصمیم گرفتند در آن نمایش اشیاء را هم داشته باشند و در آن اشيایی در ارتباط با تاریخ یهود قرار دادند. برای جلوگیری از نشستن کبوتران در پشت پنجره ها یکسری سیم قرار دادند به فاصله چهار سانتیمتر از یکدیگر تا تعادل کبوترام بر هم زده شود و زمان بسیار کوتاهی در پشت پنجره ها باشند. فضای تبعید آن پس از عبور از یک راهروی 40-30 متر و دارای سکوت کامل به یک در خیلی عظیمی که به در گاو صندوقهای بانکها شبیه است رسیده، وارد فضایی می شوید با دیوارهایی از بتن اکسپوز. پس از بستن در، درون فضایی با سکوت محض قرار می گیرید. ارتفاع دیوارهای آن 8 متر است و تقریبا فضا تاریک است و کورسویی نور از سقف می آید. در فضایی دیگر صورتک های بسیاری به شکل انسان ساخته اند که بر روی کف قرار دارند و هنگام راه رفتن بر روی آن نوعی زجر و درد انسانهایی که در درون کوره های آدم سوزی ناله می زدند را از طریق صداهایی که از این صورتک ه،ا در اثر فشار وزن بازدید کننده به وجود می آید، برای بازدید کننده تداعی می کند. تمام این موزه تجربه فضاست و درگیری ذهنی با محیط.
شیگرو بان: معمار برجسته ژاپنی، در مدرسه کوپریونیون تحصیل کرده و شاگرد جان هیدک می باشد. یکی از بحث هایی که او مطرح کرده معماری کاغذی paper architect ture است. او ویلای شخصی خود را در ژاپن تماما از کاغذ ساخته است. لوله های کاغذی را با فرمول شیمیایی خاص در کارخانه تولید کرده اند .... هم ضد حریق است هم ضد آب. به عنوان یک مصالح ساخت و ساز درسازمان مسکن شهر سازی ژاپن ثبت شده. حتی روشویی سرویسها هم از این سیستم کاغذی ساخته شده.
خانه بدون دیوار: از دیگر آثار شیگرو بان است. اودر این خانه همه چیز را open طراحی کرده، حتی سرویس بهداشتی و حمام و هیچ دیوار داخلی ندارد. در بعضی جاها می توان از پرده متحرک جهت محدود کردن فضاها استفاده کرد. او در این پروژه حتی مختصر دیواری که در خانه شیشه ای فیلیپ جانسون و کارهای میس وندرو وجود داشت را حذف کرده و تنها به قرار دادن پرده در فضایی مانند سرویس بسنده کرده. از دیگر آثار معروف او یک کلیسای کاغذی است.
رم کولهاس:
از معروفترین کارهای او ویلا دال آو است که این ویلا با الهام از ویلا ساووای لوکوربوزیه طراحی شده. ویلا ساووا دارای فرم مکعب خیلی ساده با پنجره های خطی و پیلوتی است. رم کولهاس از ویلاساووا و مشخصاتش استفاده کرده، اما در نهایت به پروژه دیگری رسیده. او مدرس دانشگاه هاروارد است.
کولهاس بحثی را در معماری مطرح می کند با نام برش آزاد (لوکوربوزیه پلان آزاد را مطرح کرد) پروژه مرکز گردهمایی آگادیر در مراکش از کارهای اوست. با این رویکرد (برش آزاد ) او معتقد است در طراحی باید به گونه ای عمل شود که آزادی داشته باشیم. مقطع را هرگونه می خواهیم طراحی کنیم (مانند بحث لوکوربوزیه در مورد پلان) یعنی پروژه برشهای متعددی داشته باشد. در دوران مدرن برشهای طبقات مانند هم بود. او از این طریق قصد دارد تنوع و جذابیت را به فضاها بدهد.
برج سی سی تی وی: در پکن (چین) از دیگر آثار رم کولهاس است. این پروژ یه او الگوی برج سازی در دنیا را تغییرداده و دارای حدود 70 متر کنسول است. سیستم آن بر اساس نوعی نوار موبیوس است.
رابرت مپلتورپ: عکاس کانسپتچوال آرت است (هنر مفهومی). از نقدهای او در مورد تبعیضات سیاه و سفید بود.
شیرین نشاط: هنرمند عکاس و کانسپتچوال آرتیست ایرانی است که اخیرا فیلم جالبی به نام "زنان بدون مردان" ساخته است. از دیگر پیروان این سبک (هنرمفهومی)در ایران می توان از عباس کیارستمی نام برد. شیرین نشاط اساس کارهایش را بر مبنای تضادهای اجتماعی موجود در جامعه قرار داده، مقوله حجاب را نقد می کند. او ساکن امریکا ست. در دوره ای ازکارهایش تکنیکی داشت که تعدادی از عکسها را تهیه می کرد و بر روی صورت آنها کلاژ انجام می داد، کلاژ را اکثرا با دعاهای مذهبی انجام می داد.
هنر مفهومي اساسا مدیون مارسل دوشان است. او نقاش، مجسمه ساز و هنرمند بسیار چیره دست معاصر است. او توانست ذهن مخاطب را در هنگام دیدن اثر هنری مشغول به اثر کند. نقدی که مارسل دوشان بیان می کند اینست که تمام تاریخ هنر تا امروز در راستای مسائل بصری پیش رفته، یعنی آثار هنری به گونه ای بودند که چشم بیننده را به خدمت می گرفتند، حالا من می خواهم لذت ذهنی به مخاطبانم بدهم و دیگر زیبایی بصری اثر برایم مهم نیست.
به تعبیر اکتایو پاز، هنر مدرن بین دو نقطه بی نهایت زندگی کرده 1- پابلو پیکاسو 2- مارسل دوشان. مارسل دوشان با آزاد کردن اثر هنری از قید مسائل بصری و توجه به مسائل ذهنی. تفاوت پیکاسو و مارسل دوشان در این است که از پیکاسو در حدود 3000 اثر هنری به جا مانده، اما مارسل دوشان دارای 30-40 اثر است. پیکاسو با پرکاری به شهرت رسید مارسل دوشان با توجه به مسائل ذهنی. مارسل دوشان در خانواده هنرمندی به دنیا آمد. در پاریس به دنیا آمد و فرانسوی است دارای دو برادر نقاش و هنرمند که مشهور بودند در فرانسه. از آثار او "برهنه از پلکان پایین می آید" ترکیبی از کوبیسم و فوتوریسم (فوتوریسم نهضتی بود در هنر که سرعت و پویایی و حرکت را نشان می داد و کوبیسم هم از زوایای مختلف به شی نگاه می کرد) است. این اثر قبل از مطرح کردن هنر مفهومی توسط او نقاشی شد. سال 1913 تمام تاریخ هنر را کنار می گذارد و ابراز می کند: هنرمند می تواند فکر کند و یک چیدمان انجام دهد و آن چیدمان اثر هنر ی او باشد، نه اینکه ساعت ها وقت خود را با بوم و رنگ سپری کند. او تعریف هنرمند را عوض می کند. او بحث حاضر آماده را در هنر مطرح می کند. هنرمند فقط از چیزهای آماده که در اطرافش موجود است انتخاب می کند و کنار هم قرار می دهد و اثر هنری به وجود می آورد. مثال: بر روی چهار پایه یک چرخ دوچرخه را پیچ می کند و آن را اثر هنری می نامد. از دیگر کارهای او در سال 1917 اثری به نام چشمه است، که شامل یک کاسه توالت است که آن را به نام آر.مات امضا می کند و ارسال می کند برای نمایشگاه مجسمه سازی در پاریس. او با ارسال این کاسه توالت قصد داشت سطح شناخت داوران را محک بزند. او از طریق اسمی که برای این اثر انتخاب می کند، سعی می کند ذهن بیننده را درگیر کند و عکس العمل بیننده را دریابد. در این اثر او در مونالیزای داوینچی دخل و تصرف می کند و برای آن سبیل می کشد و نام بی محتوایی چون l.h.o.o.q می گذارد و در تصویر پس زمینه آن هم تغییراتی ایجاد می کند و به نوعی نماد نقاشی کلاسیک (مونالیزا) را به تمسخر می گیرد.
در واقع او زمینه ای را ایجاد می کند که هنرمند می تواند برای خلق اثر هنرمند خود را از آثار هنری خود از آثار دیگر استفاده کند. از دیگر آثار او "شیشه بزرگ" را می توان نام برد. تابلویی دوسیستمی است. او به دلیل دلزدگی که نسبت به بوم داشت نقاشی اش را بر روی شیشه ترسیم کرد و نام آن را "عروس را مجردها برهنه می کنند، حتی" می گذارد او نقاشی بود که خیلی با مسائل جنسی رابطه نزدیکی داشت. پیکاسو و هانری ماتیس هم درگیر مقوله جنسی بودند. او به مدت 8 سال برای شیشه بزرگ زحمت کشید، سپس آن را کنار می گذارد. کسی که گالری آثار او را داشت تصمیم گرفت آن را به نمایش بگذارد در اثر حمل و نقل و بی احتیاطی می افتد و می شکند. جالب است که دوشان از این اتفاق استقبال می کند و می گوید اثر من تازه تکمیل شد ! این کار او بحث جدیدی را در هنرمند باز می کند که هنرمند در خلق اثر هنری دست اتفاق را باز بگذارد و تنها خود او در خلق اثر سهیم نباشد و به اتفاق هم امکان دخالت بدهد. بحث هنر مفهومی تا جایی پیش رفت که معتقد بودند که نفس کشیدن هنرمند هم نوعی اثر هنری است. مثلا او برای شرکت در یک نمایشگاه در نیویورک بطری را ارسال کرد که روی آن نوشته بود، چند سی سی از هوای پاریس! در واقع تولید اثر هنری از یک کار خاص که یک فرد متخصص باید آن را انجام دهد جدا می شود و تمام کارهای روزانه هم می تواند جز آثار هنری باشد. happennig (هنر اتفاق)
یک صندلی و سه صندلی اثر جوزف کوثوت: مربوط به 1965 است و متاثر از اندیشه های مارسل دوشان بو. در اثر یک صندلی به سه روش بیان، یک پدیده را به نمایش گذاشته هر سه تای آنها می خواهد صندلی را تعریف کند وسطی خود صندلی است، سمت راست تعریف صندلی از یک فرهنگ لغت و سمت چپ عکس صندلی است، از نظر ذهنی قصد دارد بیننده را در گیر کند که واقعا کدام یک از اینها صندلی است و کدام بیشتر مفهوم صندلی را می رساند.
ژوزف بویز: گرایش کانسبتچوال دارد. آمریکایی است. کارهای چیدمان با مدفوع حیوانات انجام داده است و به سمت برخی از چیزها که رد شده اند نوعی بازبینی مثبت انجام می دهد.
شاخه ای دیگر در هنر مفهومی به اسم هنر اجرا می باشد. یعنی هنرمند خودش در ساخت اثر هنری نقش دارد. با تن و بدنش(در واقع با حضور فیزیکی خودش) ژوزف بویز در یکی از آثارش پتویی را به خودش می پیچد و عصایی در دست می گیرد و با یک سگ در داخل یک اتاق قرار می گیرد و با آن عصا به کف اتاق مي زند و سگ از خود عکس العمل نشان می دهد نام این اثر او "من آمریکا را دوست دارم و امریکا من را" است.
از بویز خواستند یک اثر هنری برای نمایشگاهی در پاریس ارسال كند، یک دست کت و شلوارش را به عنوان اثر هنری ارسال کرد.
هنرمندی به نام ویتا آکونچی هم یکسری تصاویر بی ربط روی تخته سیاه می کشد و جاهایی از آن پاک می کند و اثر او تکمیل می شود.
موزه تاریخ یهود: که طرح توسعه آن توسط دانیل لیبسکیند ارائه شد، بین ساختمان اصلی موزه و ساختمان قدیمی از زیر ارتباط وجود دارد. به نوعی تقابل معماری دوره رنسانس و معماری قرن 20 است. تقابل سنت و اولترا مدرن است. ستونهای بتنی که بر روی آنها درخت کاشته شده، 49 ستون بتنی به نماد 49 انسان است که در دین یهود نمادین است. پنجره ها از هندسه فرکتال تبعیت می کند.
فضا سازی آن بر اساس موزه تهی بود، اما مسئولین تصمیم گرفتند در آن نمایش اشیاء را هم داشته باشند و در آن اشيایی در ارتباط با تاریخ یهود قرار دادند. برای جلوگیری از نشستن کبوتران در پشت پنجره ها یکسری سیم قرار دادند به فاصله چهار سانتیمتر از یکدیگر تا تعادل کبوترام بر هم زده شود و زمان بسیار کوتاهی در پشت پنجره ها باشند. فضای تبعید آن پس از عبور از یک راهروی 40-30 متر و دارای سکوت کامل به یک در خیلی عظیمی که به در گاو صندوقهای بانکها شبیه است رسیده، وارد فضایی می شوید با دیوارهایی از بتن اکسپوز. پس از بستن در، درون فضایی با سکوت محض قرار می گیرید. ارتفاع دیوارهای آن 8 متر است و تقریبا فضا تاریک است و کورسویی نور از سقف می آید. در فضایی دیگر صورتک های بسیاری به شکل انسان ساخته اند که بر روی کف قرار دارند و هنگام راه رفتن بر روی آن نوعی زجر و درد انسانهایی که در درون کوره های آدم سوزی ناله می زدند را از طریق صداهایی که از این صورتک ه،ا در اثر فشار وزن بازدید کننده به وجود می آید، برای بازدید کننده تداعی می کند. تمام این موزه تجربه فضاست و درگیری ذهنی با محیط.
شیگرو بان: معمار برجسته ژاپنی، در مدرسه کوپریونیون تحصیل کرده و شاگرد جان هیدک می باشد. یکی از بحث هایی که او مطرح کرده معماری کاغذی paper architect ture است. او ویلای شخصی خود را در ژاپن تماما از کاغذ ساخته است. لوله های کاغذی را با فرمول شیمیایی خاص در کارخانه تولید کرده اند .... هم ضد حریق است هم ضد آب. به عنوان یک مصالح ساخت و ساز درسازمان مسکن شهر سازی ژاپن ثبت شده. حتی روشویی سرویسها هم از این سیستم کاغذی ساخته شده.
خانه بدون دیوار: از دیگر آثار شیگرو بان است. اودر این خانه همه چیز را open طراحی کرده، حتی سرویس بهداشتی و حمام و هیچ دیوار داخلی ندارد. در بعضی جاها می توان از پرده متحرک جهت محدود کردن فضاها استفاده کرد. او در این پروژه حتی مختصر دیواری که در خانه شیشه ای فیلیپ جانسون و کارهای میس وندرو وجود داشت را حذف کرده و تنها به قرار دادن پرده در فضایی مانند سرویس بسنده کرده. از دیگر آثار معروف او یک کلیسای کاغذی است.
رم کولهاس:
از معروفترین کارهای او ویلا دال آو است که این ویلا با الهام از ویلا ساووای لوکوربوزیه طراحی شده. ویلا ساووا دارای فرم مکعب خیلی ساده با پنجره های خطی و پیلوتی است. رم کولهاس از ویلاساووا و مشخصاتش استفاده کرده، اما در نهایت به پروژه دیگری رسیده. او مدرس دانشگاه هاروارد است.
کولهاس بحثی را در معماری مطرح می کند با نام برش آزاد (لوکوربوزیه پلان آزاد را مطرح کرد) پروژه مرکز گردهمایی آگادیر در مراکش از کارهای اوست. با این رویکرد (برش آزاد ) او معتقد است در طراحی باید به گونه ای عمل شود که آزادی داشته باشیم. مقطع را هرگونه می خواهیم طراحی کنیم (مانند بحث لوکوربوزیه در مورد پلان) یعنی پروژه برشهای متعددی داشته باشد. در دوران مدرن برشهای طبقات مانند هم بود. او از این طریق قصد دارد تنوع و جذابیت را به فضاها بدهد.
برج سی سی تی وی: در پکن (چین) از دیگر آثار رم کولهاس است. این پروژ یه او الگوی برج سازی در دنیا را تغییرداده و دارای حدود 70 متر کنسول است. سیستم آن بر اساس نوعی نوار موبیوس است.
رابرت مپلتورپ: عکاس کانسپتچوال آرت است (هنر مفهومی). از نقدهای او در مورد تبعیضات سیاه و سفید بود.
شیرین نشاط: هنرمند عکاس و کانسپتچوال آرتیست ایرانی است که اخیرا فیلم جالبی به نام "زنان بدون مردان" ساخته است. از دیگر پیروان این سبک (هنرمفهومی)در ایران می توان از عباس کیارستمی نام برد. شیرین نشاط اساس کارهایش را بر مبنای تضادهای اجتماعی موجود در جامعه قرار داده، مقوله حجاب را نقد می کند. او ساکن امریکا ست. در دوره ای ازکارهایش تکنیکی داشت که تعدادی از عکسها را تهیه می کرد و بر روی صورت آنها کلاژ انجام می داد، کلاژ را اکثرا با دعاهای مذهبی انجام می داد.