‏نمایش پست‌ها با برچسب سیر اندیشه در معماری. نمایش همه پست‌ها
‏نمایش پست‌ها با برچسب سیر اندیشه در معماری. نمایش همه پست‌ها

۱۳۸۹ آذر ۲, سه‌شنبه

نیایش برای سلامتی!





منتشر شده در هفته نامه شهروند امروز

۱۳۸۹ مهر ۲۱, چهارشنبه

سبک¬ها و گرایش¬های مدرن در معماری: التقاط گرایی

این متن در فصل¬نامه آبادی، شماره 4، سال 1371 منتشر شده است.

"ویژگی اصلی معماری قرن بیستم چندگانگی آن است. برخی از منتقدان این فکر خطا را القا کرده اند که در معماری جنبش مدرن واحد وجود داشته که سیر تکامل را پیموده است. اما واقعیت این است که جنبشهای مدرن، متعهد بوده اند. انقلاب اصلی در معماری با مسائل اساسی جدیدی آغاز شد که در دهه 1780 به دنبال ساخته شدن بناهای بسیار که همه هیئتی شکوهمند و سمبولیک داشتند بروز کرد و معماران آن دوره به مقابله با این مسائل پرداختند، مسائلی که ماهیتشان دقیقاً به معماری بناهای عمومی مربوط می شد. مثلاً در آن دوره موزه را به شکل معبد می ساختند که نشانگر تقدس هنر باشد، دیری نگذشت که تمایل به ساختن بناهای با شکوه به انواع دیگری از بناهای عمومی مانند زندان، بیمارستان و مراکز آموزشی تسری یافت و سبکهای گوناگونی را به وجود آورد و دلمشغولی طرفداران نوزایی در قرن نوزدهم شد.

تا قبل از 1880 هنوز نیازمند به یک سبک حقیقتاً نواحساس نشده بود، حتی در آن زمان هم این احساس اصلاً وضوحی نداشت، هرچند از بعضی جهات پیش درآمد همه آثار اوایل قرن بیستم بود. در پایان قرن، معمارانی که از تحولات جدید در جامعه، علوم، تکنولوژی و روان شناسی آگاهی داشتند ، مسئله هویت معماری، آرمانهای آن ( از حیث سازه و تزئینات ) و اهمیت فزاینده تدارک نوعی معماری متناسب با زمان را مورد توجه قرار دادند. (آر نوو) نتوانست چنان که باید، از جنبش قرن نوزدهمی نوزایی در سبک بگذرد و وارد دنیای جدید قرن بیستمی شود. اما توانست از طریق اکسپرسیونیسم، بین فرد گرایی طراحان مکتب (آر نوو) و کار جمعی معماران وابسته به جنبش بین المللی مدرنیسم اواخر دهه 1920 پلی بزند.

در سال 1925 الی یزر لیسیتکی (1941-18901) و ژان آرپ (1966- 1887 ) از تعدد شیوه های برخورد با معماری و هنر به تنگ آمدند و در کتاب کوچک خود به نام ایسم ها در هنر به تنگ آمدند و در کتاب کوچک خود به نام ایسم ها در هنر سیاهه ای هزل آلود از گرایشهای گوناگون آن زمان ارائه کردند. آنها اکسپرسیونیسم و جلوه های گوناگون آن نفرت داشتندو کوشیدند هنر جدید را در چارچوب زیبایی شناسی و تجرید گرایی کنستروکتیویستی تعریف کنند. بنابر تعریف آنها و بسیاری از افراد دیگر، هنر قرن بیستم می بایست بر ایده های غیر عینی، توانهای فنی و نمادگرایی ماشنی استوار باشد. در تحلیلی که به دنبال می آید کوشش شده است تا دوره های اصلی سیر معماری در قرن بیستم از هم تفکیک شود.

التقاط گرایی
این واژه متداول تفسیرهای متعددی دارد و معمولاً به معماری بناهایی اطلاق می شود که آمیزه ای از سبکهای تاریخی هستند. برخی از منتقدان استدلال کرده اند که این اصطلاح معرف کل حاصل کار معماران قرن نوزدهمی اروپا و آمریکاست که با چابکی بسیار موضع خود را از لحاظ سبک تغییر دادند، برخی دیگر اصرار دارند که این نام برچسبی است برای توصیف بی اطلاعی از سبک. معنای صحیح این اصطلاح (اقتباس گزینشی) است که در آثار بهترین معماران قرن نوزدهم ابزار موثر طراحی محسوب می شد.
از مشهورترین معماران التقاطی قرن نوزدهم و آغاز قرن بیستم می توان از هنری ریچاردسون (86-1838) و لویی سالیوان (1924-1856 ) در ایالات متحده آمریکا، معماران انگلیسی، اگوست پوژن (52-1812) ریچارد شاو ( 1912-1831) سرجورج اسکات (78-1811) و آلفرد واترهاوس (1905-1830) معمار و دایره المعارف نویس فرانسوی اوژن ویوله لودو (79-1803) نام برد. در آثار آنها به منطق سازه توجه شده بود، اگرچه تقریباً در همه موارد سازه در زیرپوشش متناسبی از تزیینات سبکی پنهان می شد."

ادامه دارد ...

۱۳۸۹ مرداد ۹, شنبه

آگاهی نامه

به اطلاع دانشجویان محترم درس های سیر اندیشه در معماری و مبانی زیبایی شناسی ترم گذشته ی دانشگاه آزاد قزوین، آقای مهندس یونس هیوچی و خانم مهندس مژگان رشنو می رسانم که مقاله های ی ایشان تاکنون به دست مدرس نرسیده است. لطفا در اسرع وقت نسبت به ارسال مقاله اقدام نمایید.


۱۳۸۹ تیر ۱۶, چهارشنبه

تحویل مقالات

به اطلاع دوستان دروس "سیر اندیشه در معماری" دوره کارشناسی ارشد معماری و "مبانی زیبایی شناسی" دوره کارشناسی ارشد طراحی شهری ترم جاری می رسانم که جهت نوشتن مقاله ی نهایی خود می توانید از دو منبع بسیار خوب زیر استفاده نمایید:

موحد، ضیاء- البته واضح و مبرهن است که ... ؛ رساله ای در مقاله نویسی- نشر نیلوفر-چاپ دوم 1388
حافظ نیا، محمد رضا- مقدمه ای بر روش تحقیق در علوم انسانی- نشر سمت- فصل دوازدهم: تهیه و تنظیم مقاله علمی

ضمنا تاریخ ارسال متن مقاله 28 تیر ماه 1389 به آدرس پست الکترونیک imanraeisi@gmail.com می باشد و به اطلاع دوستانی که می خواهند بصورت حضوری فایل پی دی اف و ورد مقاله را تحویل دهند، می رسانم که در همین روز در دانشکده تحویل طرح معماری چهار است و من در دانشکده هستم، از 8 صبح تا 13 عصر.

۱۳۸۹ اردیبهشت ۳۰, پنجشنبه

پارادیم های پردیس، دکتر آزاده شاهچراغی

کتاب پارادایم های پردیس، نوشته ی خانم دکتر آزاده شاهچراغی منتشر شد.
خانم دکتر شاهچراغی از دوستان بسیار عزیز و از همکاران ارجمندی است که همواره تحسین مرا برانگیخته است. این کتاب هم یکی دیگر از کارهای ارزشمند ایشان است که به جامعه ی معماری و طراحی شهری ایران تقدیم شده است. ضمنا ایشان در حوزه ی وبلاگ نویسی هم فعالیت می نمایند. اینجا


۱۳۸۹ اردیبهشت ۱۹, یکشنبه

مطالعات تکمیلی؛ مهرپرستی و میترائیسم

مجموعه نوشتار فوق به عنوان مطالعات تکمیلی دروس مبانی نظری معماری، و سیر اندیشه در معماری ارائه و در کتابخانه ی مجازی وبلاگ به اشتراگ گذاشته شده است.
.
- آشتیانی، جلال الدین؛ عرفان و مهر دینی: میترا و زرتشت؛ -اینجا- فرمت PDF، با حجم 130 کیلوبایت
- پارسی، تورج؛ نگاهی به مهر یا میترائیسم؛ -اینجا- فرمت PDF، با حجم 70 کیلوبایت
- عطاء الهی، زرتشت؛ تاثیر میترائیسم بر مسیحیت؛ -اینجا- فرمت PDF، با حجم 70 کیلوبایت

۱۳۸۹ اردیبهشت ۱۸, شنبه

عنوان مقالات درس "سیر اندیشه در معماری" نیمسال دوم 1388

پیرو خاتمه یافتن مهلت ارسال چکیده مقالات درس "سیر اندیشه در معماری"، خلاصه مقالات ارسال شده به شرح زیر معرفی می شوند. به استحضار دوستان محترم می رسانم که در بعضی از موضوعات اصلاحاتی پیشنهاد شده است که باید در کلاس در آن مورد بحث نماییم.
ضمنا دوستانی که تا تاریخ مقرر موفق به ارسال چکیده مقاله نشده اند، 2 نمره از مقاله را از دست داده اند!

همچنین به اطلاع می رسانم که پیرو هماهنگی انجام شده با آقایان دکتر حسین سلطان زاده و دکتر سیمون آیوازیان، مقالات دانشجویان ارشد معماری ترم جاری نباید در سه درس "سیر اندیشه و حکمت هنر و سمینار" کلیات مشابه داشته باشند!

عنوان مقالات اصلاح شده ی خانم ها و آقایان:

آسیه مدهنی و ابراهیم روستایی: نقد یک اثر رم کولهاس (ترجیحا ویلا دال آو و کتابخانه ژوسیو نباشد)
الهام سادات حسینی، بهاره عطاریان، یاسمین فتحی: نقد مجموعه فرهنگی ژان مری تجیبائو ی رنزو پیانو با رویکرد فرهنگی – اجتماعی
الهام سعادتی و پریسا ترابی: نقد مرکز علوم و فنون ولفزبورگ ذاها حدید
امير فرضي و ندا پاكاري: نقد هتل Tschuggen Grand ماريو بوتا با رویکرد منطقه گرایی انتقادی
امیر مهدی خادمی: نقد کتابخانه ژوسیو با رویکرد توصیفی- تحلیلی
سارا مصری: تاثیر اندیشه ها و فرم های لویی کان بر موزه هنر های معاصر کامران دیبا
سهیلا مهری: نقد یکی از آثار معماری هادی تهرانی با رویکرد معماری تکنولوژی گرا
علیرضا رفیعی: مطالعه تطبیقی رابطه ی شکل و محتوا در یکی از آثار معماری ضاحا حدید با یکی از آثار نورمن فاستر
مرجان حاذق فطرت جو و زهره افتخاری فرد , سهیلا مهری: تحلیل دو اثر نورمن فاستر با رویکرد پایداری اجتماعی
نوشین بنی هاشمی و ... : نقد ویلا دال آو رم کولهاس
هستی قاسمیان و توحیده یادگاری: بررسی تاثیر مکتب سوپرماتیسم بر معماری اولیه ذاها حدید/ یا تاثیر یکی از جریان های معاصر بر کارهای جدید او؟
سیده مطهره موسوی:اندیشه های موثر در طراحی مبلمان با نقش مایه ی مار در ایران

موضوعات با تاخیر:
خالده اقبالی، آرام پربه، محمد سیدفرشی: نقد دیدگاه های گروه ام وی آر دی وی
الهام سعادتی، پریسا ترابی، فاطمه السادات شجاعی: نقد مرکز علوم ولفزبورگ زاها حدید

۱۳۸۸ بهمن ۶, سه‌شنبه

بیست نقد منتخب

در ادامه فهرست تعدادی از یادداشت ها و مقالاتی را که با رویکرد نقادانه نوشته ام، آورده ام. با کلیک بر هر یک میتوانید به متن کامل آن دسترسی داشته باشید.

نقد معماري ساختمان جديد كتابخانه ملي ايران
نقد معماري ساختمان جديد مجلس شوراي اسلامي
رويكردی نقادانه به معماري ژاك هرتزوگ و پير دمورن
معرفی و نقد معماری شيگرو بان
فضاي خالي در مجسمه‌های پرويز تناولي
رويكرد شكلي به معماري هادي ميرميران و بهرام شيردل
پرسش از بهرام شیردل
تناقض 1
تناقض 2
حافظ به روایت کیارستمی
تناقض 3 یا نامه هایی به معماری در حال احتضار ایران
تناقض 4 یا ادامه ی نامه هایی به ...
مشق خلاقیت در فضای مجازی با اندکی تاخیر
مقدمه ای در نقد سیستم آموزش معماری در ایران- 1
مقدمه ای در نقد سیستم آموزش معماری در ایران- 2
در ستایش فضا
جنایت خالکوبی
نقدی بر مباحث داوری هشتمین دوره جایزه بزرگ معمار 1387
صفحه و سازه در پوسته های دو پروژه نادر تهرانی
ایراندخت

نقد نقدم آرزوست!

۱۳۸۸ دی ۱۷, پنجشنبه

پردیس سینمایی ملت

چکیده

در پژوهش حاضر هدف محققین بررسی ویژگی‌های معمارانه ساختمان پردیس سینمایی ملت بوده است که پس از بازدید‌های اولیه، به وسیله جستجو در مجلات و مقالات معماری، عمده بحث‌های مطرح شده پیرامون آن مورد شناسایی قرار گرفت. همچنین در جهت یافتن بحث‌های مشترک میان منتقدین و نظریه‌های معمار؛ بررسی مصاحبه‌ها و مقالات معمار بنا (رضا دانشمیر) در چند سال گذشته در مجلات گوناگون از قبیل مجله معمار و فصلنامه شارستان نیز مورد توجه قرار گرفت. در این بین مشاهده گردید بحث‌هایی پیرامون فضای مبهم، فضای نامعین و فضای غیرقابل کنترل مطرح گردیده است. از این رو در ادامه مطالعات، ریشه این موضوعات در نظریه‌ها و تئوری‌های معماران جهانی از قبیل میس ونده‌رو، پیتر زومتور و رم کولهاوس مورد جستجو واقع شد تا کلیت موضوع بیشتر روشن شود.

پس از مشخص شدن خصوصیات کلی فضای نامعین و  برای دستیابی به جزییات بیشتر؛ با استفاده از نقد سیستماتیک که تعاریف آن نیز مطرح گردیده است؛ و همچنین تئوری‌ها و تعاریف معمار بنا از فضای نامعین سعی شد تا فرضیه‌های بدست آمده به وسیله برنامه‌ریزی‌ها و انجام مطالعات میدانی از طریق تدوین چند پرسشنامه مورد تحلیل واقع شود. نتایج کلی آن حاکی از کسب موفقیت نسبی بنا در رسیدن به اهداف معمار برآورد گردید.

 

کلمات کلیدی

پردیس سینمایی ملت، فضای نامعین، رضا دانشمیر، نقد سیستماتیک، معماری اکسپرسیونیسم، معماری خردگرا



سام گوهری - روح اله ادنانی

۱۳۸۸ آبان ۲۹, جمعه

"خدا مرده است" نیچه، به روایت استاد داریوش آشوری

"در کتابِ دانشِ شاد (Die fröhliche Wissenschaft) از نيچه پاره‌نوشتارِ (Fragment) نامداري هست با عنوانِ “ديوانه” (بخش سوّم، شماره‌یِ ۱۲۵) که يکي از بنيانی‌ترين مايه‌هایِ انديشه‌يِ فلسفيِ وی، یعنی”خدا مرده است”، را با صحنه‌پردازیِ دراماتيک و طنينِ تراژيکِ نيرومند‌ به نمايش می‌گذارَد. کتابِ دانشِ شاد پيشاهنگِ چنين گفت زرتشت است و يک سال پيش از آن نشر شده است. امّا، در زرتشت است که نيچه، به دنبالِ طرحِ نخستينِ اين ايده در کتابِ پيشين، انديشه‌یِ “خدا مرده است” را تا واپسين پی‌آمدهایِ هستی‌شناسانه، اخلاقی، روان‌شناسانه، و جامعه‌شناسانه‌یِ آن، دنبال می‌کند. ... " ادامه

۱۳۸۸ مرداد ۱۳, سه‌شنبه

نمرات درس سیر اندیشه در معماری

امروز نمرات را به دفتر دانشگاه آزاد قزوین در تهران فرستادم و تا یکی دو روز دیگر در سایت دانشگاه آنها را جستجو نمایید.
همینجا می خواهم از دانشجویان علاقه مند و پیگیری که مقالات خوبی ارائه دادند، سپاسگزاری نمایم و بگویم که آرزوی موفقیت بیشتر برایتان دارم و امیدوارم با همکاری شما بتوانم امکان انتشار آنها را فراهم نمایم.
مقالات برگزیده ی کلاس متعلق به سام و روح اله و ارغوان و ماندانا و سمانه و سیما بود که بالاترین نمره را دریافت نمودند. متاسفاته یکی از دوستان هم با کپی کردن یک مقاله، به عنوان مقاله ی پایان ترم، موفق به گذراندن این درس نشد.
شاد باشید و منتقد.

۱۳۸۸ تیر ۷, یکشنبه

"خلاقیت"

در ادامه بحث منابع الهام در خلق یک اثر هنری با موضوعی مواجه می شویم به نام خلاقیت.

خلاقیت را می توان با اختراع مقایسه کرد و در هر دوی آنها شرط اول وجود منظور و نیازی مشخص است و عموما چنانچه مسئله درست طرح شود راه حل مناسب نیز دیر یا زود پیدا می شود.

خلاقیت ، نظیر اختراع ، هرگز به معنی ابداع چیزی صد در صد نوین نیست.

۱۳۸۸ تیر ۲, سه‌شنبه

معماري پايدار (قسمت اول)

1- معماري پايدار: تعاريف و مفاهيم
همانطور كه مي دانيم بقاي پايدار انسان و محيط انساني وابسته به حفظ تعادل و تداوم جهان زيستي است كه اين خود پذيرش نقش و مسئوليت اخلاقي سرپرستي انسان بر منابع بوم شناختي و عملكردي آگاهانه و هوشمند را در تنظيم رابطه وي با محيط طبيعي مي طلبد.
رويكرد معماري پايدار در پاسخ به اين عملكرد آگاهانه و ملاحظات رو به گسترش نسبت به پيامدهاي فعاليت هاي انساني بر محيط؛ به عنوان نگرشي بازبيني شده به معماري مطرح شده است.
بنابراين مفهوم معماري پايدار- چه به عنوان عملي در راستاي خلق فضاي انساني و تنظيم رابطه انسان و محيط فيزيكي و چه به عنوان محصول اين فرآيند- همواره با محيط پايدار در آميخته و در يك چهارچوب كلي مي توان آن را به معني "خلق محيط پايدار انسان ساخت" تعبير نمود.از اين رو قبل از تعريف معماري پايدار به مفهوم محيط پايدار پرداخته مي شود .
1-1- محيط پايدار
شرط اساسي در نيل به پايداري محيطي برقراري تعادل پويا ميان نظامهاي مختلف محيط است. اين شرط از ديدگاه عملي دستيابي همزمان به پايداري نظام بوم شناختي؛ نظام اجتماعي؛ فرهنگي و نظام اقتصادي را ايجاب مي كند و از منظر اخلاقي به برقراري و تداوم رابطه همزيستي ميان تمام عناصر و ارگان محيط (انسان و غير انسان) تفسير مي شود.
الف- از منظر بوم شناختي:
كاركرد سامانه هاي زيستي اصلي محيط و نيز سلامت آنها در محيط پايدار تداوم و ارتقاء مي يابد. اين كاركردهاي اصلي براي فعاليت هاي انساني عبارتند از: توليد اكسيژن و جذب دي اكسيد كربن؛ جذب پسماندها و آلودگي ها؛ تنظيم شرايط محيطي (درجه طول و اندازه رطوبت و ...) توليد منابع طبيعي تجديد پذير: مواد غذايي و مواد خام اوليه محصولات فرآورده هاي توليدي؛ تأمين آسايش و سلامت روان شناختي و فيزيكي
ب- از منظر اجتماعي- فرهنگي:
در محيط پايدار؛ همزيستي متعادل ميان جامعه انساني و محيط زيست طبيعي در راستاي بهره مندي توأمان اجتماعي و اقتصادي برقرار گرديده است. در چنين محيطي به منظور نيل به پيشينه منفعت جمعي؛ فعاليت ها و مسيرهاي توسعه اي دنبال مي شود كه در آنها از قابليت هاي بوم شناختي- فرهنگي مكان توسعه بهره گرفته شده است.
ج- از منظر اقتصادي
در محيط پايدار؛ فعاليت هاي توسعه اي اقتصادي به رشد عادلانه و متوازن جامعه انساني و تضمين بهره مندي تك تك افراد در حدود ظرفيت هاي بوم شناختي محيط منجر مي گردد و اين به مفهوم وارد آمدن كمترين آسيب به منابع زيستي و فرهنگي محيط ودر نتيجه استفاده بهينه و پربازده آنهاست. بنابراين نظام ها و فرآيندهاي توسعه اي دراين محيط همچون يك سامانه طبيعي ازخصوصيات: انعطاف پذيري
[1]؛ تطابق و تغيير پذيري[2]؛ قابليت احياء و استفاده مجدد (بازيافت پذير[3]) بهره وري و تنوع (كثرت گرايي) برخوردارند.
بنابراين مي توان نتيجه گرفت كه: محيط كالبدي به عنوان محيط زيست هر روزه انساني؛ تأثير قابل توجهي بر برداشت ها؛ باورها و الگوهاي فعاليت هاي انساني دارد. بنابراين در راستاي نيل به پايداري؛ از جايگاه و نقش قابل ملاحظه اي برخوردار است. توجه به اين نقش و تأثير را مي توان در ادبيات متأخر "اخلاق زيست محيطي" دنبال نمود كه در آن تنها بر محيط زيست طبيعي تأكيد نمي شود بلكه بر لزوم تسري اين نگرش اخلاقي و داخلي نمودن محيط انسان ساخت در آن تأكيد مي گردد تا بدين وسيله ساخت و تدبير سكونت گاههاي انساني بر مبناي شناخت صحيح تر و كامل تري از محيط صورت گيرد.
(William son & etal. 2002:54)
نيل به پايداري محيط كالبدي انسان ساخت – به عنوان بخشي از محيط زيست انساني و در برگيرنده و سامان دهنده فعاليت هاي اقتصادي و اجتماعي- در گرو برقراري حالت تعادل پويا ميان فضاي كالبدي انساني؛ محيط فراگير و كاربران فضا است. پويايي اين تعادل در نحوه پاسخگويي محيط كالبدي به خواست ها و نيازهاي كاربران و نيز شرايط متغيير محيط فراگير است.
براين اساس ون درين و كلتروپ محيط پايدار انسان ساخت را اين گونه جمع بندي مي كنند.
"يك محيط كالبدي پايدار انساني در طول زمان كمترين مشكلات روان شناختي و فيزيكي را وارد مي كند به طور مثال عدم تناسب فضاها با نيازها؛ خواست و يا الگوهاي رفتاري كاربران؛ نياز به تعمير؛ تعويض و نگهداري پر هزينه؛ عدم تأمين شرايط مطلوب محيطي و ... كمترين ميزان منابع زمين؛ آب؛ و خاك و سوخت (انرژي تجديد ناپذير) را از محيط فراگير خود طلب مي كند و در نتيجه كمترين ضرر را به محيط خود وارد مي آورد.
[5],[6]


==========================
[1] - Flexibility
[2] - Adaptability
[3] - Recyclable
[4]- Williamson, T. Radford, A. & Benneth, H. (2002) Understanding Sustainable Architecture, London, Spon Press

[5]- ون در رين و كلتروب نقش طراحي محيط كالبدي را در نيل به پايداري بدين گونه بيان مي كنند. " طراحي محيط زيست هر روزه انساني؛ محيط كالبدي؛ مي بايست هدايتگر جامعه به سمت تعادل زيستي پايدار ميان انسان و محيط او باشد.

[6]- Van Der Ryn, Sim & Calthrope, Peter (1986) Sustainable Communities, San Fransisco: Sierra Club Books

۱۳۸۸ خرداد ۲۱, پنجشنبه

مقدمه ای بر بی هویتی در معماری عصر حاضر

در روزگارانی که به تقلید از معماری مدر ن غربی پرداختیم و معماری سنتی خویش را کنار گذاشتیم ، شناختمان نسبت به ارزشهای از دست رفته و آنچه جایگزین می شد بسیار اندک بود .
امروزه پس از گذشت حدود یک قرن همچنان آن عدم درک صحیح از معماری مدرن و مقتضیات تاریخی پدید آمدن آن، دریافتی که متفکران و معماران غربی خود از این مقتضیات دارند، تاثیری که معماری از علوم دیگر می گیرد، همچنان به قوت خود باقی است؛ در واقع همان گونه که ترک معماری از روی غفلت از اصول ارزش های پایه و بنیادین آن همراه بود، بهره گیری از معماری مدرن نیز منحصر به اخذ پوسته و ظاهر آن گردید.

۱۳۸۸ خرداد ۹, شنبه

تعريف معماري از ديدگاه بزرگان


فيليپ جانسون:
معماري هنري است شگفت‌انگيز روشنگر و آزادي‌ساز
هنر معماري عبارت است از طرحهايي فردي كه با نقاشي و تنديس رقابت مي‌كند و هيچ معنايي ندارد بلكه تنها ايجاد انواع جديد فضاهاست.
لويي‌كان:
معتقد است معماري به عنوان خلقتي هنري براي برآوردن يك نياز نيست بلكه آفريدن نياز است. معماري‌ شناسايي همگني فضاهايي است نامتناسب با عملكردهاي خاص انساني. معماري سازندگي ذهني فضاهاست و از جايي شروع مي‌شود كه عملكرد روشن و مشخص است.

لوكوربوزيه نيز معماري را اين‌گونه مي‌بيند:
« معماري فرمها, حجمها, رنگها, اكوستيك و موسيقي است. نور و سايه بلندگوهاي معماري‌اند. معماري بازي استادانه, صحيح و باشكوهي از احجام تركيب شده در زير نور مي‌باشد. »
پيترآيزنمن مي‌گويد:
معماري در حضور و بينش خود به عنوان سرپناه و عرفاً خانه و كاشانه ريشه دوانيده است.
معماري محافظ هستي است و آخرين سنگر مكان. مكان لامكاني را فرو مي‌نشاند زيرا لامكاني موقعيت متناقضي را دامن مي‌زند.
برنارد چومي:
معتقد است معماري به چهره‌اي نقاب‌پوش مي‌ماند نمي‌توان به راحتي نقاب را پس زد همواره مخفي است در پس طرحها دريافتها, عادتها و قيد و بندهاي فني اما همين دشواري در پس زدن نقاب معماري است كه آنرا اين هم خواستني مي‌كند اين نقاب‌زدايي لذت معماري است. معماري هميشه در مورد رويدادي بوده كه در فضا رخ مي‌دهد تا دربارة خود فضا. اگر معماري هم مفهوم و هم تجربه فضا و كاربرد فضا و انگاره نمودي است نه سلسله مراتبي, پس معماري مي‌تواند به جدا ساختن اين مقوله‌ها خاتمه دهد و آنها را بصورت تركيبهاي بي‌سابقه, برنامه‌ها و فضاها درهم ادغام مي‌كند. معماري بايد به عنوان تركيب فضاها رويدادها و حركتها بدون هيچ سلسله مراتبي يا اولويتي ميان اين مفاهيم ديده شود معماري تنها ديسيپليني است كه بنا به تعريف مفهوم و تجربه تصوير ذهني و ساختار را درهم مي‌آميزد. معماري مكان تركيب تمايزهاست.

ميس‌وندر روهه:
معماري چيزي جز تمناي زمان براي فضايي زنده متغير و جديد نيست درست است كه معماري بر روي حقايق مسلم بنا گرديده است اما زمينه كار اساسي آن تسلط معاني است. معماري ارادة زمان است كه به فضا تبديل شده است. زنده شاداب و جديد.
نورمن فاستر:
معماري چيزي نيست كه در ذهن منتقد باشد معماري در مورد زندگي واقعي است دربارة مردم است دربارة مسكن دادن به مردم و تأمين نيازهاي ايشان است.
تادوآندو:
وظيفة معماري درك منطق توصيف‌ناشدني مكان است.

آلوارآلتو:
معماري علم نيست. فرايند تركيبي عظيمي است كه هزاران كاركرد معين انساني را با هم تلفيق مي‌كند و همان معماري باقي مي‌ماند. نسبت معماري ايجاد هماهنگي ميان جهان مادي و زندگي انساني است.
اتوواگنر:
هنر به طوركلي و معماري بطور خاص نشانگر سيستم ارزشگذاري در هر دوره است
رابرت ونتوري:
معماري يك ساختمان است با دكوراسيون بكار رفته
هانس‌هولاين:
معماري نظمي معنوي است كه در ساختمانها تجسم يافته است. معماري يك مفصل ارتباطي است يعني به يك بعد اضافي عينيت بخشيدن معماري واقعي در عصر, در حال تعريف جديدي از خودش به عنوان يك واسطه و دايماً در حال توسعه دامنه بيان خويش است معماري رمزآلود تداعي‌كننده و دوجنبه‌اي است.

رنزوپيانو:
معماري يك هنر تحميلي است. نمايشگاه, كنسرت يا نمايش نيست كه مردم بتوانند انتخاب كنند. هنگامي كه اثر ساخته شد مردم ناگزيرند از آن استفاده كنند بنابراين بخشي از مطالعات و تجربيات افراطي معماري بهتر است از محدوده نمايشگاه و نوشتار فراتر نرود.
برونوزوي:
معماري هنر ساختن فضاست.
زيگفريدگيديون:
معماري محصول شرايط و عوامل فراواني مانند عوامل اجتماعي اقتصادي علمي فني عادات و رفتار آدمي است كه معيار اشتباه‌ناپذيري از رويدادهاي زمان را بدست مي‌دهد.
آنتونيوگائودي:
معماري مانند موجودي زنده است و فضايي پويا كه دنياهاي درون و برون را به يكديگر پيوند مي‌زند.
يورگ گروتر:
معماري مجموعه‌اي است كم و بيش پيچيده از سيستمهاي فضايي كه بر يكديگر تأثير مي‌گذارند يكديگر را مي‌پوشانند در يكديگر تداخل مي‌كنند و با يكديگر به رقابت مي‌پردازند.

ژاك دريدا:
معماري كوششي است براي آنكه پيوند بين خود و فلسفه را استوار سازد و آنرا قابل تصور نمايد.
كلوتز:
ما بايد تمام ساختمانهاي جديد را تا حدود زيادي مرتبط با محيط آنان بدانيم چرا كه معماري بوم‌شناسي است.
رم كولهاس:
معماري آميزه‌اي است پرتناقض از توانايي و ناتواني
اسوالد ماتياس اونگرس:
معماري هيچ ارزش مطلقي را بيان نمي‌كند بلكه نسبتي است از درگيريهاي دايمي و بحثهاي تجليلي با عناصر واقعي.
كاتسوهيروكوبامايشي:
معماري هنري است كه بشر را عمدتاً با قدرت ذاتي فرم خود محصور مي‌كند.
ويليام موريس:
معماري شامل تمامي محيط فيزيكي است كه بشر را احاطه مي‌كند و تا زماني كه عنصري از اجتماع متمدن هستيم نمي‌توانيم از حيطه آن خارج بشويم زيرا معماري عبارت از مجموعه تغييرات و تبديلات مثبتي است كه هماهنگ با احتياجات بشر بر سطح زمين ايجاد شده است و تنها صحراهاي دست‌نخورده از آن مستثني هستند انسان تحت تسلط معماري به جهان چشم مي‌گشايد و به خاك سپرده مي‌شود.

۱۳۸۸ اردیبهشت ۱۷, پنجشنبه

برنامه جدید ارائه سمینار های درس سیر اندیشه در معماری

برنامه ی سایر سمینارهای دانشجویان درس "سیر اندیشه در معماری":
آقایان گلزارنیا و سربندی: مرکز کلمبوس پیتر آیزنمن- تاریخ 24/2/88
خانم سلطانزاده: مرکز وکسنر، پیتر آیزنمن- تاریخ 24/2/88
خانم ها میرسلامی و حکیمیان: اثری از استیفن هال- تاریخ 24/2/88
خانم ها: بهرامی و اکبرنژاد: اثری از رنزو پیانو- تاریخ 24/2/88
خانم سیما قربانی: اثری با رویکرد فمینیسم- تاریخ 24/2/88
خانم ها دانشیان و یوسفی: موزه تاریخ یهود دانیل لیبسکیند- تاریخ 24/2/88
خانم علیان و آقای حسام: اثری از معماری پایدار- تاریخ 31/2/88
خانم ها جوادی و برج سفیدی: اثری از شیگرو بان- تاریخ 31/2/88
آقایان سام گوهری و ادنانی: نقد سینما پارک ملت رضا دانشمیر- تاریخ 31/3/88
خانم ها کامیاب و شریفیان: اثری از معماری ایران معاصر- تاریخ 31/3/88
خانم آریانپور: اثری از رم کولهاس- تاریخ 31/3/88

۱۳۸۸ اردیبهشت ۱۳, یکشنبه

شناسنامه مدرنیسم به زبان ساده



مجموعه از سبک های فزهنگی و هنری است که از اوایل قرن 20 تا اواسط آن ادامه داشت
تونی پینکنی در مقاله ( مدخلی بر تعریف مدرنیسم ) اعتقاد دارد که آغاز مدرنیسم بیانگر گسست های زیباشناختی در سنت رئالیسم اروپاست
نقطه اوج مدرنیسم را بسیاری از نویسندگان ومتفکران سالهای 1910 تا 1930 می دانند که بعد از آن نیز اکثر هنرمندان مدرنیسم در آلمان توسط هیتلر و در روسیه توسط استالین سرکوب شدند. بنابراین می توان اینگونه استنباط کرد که مدرنیسم نوعی واکنش به شرایط جدید فرهنگی و اجتماعی و تاثیرات جنگ بوده است البته این نکته حائز اهمیت است که یکی از دلایل مهم در آغاز مدرنیسم پیشرفت های صنعتی بوذه ، لیکن همین جهش صنعتی است که باعث زایش شرایط جدید فرهنگی و اجتماعی گردید وپس از آن شکل گیری مدرنیسم را شاهد بودیم
آدولف لوس معمار وینی مقاله ای دارد با عنوان ( تزئینات و جنایت ) که یکی از تاثیر گذار ترین تفکرات بر معماری مدرنیسم می باشد و همانگونه که بر همگان آشکار است (با توجه به نمونه های موجود )برابر بود با مرگ تزئینات در معماری، پس از آن نیز لوکوربوزیه با تدوین کتاب ( به سوی یک معماری ) نوعی دیدگاه جدید را بر این مطلب بیان نمود
( صندلی ماشینی است برای نشستن و خانه ماشینی است برای زندگی کردن ) آری همانا مدرنیسم آغاز حرکت پیروزمندانه به سوی فلسفه ی مینی مالیسم است

برداشت آزاد از کتاب پست مدرنیته و معماری نوشته ی امیر بانی مسعود

۱۳۸۸ اردیبهشت ۸, سه‌شنبه

نقدی بر مباحث داوری هشتمین دوره جایزه بزرگ معمار

این یادداشت انتقادی توسط ایمان رئیسی نوشته شده و در شماره ی ۵۴ فصلنامه ی معمار منتشر شده است و سرکار خانم سهیلا بسکی، مدیر مسئول و سردبیر محترم معمار، سرمقاله ی این شماره را به نقد زیر اختصاص داده است. لطفا هر دو را بخوانید و نظرتان را ارائه نمایید.

"جایزه بزرگ معمار، معتبرترین جایزه ی معماری امروز ایران است که در هشت دوره برگزاری توانسته است تاثیر زیادی بر معماری امروز ایران بگذارد. با مرور مباحث داوری هشت دوره جایزه بزرگ معمار، به جز دوره ی هفتم که نظرات داوران به تفصیل منتشر نشد، به نظر می رسد که مباحث مطرح شده در هشتمین دوره بسیار ضعیف و به نسبت از سطح پائین تری برخوردار بود. با توجه به اهمیت و اعتبار جایزه معمار و نقش آموزشی که نشریه معمار در ده سال گذشته بدست آورده است و با نظر به دغدغه ی سرکار خانم سبکی در مورد بالا بردن کیفیت جایزه معمار - که به همین منظور پس از برگزاری هفتمین دوره، دو جلسه ی نظرخواهی برگزار نمودند و نتایج آن در معمار شماره 46 منتشر شد - موارد زیر را در نقد داوری هشتمین دوره جایزه بزرگ معمار (1387) مطرح می نمایم. ..."


ادامه اینجا

۱۳۸۸ اردیبهشت ۷, دوشنبه

مطلبی راجع به سنت و مدرنیته...

در حال خواندن کتاب موج سوم الوین تافلر هستم ،البته با 29 سال تاخیر!
عجب دیدگاه جامع نگری دارد این مرد(الوین تافلر) . گویی سوار بر ماشین زمان به آینده سفر کرده .
شاید اگر صادق کتاب او را می خواند خود را نمی کشت! و شاید بوف کور را نمی نوشت!
من که به آینده امیدوار شدم...
این کتاب بر این فرض مبتنی است که ما آخرین نسلی هستیم از یک تمدن کهن و اولین نسل از یک تمدن نوین.
الوین تاریخ تمدن را به سه مرحله تقسیم می کند :
موج اول : عصر کشاورزی(شروع 8000 ق.م تا حدود 1750)
موج دوم : عصر صنعتی (1750 تا 1955)
موج سوم : شاید عصر فضا ، شاید عصر اطلاعات ، شاید عصر الکترونیک ،شاید دهکده جهانی و شاید همان موج سوم.
با پدیدار شدن یک موج ، موج قبل لزوما از بین نمی رود و برخورد امواج تنشهای اجتماعی و تعارضات خطرناکی ایجاد می کند.در برخی از جوامع هر سه موج وجود دارند ، برخی موج ها با انرژی بیشتر و برخی با انرژی کمتر.
به گمانم ایران ما در معرض تلاطم سه موج قرار دارد.یعنی در جامعه ایران دو گونه سنت وجود دارد و دو گونه تجدد.
در معماری ایران ، قایق آرام گرفته در موج اول از برخورد با موج دوم بد جوری ضربه خورد.اکنون با قایقی شکسته و نیمی در آب در حال برخورد با موج سوم هستیم .قایق ما چه می شود؟

آیا حتما باید ابتدا قایق شکسته را از نو ساخت تا آمادگی برخورد با موج سوم به وجود آید؟
آیا می توان با قایق شکسته برخورد منطقی با موج سوم کرد و از این تلاطم جان سالم به در برد؟
و آیا اصلا باید با موج سوم برخورد کرد یا باید با آن همراه شد؟
--------------------------------------------------------
گفت آ سا ن گیر بر خود کار ها کز روی طبع
سخت می گیرد جهان بر مردمان سخت کوش

۱۳۸۸ اردیبهشت ۵, شنبه

هنر; مهارت یا نبوغ


هنر از رسايي، پذيرش بيشتر و سرعت در انتقال پيام برخوردار بوده و به خاطر جهاني بودن زبان آن درميان راههاي مختلف پيام رساني پذيرفته ترين راه مي باشد . دريافت نقش هنر درهدايت يا ضلالت مردم امري نيست كه به تازگي روشن شده باشد.هنر داراي مؤلفه هاي مختلف بوده ، مرزهاي بايسته و نبايسته اي دارد كه عدم بازيافت اين مرز ها سبب فرو غلتيدن در آن چيزي مي گردد كه به دنبال اجتناب ازآن بوده ايم .
چنان كه حافظ در بيت ذيل هنر را به ترتيب – در دو معني – به كار برده است .
بكوش خواجه و از عشق بي نصيب مباش كه بنده را نخرد كس به عيب بي هنري
روندگان حقيقت به نيم جو نخرند قباي اطلس آن كس كه از هنر عاري است
در معني اصطلاحي هنر ، اختلاف زيادي به چشم مي خورد كه نشان ميدهد هنر به خاطر عمق و گستردگي و ظرافت خود ، در عين نا پيدايي است ؛ چنان كه تولستوي ، نوسينده كتاب معروف هنر چيست ؟ مي نويسد :
«‌به راستي كه هنر از دير باز از زمان افلاطون و ارسطو اين همه گفتگو در پيرامون خود بر انگيخته ، چيست ؟ آيا هنر از درون انسان بر مي خيزد ؟ آيا مائده اي است آسماني كه از ماوراي ابرها به روح و جان حلول مي كند ؟ يا نه آميزه اي است از تمامي اينها و يا به باور «‌فرويد»‌ تبلور اميال سر كوفته آدمي است ؟ »‌
هنر در تجربه انساني ، روش خاصي از بيان حقيقي زندگي است . يعني اگر زبان روزمره خود را به كار مي گيريم داراي اين ويژگي است كه بيان مستقيم حقايق مي باشد زبان هنر اين ويژگي را دارد كه بيان غير مستقيم همين حقايق است .
از مجموعه تعاريفي كه براي هنر شده است ، مي توان دريافت كه هنراز عناصري تركيب مي يابد كه از وجود آنها انسان مي تواند به دستاورد هاي لطيفي از احساس آدمي دست يابد كه بايد در شرايط ديگر ، چنين امكاني ميسر نمي باشد . اين عناصر عبارتند از : تخيل ، ذوق ، خلاقيت ، زيبايي .
در ميان اين عناصر سه عنصر نخست در تكوين و ظهور اثر هنري نقش دارند و عنصر آخري در كيفيت ارزش گذاري آن ، تحقيقات بشري به جاي تكيه بر تعقل محض ، بيشتر به تجربه تكيه كرده است ، وجود چنين قوه اي را در آدمي كه منشا آثاري از جمله هنر است مورد پذيرش قرار داده اند.
يكي از تعريف ها چيزي است كه تولستوي ياد كرده است كه بر اساس آن شايد بتوان ذوق هنري را « توانمندي انديشه آدمي در درك عمیق تر و بهتر»‌دانست .
ذوق شناخته نمي شود مگر به وسيله آن فداكاري هنرمند يا دانشمند در صرف وقت و چشم پوشي از راحتي و و خوشي خويش درپيروي ذوقش .
« ذوق ، قدرت قضاوت در چيزي يا واقعه و نمودي است به وسيله خشنودي كه عاري از سودي باشد »‌
از شگفتيهاي منحصر به فرد روان آدمي كه از امتيازات اوست خلاقيت او مي باشد كه بي ترديد ، اين توان ، شعاعي از قدرت مطلق خلاقيت حضرت باري است . كه در روان آدمي به عاريه نهاده شده است و خلاقيت ، توان آفرينش اثر يا كاري است بدون آنكه پيشينه اي داشته باشیم. از خلاقيت گاه به نبوغ تعبير مي شود و در تفاوت آن با مهارت مي گويند :
«‌ماهر در فن به كساني مي گويند كه در هر رشته يك نوع كاري انجام مي دهند كه در واقع تكرار زمان گذشته يا نتيجه مهارت خودشان است . ، ( در حالي كه ) نابغه ، ساخته هايي ايجاد مي كند كه داراي انديشه هاي بكر باشد و با آثار موجود تفاوت مبيني داشته باشد . »‌
آثار پديد آمده از نبوغ ، همگي بديع ، تازه ، ناگهاني ، شگفت آور ، زنده و مخالف معمول است .
قطعاً تنها عاملي كه چنين عنايت و توجهي را به اين آثار بخشيده ، زيبايي افزون است كه در آنها به تصوير كشيده شده است . ليكن با اين همه ، تعريف دقيق و جامعي از آن ارائه نگرديده است . مفاهيمي چون مطبوع بودن ، نظم وعظمت، سود بخشي و... اما وجود هر كدام ، گاهي زيبايي نيست و گاهي نزد افراد خاصي ، زيبايي تلقي مي شود .
حال به نظر شما معماری ما بیشتر همراه با مهارت بوده یا نبوغ ؟