معماری مدرن متاخر
چارلز جنکز اين دوره را معماري مدرن متاخر ناميد. اين معماران جنبش معماري مدرن را دچار تغيير كردند. 5 معمار نيويوركي با هم جمع شدند و تصميم به احياء انديشه هاي لوكوربوزيه گرفتند. درسال 1969 کنفرانسی در موزه هنر مدرن نيويورك برگزار شد تحت عنوان "کنفرانس معماران براي مطالعه از محيط".
در واقع بعد از استفاده بي رويه از سوخت فسيلي منابع محيطي دچار خطر شد. در حدود دهه 60 بحران انرژي در جهان رخ داد كه همه را مجبور به تجديد نظر در نوع نگاهشان به استفاده از منابع محيطي ساخت –ساختمانهاي شيشه اي كه در معماري مدرن ساخته مي شد بسيار مصرف انرژي داشت .
گروه پنج معمار نيويورك متشكل شده از: 1- جان هيدك 2- پيتر آيزمن 3- ريچارد ماير 4- مايكل گريوز 5- چالز گواثمي – در سال 1972 با هم اين گروه را تشكيل دادند.
از ويژگيهاي كارهاي 5 معمار نيويوركي: سعي بر اين داشتند كه عمق فضا را افزايش دهند. ديد بيننده هنگام نظاره نما در درون حجم نفوذ كند. از ديگر ويژگيهاي آنها استفاده از استراكچر اكسپوز بود. ساختار سازه اي نمايان استفاده مي كردند.
مايكل گريوز:
جز معماران ليت مدرن محسوب مي شود و از پايه گذاران معماري پست مدرن هم مي باشد از آثار او خانه هانزلمان مي باشد. گرايش به پروژه ويلا ساوواي لوكوربوزيه دارد. ( تاكيد بر فرم مكعب و رنگ سفيد) داراي 3 طبقه است و حياط در بام دارد .
از ديگر آثار مايكل خانه "بناسراف"، بازسازي يك خانه قديمي است. استراكچراكسپوز و نفوذ ديد به عمق كار.
در دوره پست مدرن بر خلاف دوره مدرن مي توان به گذشته نگاه كرد. يكي از ديگر ويژگيهاي معماري پست مدرن، استفاده از رنگ هاي جيغ يا روستايي است. ساختمان شهرداري فینیکس در آمريكا از ديگر آثار مايكل گريوز است كه داراي فرم ويژه اي است..هندسه، نظم و تقارن وارد معماري شده است.
ريچارد مير:
او تا اكنون به ايده آل هاي معماري لوكوربوزيه پايبند است. بقيه اين گروه از آن عقايد اولیه منصرف شدند یا تغییر دیدگاه دادند. او معماري حرفه اي با جزئيات بسيار دقيق است . خيلي تاثير گذار و جريان ساز نبوده. علاوه بر حجم مكعب به حجم منحني علاقه مند بود و اغلب در كنار حجم مكعب حجم با سطوح منحني ایجاد می کند. ويژگي ويلاهاي مير اين است كه اكثرا نشيمن خانه مرتفع است و در دو طبقه ساخته مي شود. شومينه هميشه حضور دارد. خانه اسميت از معروفترين كارهاي مير است. نشمين با ارتفاع دوبل و فضاهاي داخلي سفيد رنگ و در نهايت سادگي است.
چالز گواثمي: خيلي سريع مسير خود را از اين 5 نفر جدا كرد و به سمت ساخت و ساز روي آورد. خانه شخصي خود او در هنگام همكاري با اين گروه با همان عقايد لوكور بوزيه ساخته شده است.
جان هيدك:
استاد مدرسه كوپر يونيون بود – 10 سال تدريس كرد – حدودا 20 سال رئيس آن بود تا آخر عمر. (2001 فوت كرد) او تاثير زيادي بر روي دانشجويان معماري گذاشت از جمله دانيل ليبسكيند از شاگردان او بود. شيگرو بان و بهرام شيردل از شاگردان او بودند. او بحثي مطرح كرد تحت عنوان معماري معماري يا همان علم معماري يا رشته معماري. او معتقد بود رشته چيزيست كه ما از طريق تحقيق و پژوهش مي توانيم آن را به دست آوريم و در نقطه مقابل حرفه معماري قرار مي گيرد. حرفه كاري است كه ياد مي گيريم از طريق تكرار آن را ادامه مي دهيم و به تحقيق دست نمي زنيم و اين جداي از رشته معماري است. او بحث تئوري را در مدرسه كوپر يونيون بسيار جدی پی مي گرفت.
در این پروژه او 3 فرم را در نظر گرفت تا ببيند آيا فرم از عملكرد تبعيت مي كند يا نه. او كيفيت فضاها را در فرم هاي مختلف را بررسي نمود. در خانه الماس 1967 پوسته پيرامون را 45 درجه نسبت به شبكه ستونها چرخاند و به بررسي كيفيت فضاهاي آن پرداخت. اکثر پروژه هاي او در حد تحقيق و تئوري بود و ساخته نشده اند. خانه اي براي يك شاعر. او بحثي در نقد معماري مدرن مطرح مي كند كه بايد به طراحي تخصصي فضاها دست زد. بر خلاف عقايد معماران مدرن که معتقد به يك خانه شيشه اي و تكرار آن در جهان بودند. او معماري را مي پسنديد كه به طور تخصصي به نيازهاي مصرف كننده توجه كند. او خانه اي براي يك زن و شوهر طراحي کرده كه از يكديگر طلاق گرفته اند و بخاطر کودکشان نمی خواستند جدا از هم زندگی کنند. لذا با حفره هايي كه فقط كودك آنها مي تواند از آن حفره ها عبور كند خانه ای خاص برای ایشان طراحی نمود. در عين باهم بودن جدا از هم زندگي مي كردند.
او بحث ديگري تحت عنوان فراتر رفتن از نگاه غالب كار فرمايان را مطرح كرد. او معمار را اسير نظرات كارفرما دانست و می گفت معماران باید به خلق عملكردهاي جديد توجه كنند. ر این راستا او طراحي فضايي براي خودكشي را انجام داد و ساخت. ضمنا او به بررسي تاثير معماران برنهادهاي دولتي و قدرت پرداخت. از آثار اجرا شده او یک مجتمع مسكوني در برلين است. دو فرم مكعبي در كنار و يك استوانه در وسط. داراي شيب تيز به سمت داخل است و آب باران را جمع آوري مي كند و در محلي ذخيره مي كند، تا براي آبياري مورد استفاده قرار گيرد
تراس هاوس: از ديگر آثار جان هيدك است كه داراي تراسي است كه قابليت بسته شدن دارد.
خانه شماره 10: از ديگر آثار جان هيدك است . در آن فضاهاي سيركولاسيون اصل فضاي خانه را تشکیل مي دهد. داراي راهرو هاي طولاني است. در اين راهروها مي توانستند از مناظر اطراف لذت ببرند. به نظرم بهرام شيردل از این پروژه براي طراحي سفارت ايران در برزيل الهام گرفته است.
معروفترين اثر جان هيدك Wall House يا خانه ديوار (سال هاي 73-1972) نام دارد. ديواري در وسط قرار داده و در يك طرف فضاهاي اصلي خانه، كه به صورت فشرده وروي هم قرار دارند و در طرف ديگر فضاي فرعي خانه و فضاهاي خدماتي را قرار مي دهد كه به وسيله ديوار در ديد بصري كاملا از هم جدا مي شوند. اين پروژه در اواخر عمر جان هيدك ساخته شد و قبل از ساخت كامل جان هيدك مرد. در اين پروژه گفته مي شود كه جان هيدك ازشيشه بزرگ مارسل دوشان الهام گرفته (ساختار اين شيشه دو بخشي است) تحليل گران اين دو قسمتي شدن كار هيدك را ملهم از شيشه ی بزرگ دوشان مي دانند.
پیتر آيزنمن:
به نظرم پيتر آيزنمن مهم ترين معمار نيمه دوم قرن 20 است. اگر لوكوربوزيه را مهم ترين معمار نيمه اول قرن20 بدانیم. اوايل سبك ليت مدرن داشت و كم كم به جنبش ديكانستراكشن روي آورد سپس به جنبش فولدينگ. بعد به معماري نواري Stration روي آورد و سپس معماري پرش كيهاني يا معماري كه به تعبیر چارلز جنکز از علوم روز دنيا بهره مي گيرد، نظر او را به خود جلب كرد و همچنان به كار ادامه مي دهد.
او دكتراي معماري دارد. يكي از مهم ترين كارهاي او تاسيس موسسه پژوهشی IAUS درآمريكا است كه موسسه ایست برای مطالعات معماري و شهرسازي و مجله اي در آمريكا با نام اپوزيشن (مخالفان) چاپ کرد، كه 10-15 سال منتشر شد و معماران صاحب نظر در آن مقاله مي دادند. رم كولهاس از طريق مجله و موسسه آيزنمن حمايت و مطرح شد.
آيزنمن خانه هايي طراحي كرد که با شماره نام گذاري شده بودند: 1، 2، 3، 4، 6، ... ،.10 در تحليلي مي گويند او از شماره هاي سمفوني ها در موسيقي استفاده كرد. در پروژه هاي اوليه اش از حجم و فرم مكعب شروع مي كرد. در يك فرآيند طراحي متحول مي شد و شكل مي گرفت. او اصالت را به فرآيند طراحي مي دهد، نه به محصول نهایي. به همين دليل وقتي شروع به كار مي كرد نمي دانست در پايان به چه چيزي مي رسد.
خانه شماره 1 بر اساس انديشه هاي لوكوربوزيه ساخته شد. در خانه شماره 2 او بحثي را مطرح مي كند تحت عنوان BLURING يا تارشدن: «شفافيت ويژگي اصلي معماري مدرن»بود. اما در معماري پست مدرن ويژگي اصلي ابهام يا تار شدن يا كدر شدن است. يعني انسان به نوعي بعد از 2 جنگ جهاني و بحران انرژي سرخورده شده، به همين دليل شفافيت كم كم كدر مي شود. او سعي كرد به نوعي كارهايش را مبهم كند. او در اين خانه از ساختار مربع 9 قسمتي را الهام گرفته- اين ساختار بسيار ارزشمند است درمعماري كلاسيك (ساختار كوشك هاي 8 بهشت بر اساس اين مربع 9 قسمتي است )
اولين شبكه را در يك طبقه مي گيرد. در طبقه فوقاني اين شبكه را مي چرخاند و رد واقع نوعي ابهام به وجود مي آورد. درخانه شماره 3 فرآيند طراحي به خوبي مشاهده مي شود. ابتدا يك مكعب بعد به 3 و سپس به 9 تكه آن را تقسيم مي كند. تعدادي ديوار در نظر مي گيرد و از آن حجم اوليه به يك حجم جديد مي رسد.
به دليل استفاده از صفحات افقي در كارهاي او منتقدين نام معماري مقوايي را بر آن نهادند. يعني نوعي معماري سبك است. و او هم از این نام استقبال کرد. يكي ازمهم ترين خانه هاي او خانه شماره 6 است. او در اين خانه چند نوآوري و ساختار شكني ايجاد کرده است. مثلا مفهوم پله را تغيير مي دهد. يك پله سبز رنگ و يك پله به رنگ قرمز طراحی کرده. پله سبز به طبقه اول مي رود، اما پله قرمز مسدود است و به سقف بر مي خورد. او عملكرد پله را تغيير مي دهد. می تواند سكويي براي نشستن، محلي براي بازي بچه ها یا تندیسی در فضای داخلی باشد، اما از عملکردش تهی شده است. در اين پروژه شكافي در برنه سقف و كف ايجاد کرده تا در اتاق خواب اصلي نتوانند يك تخت دو نفره قرار دهند و دو تخت يك نفره قرار بدهند. او در همه پروژهايش ساختارهاي وضع موجود را مي شكند. در معماري او معتقد بود فرم مي تواند ضعيف باشد و نه هميشه قوي.
در مجموع ويژگيهاي جنبش ليت مدرن (جدول فصل 4 کتاب "از زمان و معماري" خوانده شود) عبارتند از: سطح به صورت ناخود آگاه، واقع بين، هر فرمي كه حاصل آيد، اواخر نظام سرمايه داري، هنرمند تحت فشار، پر زرق و برق، تكنيكي شيك و تكنيكي پيشرفته، سادگي پيچيده، ابهام آميز، فرم تنديس گون، ساختمان به مانند تزئينات، ضد تمثيل و استعاره و ... .
چارلز جنکز اين دوره را معماري مدرن متاخر ناميد. اين معماران جنبش معماري مدرن را دچار تغيير كردند. 5 معمار نيويوركي با هم جمع شدند و تصميم به احياء انديشه هاي لوكوربوزيه گرفتند. درسال 1969 کنفرانسی در موزه هنر مدرن نيويورك برگزار شد تحت عنوان "کنفرانس معماران براي مطالعه از محيط".
در واقع بعد از استفاده بي رويه از سوخت فسيلي منابع محيطي دچار خطر شد. در حدود دهه 60 بحران انرژي در جهان رخ داد كه همه را مجبور به تجديد نظر در نوع نگاهشان به استفاده از منابع محيطي ساخت –ساختمانهاي شيشه اي كه در معماري مدرن ساخته مي شد بسيار مصرف انرژي داشت .
گروه پنج معمار نيويورك متشكل شده از: 1- جان هيدك 2- پيتر آيزمن 3- ريچارد ماير 4- مايكل گريوز 5- چالز گواثمي – در سال 1972 با هم اين گروه را تشكيل دادند.
از ويژگيهاي كارهاي 5 معمار نيويوركي: سعي بر اين داشتند كه عمق فضا را افزايش دهند. ديد بيننده هنگام نظاره نما در درون حجم نفوذ كند. از ديگر ويژگيهاي آنها استفاده از استراكچر اكسپوز بود. ساختار سازه اي نمايان استفاده مي كردند.
مايكل گريوز:
جز معماران ليت مدرن محسوب مي شود و از پايه گذاران معماري پست مدرن هم مي باشد از آثار او خانه هانزلمان مي باشد. گرايش به پروژه ويلا ساوواي لوكوربوزيه دارد. ( تاكيد بر فرم مكعب و رنگ سفيد) داراي 3 طبقه است و حياط در بام دارد .
از ديگر آثار مايكل خانه "بناسراف"، بازسازي يك خانه قديمي است. استراكچراكسپوز و نفوذ ديد به عمق كار.
در دوره پست مدرن بر خلاف دوره مدرن مي توان به گذشته نگاه كرد. يكي از ديگر ويژگيهاي معماري پست مدرن، استفاده از رنگ هاي جيغ يا روستايي است. ساختمان شهرداري فینیکس در آمريكا از ديگر آثار مايكل گريوز است كه داراي فرم ويژه اي است..هندسه، نظم و تقارن وارد معماري شده است.
ريچارد مير:
او تا اكنون به ايده آل هاي معماري لوكوربوزيه پايبند است. بقيه اين گروه از آن عقايد اولیه منصرف شدند یا تغییر دیدگاه دادند. او معماري حرفه اي با جزئيات بسيار دقيق است . خيلي تاثير گذار و جريان ساز نبوده. علاوه بر حجم مكعب به حجم منحني علاقه مند بود و اغلب در كنار حجم مكعب حجم با سطوح منحني ایجاد می کند. ويژگي ويلاهاي مير اين است كه اكثرا نشيمن خانه مرتفع است و در دو طبقه ساخته مي شود. شومينه هميشه حضور دارد. خانه اسميت از معروفترين كارهاي مير است. نشمين با ارتفاع دوبل و فضاهاي داخلي سفيد رنگ و در نهايت سادگي است.
چالز گواثمي: خيلي سريع مسير خود را از اين 5 نفر جدا كرد و به سمت ساخت و ساز روي آورد. خانه شخصي خود او در هنگام همكاري با اين گروه با همان عقايد لوكور بوزيه ساخته شده است.
جان هيدك:
استاد مدرسه كوپر يونيون بود – 10 سال تدريس كرد – حدودا 20 سال رئيس آن بود تا آخر عمر. (2001 فوت كرد) او تاثير زيادي بر روي دانشجويان معماري گذاشت از جمله دانيل ليبسكيند از شاگردان او بود. شيگرو بان و بهرام شيردل از شاگردان او بودند. او بحثي مطرح كرد تحت عنوان معماري معماري يا همان علم معماري يا رشته معماري. او معتقد بود رشته چيزيست كه ما از طريق تحقيق و پژوهش مي توانيم آن را به دست آوريم و در نقطه مقابل حرفه معماري قرار مي گيرد. حرفه كاري است كه ياد مي گيريم از طريق تكرار آن را ادامه مي دهيم و به تحقيق دست نمي زنيم و اين جداي از رشته معماري است. او بحث تئوري را در مدرسه كوپر يونيون بسيار جدی پی مي گرفت.
در این پروژه او 3 فرم را در نظر گرفت تا ببيند آيا فرم از عملكرد تبعيت مي كند يا نه. او كيفيت فضاها را در فرم هاي مختلف را بررسي نمود. در خانه الماس 1967 پوسته پيرامون را 45 درجه نسبت به شبكه ستونها چرخاند و به بررسي كيفيت فضاهاي آن پرداخت. اکثر پروژه هاي او در حد تحقيق و تئوري بود و ساخته نشده اند. خانه اي براي يك شاعر. او بحثي در نقد معماري مدرن مطرح مي كند كه بايد به طراحي تخصصي فضاها دست زد. بر خلاف عقايد معماران مدرن که معتقد به يك خانه شيشه اي و تكرار آن در جهان بودند. او معماري را مي پسنديد كه به طور تخصصي به نيازهاي مصرف كننده توجه كند. او خانه اي براي يك زن و شوهر طراحي کرده كه از يكديگر طلاق گرفته اند و بخاطر کودکشان نمی خواستند جدا از هم زندگی کنند. لذا با حفره هايي كه فقط كودك آنها مي تواند از آن حفره ها عبور كند خانه ای خاص برای ایشان طراحی نمود. در عين باهم بودن جدا از هم زندگي مي كردند.
او بحث ديگري تحت عنوان فراتر رفتن از نگاه غالب كار فرمايان را مطرح كرد. او معمار را اسير نظرات كارفرما دانست و می گفت معماران باید به خلق عملكردهاي جديد توجه كنند. ر این راستا او طراحي فضايي براي خودكشي را انجام داد و ساخت. ضمنا او به بررسي تاثير معماران برنهادهاي دولتي و قدرت پرداخت. از آثار اجرا شده او یک مجتمع مسكوني در برلين است. دو فرم مكعبي در كنار و يك استوانه در وسط. داراي شيب تيز به سمت داخل است و آب باران را جمع آوري مي كند و در محلي ذخيره مي كند، تا براي آبياري مورد استفاده قرار گيرد
تراس هاوس: از ديگر آثار جان هيدك است كه داراي تراسي است كه قابليت بسته شدن دارد.
خانه شماره 10: از ديگر آثار جان هيدك است . در آن فضاهاي سيركولاسيون اصل فضاي خانه را تشکیل مي دهد. داراي راهرو هاي طولاني است. در اين راهروها مي توانستند از مناظر اطراف لذت ببرند. به نظرم بهرام شيردل از این پروژه براي طراحي سفارت ايران در برزيل الهام گرفته است.
معروفترين اثر جان هيدك Wall House يا خانه ديوار (سال هاي 73-1972) نام دارد. ديواري در وسط قرار داده و در يك طرف فضاهاي اصلي خانه، كه به صورت فشرده وروي هم قرار دارند و در طرف ديگر فضاي فرعي خانه و فضاهاي خدماتي را قرار مي دهد كه به وسيله ديوار در ديد بصري كاملا از هم جدا مي شوند. اين پروژه در اواخر عمر جان هيدك ساخته شد و قبل از ساخت كامل جان هيدك مرد. در اين پروژه گفته مي شود كه جان هيدك ازشيشه بزرگ مارسل دوشان الهام گرفته (ساختار اين شيشه دو بخشي است) تحليل گران اين دو قسمتي شدن كار هيدك را ملهم از شيشه ی بزرگ دوشان مي دانند.
پیتر آيزنمن:
به نظرم پيتر آيزنمن مهم ترين معمار نيمه دوم قرن 20 است. اگر لوكوربوزيه را مهم ترين معمار نيمه اول قرن20 بدانیم. اوايل سبك ليت مدرن داشت و كم كم به جنبش ديكانستراكشن روي آورد سپس به جنبش فولدينگ. بعد به معماري نواري Stration روي آورد و سپس معماري پرش كيهاني يا معماري كه به تعبیر چارلز جنکز از علوم روز دنيا بهره مي گيرد، نظر او را به خود جلب كرد و همچنان به كار ادامه مي دهد.
او دكتراي معماري دارد. يكي از مهم ترين كارهاي او تاسيس موسسه پژوهشی IAUS درآمريكا است كه موسسه ایست برای مطالعات معماري و شهرسازي و مجله اي در آمريكا با نام اپوزيشن (مخالفان) چاپ کرد، كه 10-15 سال منتشر شد و معماران صاحب نظر در آن مقاله مي دادند. رم كولهاس از طريق مجله و موسسه آيزنمن حمايت و مطرح شد.
آيزنمن خانه هايي طراحي كرد که با شماره نام گذاري شده بودند: 1، 2، 3، 4، 6، ... ،.10 در تحليلي مي گويند او از شماره هاي سمفوني ها در موسيقي استفاده كرد. در پروژه هاي اوليه اش از حجم و فرم مكعب شروع مي كرد. در يك فرآيند طراحي متحول مي شد و شكل مي گرفت. او اصالت را به فرآيند طراحي مي دهد، نه به محصول نهایي. به همين دليل وقتي شروع به كار مي كرد نمي دانست در پايان به چه چيزي مي رسد.
خانه شماره 1 بر اساس انديشه هاي لوكوربوزيه ساخته شد. در خانه شماره 2 او بحثي را مطرح مي كند تحت عنوان BLURING يا تارشدن: «شفافيت ويژگي اصلي معماري مدرن»بود. اما در معماري پست مدرن ويژگي اصلي ابهام يا تار شدن يا كدر شدن است. يعني انسان به نوعي بعد از 2 جنگ جهاني و بحران انرژي سرخورده شده، به همين دليل شفافيت كم كم كدر مي شود. او سعي كرد به نوعي كارهايش را مبهم كند. او در اين خانه از ساختار مربع 9 قسمتي را الهام گرفته- اين ساختار بسيار ارزشمند است درمعماري كلاسيك (ساختار كوشك هاي 8 بهشت بر اساس اين مربع 9 قسمتي است )
اولين شبكه را در يك طبقه مي گيرد. در طبقه فوقاني اين شبكه را مي چرخاند و رد واقع نوعي ابهام به وجود مي آورد. درخانه شماره 3 فرآيند طراحي به خوبي مشاهده مي شود. ابتدا يك مكعب بعد به 3 و سپس به 9 تكه آن را تقسيم مي كند. تعدادي ديوار در نظر مي گيرد و از آن حجم اوليه به يك حجم جديد مي رسد.
به دليل استفاده از صفحات افقي در كارهاي او منتقدين نام معماري مقوايي را بر آن نهادند. يعني نوعي معماري سبك است. و او هم از این نام استقبال کرد. يكي ازمهم ترين خانه هاي او خانه شماره 6 است. او در اين خانه چند نوآوري و ساختار شكني ايجاد کرده است. مثلا مفهوم پله را تغيير مي دهد. يك پله سبز رنگ و يك پله به رنگ قرمز طراحی کرده. پله سبز به طبقه اول مي رود، اما پله قرمز مسدود است و به سقف بر مي خورد. او عملكرد پله را تغيير مي دهد. می تواند سكويي براي نشستن، محلي براي بازي بچه ها یا تندیسی در فضای داخلی باشد، اما از عملکردش تهی شده است. در اين پروژه شكافي در برنه سقف و كف ايجاد کرده تا در اتاق خواب اصلي نتوانند يك تخت دو نفره قرار دهند و دو تخت يك نفره قرار بدهند. او در همه پروژهايش ساختارهاي وضع موجود را مي شكند. در معماري او معتقد بود فرم مي تواند ضعيف باشد و نه هميشه قوي.
در مجموع ويژگيهاي جنبش ليت مدرن (جدول فصل 4 کتاب "از زمان و معماري" خوانده شود) عبارتند از: سطح به صورت ناخود آگاه، واقع بين، هر فرمي كه حاصل آيد، اواخر نظام سرمايه داري، هنرمند تحت فشار، پر زرق و برق، تكنيكي شيك و تكنيكي پيشرفته، سادگي پيچيده، ابهام آميز، فرم تنديس گون، ساختمان به مانند تزئينات، ضد تمثيل و استعاره و ... .