۱۳۸۸ دی ۲, چهارشنبه

هماهنگی فرم و عملکرد
فرم به خودی خود و به تنهایی، زیبایی یا زشتی ندارد. همین طور هم فونکسیون (عملکرد) یک مفهوم ذهنی است و به انسان تعلق دارد نه به مصرف کننده آنها. ما وسیله های طبیعت را برای ارضاء نیازهایمان به کار می بریم . وقتی که یک عملکرد (نیاز) به وسیله فرم مناسب و مقتضی ارضاء می شود زیبایی حاصل می آید.گرسنگی یک نیاز است (یک عملکرد است ). نان یک فرم است (یک وسیله است ). پس نان برای گرسنه زیباست . لذا مفهوم زیبایی ارزش ثابت و پایداری ندارد و برحسب شرایط تغییر می کند.فرم که جنبه وسیله و ابزار دارد می تواند به عنوان یک مقیاس «عینی » برای اندازه گیری نیازهای ما که «ذهنی » هستند به کارگرفته شود. به موجب این فرضیه، نیازهای ذهنی و جنبه های ذهنی کار ما «معماری » تا حد زیادی قابل اندازه گیری می شود. نان مقیاسی است برای اندازه گیری گرسنگی . پس در فضای معماری فرم چنان تأثیر نیرومند و قاطعی بر عملکردها دارد که عملا" عملکرد را محدود و مشروط می کند. همین طور زیبایی را. در خانه های سنتی ایرانی، فرم که با تغییر فصل تغییر می کند، مستقیما" در دو بخش تابستان نشین و زمستان نشین ساخته شده است و در این آب و هوا پنجره افقی کشیده در نما هرگز زیبا نیست .
نور و حرکت
با توجه به این که نور یک عامل ضروری (به استناد شواهد تجربی ) برای پیدایش موجودات زنده است، لذا با یک دید روانشناسانه می توان آن را قوه حرکت، در ارگانیسم زنده دانست . پس می توان گفت «نور» پیام ارگانیکی حرکت است . این نقش، ذاتی است .

نور مؤید و مشوق حرکت است و فقدان آن یعنی تاریکی، نشان از دعوتی است به سکون . به این ترتیب نور زیباست، وقتی که اشتیاق برای حرکت باشد و همین طور ناخوشایند است وقتی میل به سکون باشد، و تاریکی زیباست وقتی نیاز به آرامش باشد و به همان اندازه نازیباست که میل به فعالیت و حرکت باشد.

ریتم موسیقی فضا
مصداق مفاهیم وحدت و کثرت را در مورد فراگردهای گسترشی جهان (منجمله در مورد روند حرکت انسان پیاده در فضا) می توان بررسی کرد. حرکت انسان مانند هر فراگیرد دیگر، به صورت کل یا مجموعه پویشی است که از تکرار یک واحد (قدم ) به صورت کثرت (قدم ها) شکل می گیرد. به بیان دیگر فراگرد حرکت یعنی قدم زدن، مبین کثرتی است، متکی بر واحدی جزیی چون قدم .هر گونه پویشی مانند این که از تکرار واحدی در بطن زمان شکل بگیرد، متضمن تصور «ریتم » یا پریود است (چه در موسیقی و چه در هر پویش و گسترشی که بر مبنای تکرار واحد استوار باشد) در این مورد نظریه ای وجود دارد که موسیقی و آواز، اولین بار بر اساس ریتم کار دست جمعی به وجود آمده است . ا. ح . آریان پور در کتاب خود «جامعه شناسی هنر» چنین می نویسد: «... گروهی به کار دست می زنند، از آن میان یکی به تناسب حرکت کار، برای خود زمزمه می کند چون این گروه در کار - از هماهنگی و همکاری برخوردارند، زمزمه او توجه دیگران را به خود می کشد... سپس دیگران با حرکات بدن و صدای خود او را همراهی می کنند. به این طریق زمینه یک آهنگ، یک شعر و یک رقص فراهم می آید و بر اثر تکرار، تصحیح و تثبیت می شود.....».به این ترتیب ما ریتم هایی از جنبش های «بیانی » مختلف داریم . (از جنس حسی، بصری، صوتی و غیره ) این ریتم ها می توانند با یکدیگر تلفیق شوند. یعنی بر یکدیگر و بر حرکات عملی انسان منطبق گردند و به عنوان تنظیم کننده و رهبری کننده حرکات عمل نمایند.تأثیر هماهنگ شده عوامل مختلف چون نور و صدا، و غیره می تواند با حرکات عملی، تلفیق شده و موجب پیدایش احساس زیبا در شخص گردد. در یک بیان معمارانه، فواصل منظم سایه و روشن فضا می تواند با «ریتم مشخص » بر حرکات انسان در فضا منطبق شود.این انطباق، منظم کننده و رهبری کننده آن حرکات در فضا است . به عنوان مثال از یک حرکت «ریتمیک» متشکل از نور و تاریکی در رابطه با حرکت انسان، می توانیم قدم زدن در کنار یک ردیف ستون، یک ردیف درخت، ردیف نورگیری های سقفی یا معبری که در شب با چراغ به فواصل معین روشن شده را تصور کنیم . همین طور تعدادی دهنه های ثابت قوس ها وگنبدها که باعث ایجاد یک جریان متناوب فضایی می شوند.این تعبیری است از در برگرفتن موسیقی در معماری به اتکاء ادراکی از مفهوم موسیقی «ریتم فضا».