۱۳۸۹ مهر ۶, سه‌شنبه

خلاصه مطالب جلسه چهاردهم معماری معاصر

معماري امروز ايران:

هادي ميرميران: طرح كتابخانه ملي ايران را ارائه داد اما هیات داوران گفتند به دليل هزينه های اجرا، برنده نشد و طرح يوسف شريعت زاده برنده اعلام شد. طرح فرهنگستان های ایران هم از كارهاي ايشان است. ميرميران در طرح كتابخانه ملي از شعر ناصرخسرو "چون زر گدازنده كه چكانيش به قير" الهام گرفته است. او اين طرح را لوح زريني تصور كرده كه در دل زمين فرو رفته است. بخش سالن مطالعه، كه پوسته ای شيشه اي آن را پوشانيده است، به تعبيري اكسپرسيونيستي از دماوند ملهم است. به نظر بهرام شيردل تنها پروژه اي بود كه قابليت مطرح شدن در سطح بين المللي را در آن مسابقه داشت. اما به دليل مسائل اجرايي و اقتصادي پذيرفته نشد. از ديگر كار هاي او ساختمان بانك توسعه صادرات و كانون وكلاي دادگستري است.

پروژه ی بعد ساختمان سفارت ايران در توكيو كار مهندسين مشاور باوند (حسین شيخ زين الدين) است که با رويكرد ی مدرن داراي ورودي، سراسري مسقف و بخش هاي مورد نیاز سفارتخانه است. در مورد این بنا مواردی مطرح شده که از شهرهای سنتی الهام گرفته شده است. يكي از نقدهايي كه در این روش طراحي هست، اينكه معمار بايد مراقب باشد وارد داستان سرايي نشود.

بهرام شيردل: دوره اي رويكرد كارهايش به سمت معماري استريشن يا معماري نواري بود. در كارهاش از يك مجسمه ساز فنلاندي به نام رايمو اوتراینن، الهام گرفته. در مسابقه اي که جهت طراحی فرودگاه بین المللی امام خمینی در سال 1374 برگزار شد، طرح معماراني نظير مير ميران، شيردل، پل آندرو به اين مسابقه ارسال شد. شیردل رويكرد جديدي در طراحي معماري ارائه داد. ساختمان آن بسيار افقي و كشيده طراحي شده است.
كتابخانه عمومي كانساي: كار مشترك آقايان بهرام شيردل، هادي ميرميران و رضا دانشمير است. بهرام شيردل در سال 1374 به ايران وارد شد و در شركت نقش جهان پارس با ميرميران به مدتی حدود 6 ماه همکاری نمود و آنها در این مدت چند پروژه مشترك دارند. جنبه هاي نمادينی در اين پروژه وجود دارد. در اين پروژه 2 جعبه وجود دارد كه يكي روشن است يكي تاريك است. جعبه ی روشن قرائت خانه و جعبه ی تاريك مخزن است. در بين اين دو فضاي خالي است و ارتباط آنها از زير است. اين پروژه با رويكرد استريشن (معماري نواري) طراحي شده و رضا دانشمير مسئول طراحي اين پروژه بود.
ساختمان بانك توسعه صادرات ايران: كه در اين پروژه طرح بهرام شيردل به دلايلی برنده نشد. از دياگرام كاسپ الهام گرفته است. اين پروژه n تا نما دارد و از هر زاويه اي يك نماي تازه دارد ( به نظرم يكي از برترين آثار معماري معاصر ايران است).
طرح ميرميران برای این مسابقه برنده اعلام شد و اکنون در حال اجر است طرح مير ميران حجمی مكعب شكل است كه درش مقداري باز شده گفته اند که نمادی از گاو صندوق است و بسيار ساده است اما پروژه شيردل بسيار پيشرو بود.
ساختمان سفارت ايران در برزيل:
از سال 1378 وزارت امورخارجه تصميم گرفت که طراحي ساختمانهاي سفارتخانه هاي ايرن در كشورهاي مختلف را به معماران برجسته ايراني محول كند. جهت طراحي معماراني نظير ميرميران، فرهاد احمدي، شيردل، داراب ديبا و ... انتخاب شدند. نكته مهم اين بود اين معماران كار ساير معماران را نقد ميكردند تا عيوب كار برطرف گردد. به تعبیر کامران افشار نادری شيردل با طرح خود تعريف سفارتخانه را عوض كرده است. او در فضاي سفارتخانه، يك فضاي عمومي و يك فضاي شهري در نظر گرفته و بخش امنيتي و عمومي از يكديگر منفكند. مسئول طراحي فاز 2 آن آقاي كامران افشار نادري بود.

ساختمان فرودگاه امام خميني:
طراحي آن كار پل آندرو بود. او معمار برجسته ی فرودگاه ساز دنياست. او ايده طراحي اش را اینگونه بیان نموده است: می خواهم تداعي انتزاعي از آسمان شبهاي كوير داشته باشم. كه متاسفانه با اجراي ضعیفی مواجه شد و به دليل اينكه كيفيت مصالح پايين بود، او معتقد است که ايده اش كاملا محقق نشده است. بخش فاز 2 و نظارت بر اجرا به مهندسين مشاور آتك محول شد كه متاسفانه با ايده پل آندرو مطابقت نداشت و خوب ازكار در نيامد. مصالح نما از خارج ازكشور وارد شده. سنگهاي تراورتن قرمز آذرشهر با اتصال خشك اجرا شده است
ساختمان ميلاد در نمايشگاه بين المللي:
كار آقای مهدي عليزاده است. او ابتدا گرايش به پست مدرنيسم و معماري گذشته ايران داشت، سپس به سمت معماري هايتك گرايش پيدا كرد. اين ساختمان در مدت 72 روز ساخته شد. كاملا صنعتي و با فلز ساخته شده است، حتي كف طبقات آن از ورق فلزي به ضخامت cm1 است. به خاطر اينكه سرعت اجرا بالا برود. ايرادش در اين است كه كف فلزي سر و صدا را زياد منتقل مي كند. سيستم تاسيساتي آن كاملا اكسپوز است.

فرهاد احمدي: دردوره جديد ودر آخرين كارهايش به معماري اكوتك گرايش پيدا كرده است.

رضا دانشمير: از معماران جوان كشور ماست. او حدود 10 سال در شركت هاي مختلف مهندسين مشاور كاركرد. مثلا: دفتر ميرميران، شيردل و ..... بعد از ده سال كارحرفه اي دفتري با نام خودش تاسيس كرد. او قبل از اينكه معمار بشود، نقاش برجسته اي بود. چند نمايشگاه عمومي و انفرادي ازآثار نقاشي او برگزار شد. اوسبك خاصي در نقاشي داشت كه با ترسيم يك پرتره سعي در مبهم كردن آن داشت. در نقاشي شاگرد آيدين آغداشلو بود.
ای ساختمان باشگاه وزارت كشور است، كه بعدها به مجموعه فرهنگستان هنر سپرده شد، اجرا، طراحي و نظارت آن كار رضا دانشمير است اما به دليل آنكه در دفتر مهندس اسماعيل طلايي و همكاران فعاليت داشت، به نام دفتر او تمام شد. دخل تصرفهايي در آن شده است. رامپي كه به زير زمين مي رفت را مسدود كردند و زيرزمين را به سالن تبديل كردند. در اين ساختمان نشانه هايي از معماري ديكانستراكشن وجود دارد. پردیس سينمایی ملت هم از آثار رضا دانشمير است. سينما ملت رضا دانشمير براي چاپ در دايره المعارف معماري قرن 21 انتخاب شده است.

لازم به ذکر است که جرياني در معماري معاصر ايران توسط جوانان شروع شده است. آنان به سمتي پيش مي روند كه در آينده مي توان حرفي براي ارائه در عرصه معماري جهان داشت.

خلاصه مطالب جلسه سیزدهم معماری معاصر

معماری هایتک:
این بحث با تاریخ عجین است و همواره تکنولوژی و روش ساخت دغدغه معماران بوده است. اگر به دوره ای هایتک می گویند به این دلیل است که این مقوله به نوعی در نمای ساختمان آشکارتر بیان شد. بعضی معتقدند شروع معماری هایتک از قصر بلورین است که دارای سازه اکسپوز بود. برج ایفل هم به عنوان نمادی از معماری ها یتک مطرح بود. به طور کلی درحدود دهه 60 به بعد جریانی وارد معماری شد که آن را معماری هایتک یا معماری با تکنولوژی پیشرفته نام نهادند. ریشه های شکل گیری این سبک از آشیانه های هواپیما بود. پیر لوییجی نروی، معمار ایتالیایی، تعدادی آشیانه هواپیما ساخت، که دهانه بین ستونهای آن صدوپنجاه تا دویست متر بود و سطوح عظیم بتنی سقف ها را به وجود آورد.
هایتک: یعنی اثر معماری که سازه در آن نقش اساسی دارد و نمایان است و با تکنولوژی پیشرفته می توانند کارهایی انجام بدهند که تاقبل از آن امکان نداشت.
سالن ورزشی: از دیگر کارهای پیرلوییجی نروی است که دهانه عظیم سقف آن را با استراکچ ربتنی توانسته پوشش بدهد.
باکمینستر فولر: طراح و مهندس سازه آلمانی بود. او گنبدهایی را طراحی کرد که به نام گنبد ژئودزی معروفند. گنبدی که تمام استراکچر آن در درون پوسته است و هیچ ستونی در زیر آن وجود ندارد.
گروه آرشیگرام: مغز متفکر به وجود آورنده معماری هایتک نامیده شده اند. در دهه 60 چند جوان خلاق معماری گروه آرشیگرام را با هم تاسیس کردند. مغز متفکر آنان فردی پیتر کوک بود که مباحث تئوریک را مطرح می کرد. از دیگر افراد این گروه: ریچارد راجر و رنزو پیانو بودند که بعدها در پروژه ژرژ پمپیدو تبدیل به یکی از شاخص های معماری هایتک شدند. این گروه دیدگاه صنعتی به زندگی داشتند، و اکثرا پروژه های خیالی داشتند. برجی که در آن کپسول هایی نصب شود و در این کپسول ها حداقل هایی برای زندگی وجود دارد، این کپسول های قبلیت تعویض و نصب دارد و هرکس بخواهد می تواند کپسول زندگی اش را تعویض کند و آنرا بزرگتر کند. بعدها کیشو کوروکاوا، معمار ژاپنی، خانه ای در ژاپن ساخت که به همین شکل کپسول بود.
در دهه 70 یکمسابقه بین المللی در شهر پاریس برگزار شد. اسکار نیمایر و فیلیپ جانسون از داوران این مسابقه بودند. با پروژه ژرژ پمپیدو در این مسابقه بیان شد که انقلابی درمعماری به وجود آمد. حرف اصلی آن این بود که بنای معماری مانند ماشینهای صنعتی که چیزی را از دید پنهان نمي کنند، تمام اجزا و عناصر آن در معرض دید باشد. به خاطر اینکه دربافت بسیار متضادی قرارمی گرفت (بافت تاریخی شهر پاریس) بسیار سر و صدا برپا کرد. مانند جوی که بر علیه برج ایفل ایجاد شده بود. این پروژه آن بافت از شهر را که خیلی مورد توجه نبود رونق بخشید و امروزه تعداد بازدید کنندگان آن از ایفل هم بیشتر است. نکته دیگری که وجود داشته در این پروژه، زمین پروژه بسیار وسیع بوده در طراحی نصف این زمین ساخته می شود و در جلوی آن میدان شهری بزرگی در نظر گرفته می شود. در واقع نیمی از زمین پروژه تقدیم به شهر می شود. در زیر میدان 2-3 طبقه سالن موسیقی و پارکینگ ساخته شده، اماروی آن به شهر تقدیم شد. تمام اجزاء آن در معرض دید است: سازه، تاسیسات و ... به طور تقریبی مساحت هر طبقه18000 متر است. در سقف هم همه ی استراکچر، کانال هوا و تاسیسات اکسپوز است.
طاق لا د فانس: در شهر پاریس است. منطقه لا د فانس در فرانسه که به نام نیویورک پاریس معروف است. تمام آسمانخراشها در آن منطقه واقع است. چون شهر پاریس شهر تاریخی است اجازه ساخت و ساز فراتر از خط آسمان شهر را صادر نکرده اند. تمام آسمانخراشهای آن در منطقه لا دفانس است. طاق لا د فانس نماد شهر پاریس است، که در امتداد محور تاریخی شهر ساخته شده. ابعادش 100×100×100 است. دهانه ان 70 متر است – اجرای آن بسیار طولانی شد. چون دهانه آن بسیار عظیم بود. معمار گمنام آن اسپره کلسن بود. معمارش اواخر طراحی این پروژه مرد و معمار برجسته فرانسوی، پل آندرو طراحی آن را تکمیل کرد. پل آندرو متخصص طراحی فرودگاه در دنیاست و فرودگاه خمینی ايران را پل آندرو طراحی کرده – او بیش از 50 فرودگاه ساخته است.
هرم لوور (در حیاط موزه لوور): جزء معماری هایتک محسوب می شود واقع در پاریس. در مورد این موزه ی عظیم گفته اند که اگر یک دونده دو ماراتن به مدت یک هفته بدود، نمی تواند همه جای آن را ببیند. سطوح گالریهای آن بسیار عظیم است. این موزه فرم u شکل دارد به دلیو ل سردرگمی که بازدید کننده ممکن است دچار آن شود، نشانه ای دروسط حیاط موزه طراحی شد که ورودی باشد و بازدیدگان را به طبقه زیرین هدایت کند و سپس با کمک نشانه های راهنما مسیر خود را بیابند. این هرم از کارهای آی ام پی، مهندس چینی و ساکن آمریکا است. جنبه سازه ای این پروژه بسیار خاص است و تماما از شیشه ساخته شده است.
ژان نوول: از معماران سبک هایتک است. فرانسوی است. پروژه ای که باعث شهرت او شد، انيستیتو دنیای عرب، شرکتی در پاریس که متعلق به عربها بوده، است. ساختمان دارای یک نمای بسیار ساده است و یک مدول تکرار شونده دارد. هرکدام از این مدولها، دیافراگم است که به نور حساس است و بسته به نوری که فضا نیاز دارد باز و بسته می شود و میزان نور فضا را تنظیم می کند. این پروژه در اواسط دهه 90 ساخته شد، بسیار مورد توجه بود.
استادیوم المپیک مونيخ: کار فرای اوتو است که از نظر سیستم سازه ی چادری در زمان خود بسیار پیشرفته بود، ارتش آلمان در مدت زمان 7-6 ماه این پروژه را ساخت. این پروژه هم از نظر تکنولوژی ساخت و زمان ساخت بسیار شاخص است در سبک معماری هایتک .


رنزو پیانو: او با همکاری ریچارد راجرز مرکز ژرژ پمپیدو را طراحی کرد و بعد از آن از پرچمداران معماری هایتک شناخته شده اند. از آثار او فرودگاه کانسای واقع در ژاپن است. محدودیت زمین داشتند و مجبور به ساخت جزیره بر روی اقیانوس جهت ساخت فرودگاه شدند. سپس با پل ارتباط با مترو را از رو و زیر ایجاد کردند. ایجاد بستری به نام جزیره بر روی اقیانوس بسیار کار ارزشمند و مهمی بود. معماران هایتک سعی در استفاده از ساختارهایی دارند که در دل طبیعت وجود دارد. مثلاًدر پروژه ژرژ پمپیدو از سیستم مفصل آرنج دست انسان الهام گرفته شده برای طراحی یک کنسول. یعنی دهانه های پروژه 60 متر است و سیستم استراکچر برای آن شبیه به آرنج انسان جهت تحمل وزن طراحی کردند. در پروژه فرودگاه کانسای رنزو پیانو از استراکچر دایناسور الهام می گیرد. (سئوال: استراکچر یک دایناسور که وزن سنگینی بیش از 10 تن آن را به خوبی تحمل می کند، چیست؟)
بانک لویدز در لندن: از کارهای ریچارد راجرز است که بارویکردهای تک طراحی شده است. سیستم طراحی آن صنعتی است . void مرکزی آن معماری صنعتی را به خوبی تداعی می کند.
آسمانخراش جان هنهاک: کارگروه s.o.m است که به آسمانخراش سازی در دنیا معروفند. بلندترین آسمان خراش دنيا در دبی کار این گروه است. در حدود 850 متر این آسمان خراش ارتفاع دارد. آسمان خراش جان هنهاک در آمریکاست. حجم آن مکعب است و 500 متر ارتفاع دارد و سالها جز بلندترین آسمان خراشهای دنیا بود. سیستم استراکچر آن بسیار قوی و پوسته مانند است و استراکچر را به صورت اکسپوز در فضای داخلی می توان دید.
در دهه 90 گرایشی از معماری هایتک به سمت معماری پایدار ایجاد می شود. یعنی معماری هایتکی که سعی می کند الگوهای طبیعی را بیشتر استفاده کند و با طبیعت بیشتر سازگار باشد. اصطلاحا آن را اکوتک می نامند. یعنی محیط با تکنولوژی ترکیب می شود. رنزو پیانو، نورمن فاستر، کالاتراوا، ریچارد راجرز به سمت معماری اکوتک گرایش پیدا کردند. ساختمان مجلس آلمان (گنبد رایشتاک) که به توپ بسته شد در جنگ های جهانی و سالها بلا استفاده بود، بعد از اتحاد آلمان شرقی و غربی تصمیم به احیای آن گرفتند. در مسابقه طراحی آن نورمن فاستر براي طراحی گنبد آن برنده شد. که از نمونه های شاخص معماری هایتک است. یکی از ویژگیهای شاخص بنا اینست که به مردم اجازه می دهد به بالای سر نمایندگان بروند و نظارت کنند بر بحث های آنان و به حالت نمادین دموکراسی را بیان می کند. شیشه های آن ضد گلوله است.
به این دلیل مادر ایران معماری هایتک نداریم چون برای ساختن هر یک از جزئیات خط تولید کارخانه نیاز است، که باید راه اندازی شود. (مقاله ی "گرایش به تکنولوژی در معماری امروز ایران" فصل نامه آبادی شماره 52 نوشته ی ایمان رئیسی را ببینید.)
مرکز فرهنگی ژان مری تجیبائو: اثر رنزو پیانو که از اکوتک بسیار شاخص است. در جزایر اقیانوس آرام واقع است. ژان مری تجیبائو قهرمان ملی آنان بود. این پروژه با استفاده از ویژگیهای اقلیمی آن منطقه طراحی شده است. فرم آن از مسکن سنتی رایج در آن منطقه الهام گرفته شده است. (مسکن سنتی با نام کاناک که با شاخ و برگ درختان سقف را پوشش می دادند و بدنه آن هم چربی بوده است.) مصالح هم از چوب انتخاب شده و از مان فرم مسکن سنتی ملهم است. بخش اعظم سیستم تهویه این پروژه طبیعی است که از طریق هدایت بادهای اقیانوس تامین می گردد.

کوی پوتسدام: در برلین منطقه شهری بزرگی است که طرح طراحی شهری آن را به مسابقه می گذاراند و رنزو پیانو برنده می شود. کار جالب او پس از طراحی شهری، این است که هریک از ساختمانها را به یک معمار معروف دنیا می دهد. جهت طراحی از معمارانی نظیر: ریچارد راجرز، کیشوکوروکاوا، هانس هولاین. ساختمان شرکت دایملر و کرایسلر سابق توسط رنزو پیانو طراحی شده است. او در طراحی این ساختمان از سیستم نمای آجری خشک استفاده کرده و سيستم نما کاملا هوشمند است. اگر نور ساختمان زیاد شود، پرده ها بصورت الکترونیک بسته می شود و نور را تنظیم میکند.
سیستم نمای آجر: بدون ملات است و با پیچ و مهره محکم شده که هنگام زلزله مشکلی به وجود نیاید.
شیگرو بان هم در زمینه معماری هایتک فعالیت داشته است و با همان معماری کاغذی دهانه های عظیمی را به وجود آورد.
سيستم اتصال این لوله های کاغذی بست چوبی است.
طرح توسعه موزه ژرژ پمپیدو در پاریس: کار شیگرو بان است که در آن از استراکچر چوبی الهام گرفته که شبیه کلاه سنتی است در چین. این کار اخیرا افتتاح شد.
مبحثی به نام معماری متحرک در معمای هایتک وجود دارد که توسط سانتیاگو کالاتراو معمار برجسته سازه دنیا بسیار تعقیب شده است. او هم معماری را می داند هم دکترای سازه دارد. او در کارهایش بسیار از پدیده های طبیعی الهام می گیرد. مثلا طرحی شبیه چنگال حیوان که قابلیت باز و بسته شدن دارد یا در ورودی ایستگاه مترو که متحرک است یا سقف ساختمان عظیمی که می تواند باز، بسته یا نیمه باز شود. کلیسای سال 2000 از طراحی های اوست که این قابلیت را داشت که کاملا باز، نیمه باز یا بسته شود. او استاد طراحی پل است. او پل پیاده ای را در نزدیکی بیلبائو بر روی رودخانه طراحی کرده کف آن شیشه سند بلاست شده است که در شب نور پردازی میشود و بسیار زیباست.


خلاصه مطالب جلسه دوازدهم معماری معاصر

هنر و معماری مفهومی:
هنر مفهومي اساسا مدیون مارسل دوشان است. او نقاش، مجسمه ساز و هنرمند بسیار چیره دست معاصر است. او توانست ذهن مخاطب را در هنگام دیدن اثر هنری مشغول به اثر کند. نقدی که مارسل دوشان بیان می کند اینست که تمام تاریخ هنر تا امروز در راستای مسائل بصری پیش رفته، یعنی آثار هنری به گونه ای بودند که چشم بیننده را به خدمت می گرفتند، حالا من می خواهم لذت ذهنی به مخاطبانم بدهم و دیگر زیبایی بصری اثر برایم مهم نیست.
به تعبیر اکتایو پاز، هنر مدرن بین دو نقطه بی نهایت زندگی کرده 1- پابلو پیکاسو 2- مارسل دوشان. مارسل دوشان با آزاد کردن اثر هنری از قید مسائل بصری و توجه به مسائل ذهنی. تفاوت پیکاسو و مارسل دوشان در این است که از پیکاسو در حدود 3000 اثر هنری به جا مانده، اما مارسل دوشان دارای 30-40 اثر است. پیکاسو با پرکاری به شهرت رسید مارسل دوشان با توجه به مسائل ذهنی. مارسل دوشان در خانواده هنرمندی به دنیا آمد. در پاریس به دنیا آمد و فرانسوی است دارای دو برادر نقاش و هنرمند که مشهور بودند در فرانسه. از آثار او "برهنه از پلکان پایین می آید" ترکیبی از کوبیسم و فوتوریسم (فوتوریسم نهضتی بود در هنر که سرعت و پویایی و حرکت را نشان می داد و کوبیسم هم از زوایای مختلف به شی نگاه می کرد) است. این اثر قبل از مطرح کردن هنر مفهومی توسط او نقاشی شد. سال 1913 تمام تاریخ هنر را کنار می گذارد و ابراز می کند: هنرمند می تواند فکر کند و یک چیدمان انجام دهد و آن چیدمان اثر هنر ی او باشد، نه اینکه ساعت ها وقت خود را با بوم و رنگ سپری کند. او تعریف هنرمند را عوض می کند. او بحث حاضر آماده را در هنر مطرح می کند. هنرمند فقط از چیزهای آماده که در اطرافش موجود است انتخاب می کند و کنار هم قرار می دهد و اثر هنری به وجود می آورد. مثال: بر روی چهار پایه یک چرخ دوچرخه را پیچ می کند و آن را اثر هنری می نامد. از دیگر کارهای او در سال 1917 اثری به نام چشمه است، که شامل یک کاسه توالت است که آن را به نام آر.مات امضا می کند و ارسال می کند برای نمایشگاه مجسمه سازی در پاریس. او با ارسال این کاسه توالت قصد داشت سطح شناخت داوران را محک بزند. او از طریق اسمی که برای این اثر انتخاب می کند، سعی می کند ذهن بیننده را درگیر کند و عکس العمل بیننده را دریابد. در این اثر او در مونالیزای داوینچی دخل و تصرف می کند و برای آن سبیل می کشد و نام بی محتوایی چون l.h.o.o.q می گذارد و در تصویر پس زمینه آن هم تغییراتی ایجاد می کند و به نوعی نماد نقاشی کلاسیک (مونالیزا) را به تمسخر می گیرد.
در واقع او زمینه ای را ایجاد می کند که هنرمند می تواند برای خلق اثر هنرمند خود را از آثار هنری خود از آثار دیگر استفاده کند. از دیگر آثار او "شیشه بزرگ" را می توان نام برد. تابلویی دوسیستمی است. او به دلیل دلزدگی که نسبت به بوم داشت نقاشی اش را بر روی شیشه ترسیم کرد و نام آن را "عروس را مجردها برهنه می کنند، حتی" می گذارد او نقاشی بود که خیلی با مسائل جنسی رابطه نزدیکی داشت. پیکاسو و هانری ماتیس هم درگیر مقوله جنسی بودند. او به مدت 8 سال برای شیشه بزرگ زحمت کشید، سپس آن را کنار می گذارد. کسی که گالری آثار او را داشت تصمیم گرفت آن را به نمایش بگذارد در اثر حمل و نقل و بی احتیاطی می افتد و می شکند. جالب است که دوشان از این اتفاق استقبال می کند و می گوید اثر من تازه تکمیل شد ! این کار او بحث جدیدی را در هنرمند باز می کند که هنرمند در خلق اثر هنری دست اتفاق را باز بگذارد و تنها خود او در خلق اثر سهیم نباشد و به اتفاق هم امکان دخالت بدهد. بحث هنر مفهومی تا جایی پیش رفت که معتقد بودند که نفس کشیدن هنرمند هم نوعی اثر هنری است. مثلا او برای شرکت در یک نمایشگاه در نیویورک بطری را ارسال کرد که روی آن نوشته بود، چند سی سی از هوای پاریس! در واقع تولید اثر هنری از یک کار خاص که یک فرد متخصص باید آن را انجام دهد جدا می شود و تمام کارهای روزانه هم می تواند جز آثار هنری باشد. happennig (هنر اتفاق)

یک صندلی و سه صندلی اثر جوزف کوثوت: مربوط به 1965 است و متاثر از اندیشه های مارسل دوشان بو. در اثر یک صندلی به سه روش بیان، یک پدیده را به نمایش گذاشته هر سه تای آنها می خواهد صندلی را تعریف کند وسطی خود صندلی است، سمت راست تعریف صندلی از یک فرهنگ لغت و سمت چپ عکس صندلی است، از نظر ذهنی قصد دارد بیننده را در گیر کند که واقعا کدام یک از اینها صندلی است و کدام بیشتر مفهوم صندلی را می رساند.
ژوزف بویز: گرایش کانسبتچوال دارد. آمریکایی است. کارهای چیدمان با مدفوع حیوانات انجام داده است و به سمت برخی از چیزها که رد شده اند نوعی بازبینی مثبت انجام می دهد.
شاخه ای دیگر در هنر مفهومی به اسم هنر اجرا می باشد. یعنی هنرمند خودش در ساخت اثر هنری نقش دارد. با تن و بدنش(در واقع با حضور فیزیکی خودش) ژوزف بویز در یکی از آثارش پتویی را به خودش می پیچد و عصایی در دست می گیرد و با یک سگ در داخل یک اتاق قرار می گیرد و با آن عصا به کف اتاق مي زند و سگ از خود عکس العمل نشان می دهد نام این اثر او "من آمریکا را دوست دارم و امریکا من را" است.
از بویز خواستند یک اثر هنری برای نمایشگاهی در پاریس ارسال كند، یک دست کت و شلوارش را به عنوان اثر هنری ارسال کرد.

هنرمندی به نام ویتا آکونچی هم یکسری تصاویر بی ربط روی تخته سیاه می کشد و جاهایی از آن پاک می کند و اثر او تکمیل می شود.

موزه تاریخ یهود: که طرح توسعه آن توسط دانیل لیبسکیند ارائه شد، بین ساختمان اصلی موزه و ساختمان قدیمی از زیر ارتباط وجود دارد. به نوعی تقابل معماری دوره رنسانس و معماری قرن 20 است. تقابل سنت و اولترا مدرن است. ستونهای بتنی که بر روی آنها درخت کاشته شده، 49 ستون بتنی به نماد 49 انسان است که در دین یهود نمادین است. پنجره ها از هندسه فرکتال تبعیت می کند.
فضا سازی آن بر اساس موزه تهی بود، اما مسئولین تصمیم گرفتند در آن نمایش اشیاء را هم داشته باشند و در آن اشيایی در ارتباط با تاریخ یهود قرار دادند. برای جلوگیری از نشستن کبوتران در پشت پنجره ها یکسری سیم قرار دادند به فاصله چهار سانتیمتر از یکدیگر تا تعادل کبوترام بر هم زده شود و زمان بسیار کوتاهی در پشت پنجره ها باشند. فضای تبعید آن پس از عبور از یک راهروی 40-30 متر و دارای سکوت کامل به یک در خیلی عظیمی که به در گاو صندوقهای بانکها شبیه است رسیده، وارد فضایی می شوید با دیوارهایی از بتن اکسپوز. پس از بستن در، درون فضایی با سکوت محض قرار می گیرید. ارتفاع دیوارهای آن 8 متر است و تقریبا فضا تاریک است و کورسویی نور از سقف می آید. در فضایی دیگر صورتک های بسیاری به شکل انسان ساخته اند که بر روی کف قرار دارند و هنگام راه رفتن بر روی آن نوعی زجر و درد انسانهایی که در درون کوره های آدم سوزی ناله می زدند را از طریق صداهایی که از این صورتک ه،ا در اثر فشار وزن بازدید کننده به وجود می آید، برای بازدید کننده تداعی می کند. تمام این موزه تجربه فضاست و درگیری ذهنی با محیط.

شیگرو بان: معمار برجسته ژاپنی، در مدرسه کوپریونیون تحصیل کرده و شاگرد جان هیدک می باشد. یکی از بحث هایی که او مطرح کرده معماری کاغذی paper architect ture است. او ویلای شخصی خود را در ژاپن تماما از کاغذ ساخته است. لوله های کاغذی را با فرمول شیمیایی خاص در کارخانه تولید کرده اند .... هم ضد حریق است هم ضد آب. به عنوان یک مصالح ساخت و ساز درسازمان مسکن شهر سازی ژاپن ثبت شده. حتی روشویی سرویسها هم از این سیستم کاغذی ساخته شده.
خانه بدون دیوار: از دیگر آثار شیگرو بان است. اودر این خانه همه چیز را open طراحی کرده، حتی سرویس بهداشتی و حمام و هیچ دیوار داخلی ندارد. در بعضی جاها می توان از پرده متحرک جهت محدود کردن فضاها استفاده کرد. او در این پروژه حتی مختصر دیواری که در خانه شیشه ای فیلیپ جانسون و کارهای میس وندرو وجود داشت را حذف کرده و تنها به قرار دادن پرده در فضایی مانند سرویس بسنده کرده. از دیگر آثار معروف او یک کلیسای کاغذی است.

رم کولهاس:
از معروفترین کارهای او ویلا دال آو است که این ویلا با الهام از ویلا ساووای لوکوربوزیه طراحی شده. ویلا ساووا دارای فرم مکعب خیلی ساده با پنجره های خطی و پیلوتی است. رم کولهاس از ویلاساووا و مشخصاتش استفاده کرده، اما در نهایت به پروژه دیگری رسیده. او مدرس دانشگاه هاروارد است.
کولهاس بحثی را در معماری مطرح می کند با نام برش آزاد (لوکوربوزیه پلان آزاد را مطرح کرد) پروژه مرکز گردهمایی آگادیر در مراکش از کارهای اوست. با این رویکرد (برش آزاد ) او معتقد است در طراحی باید به گونه ای عمل شود که آزادی داشته باشیم. مقطع را هرگونه می خواهیم طراحی کنیم (مانند بحث لوکوربوزیه در مورد پلان) یعنی پروژه برشهای متعددی داشته باشد. در دوران مدرن برشهای طبقات مانند هم بود. او از این طریق قصد دارد تنوع و جذابیت را به فضاها بدهد.
برج سی سی تی وی: در پکن (چین) از دیگر آثار رم کولهاس است. این پروژ یه او الگوی برج سازی در دنیا را تغییرداده و دارای حدود 70 متر کنسول است. سیستم آن بر اساس نوعی نوار موبیوس است.

رابرت مپلتورپ: عکاس کانسپتچوال آرت است (هنر مفهومی). از نقدهای او در مورد تبعیضات سیاه و سفید بود.

شیرین نشاط: هنرمند عکاس و کانسپتچوال آرتیست ایرانی است که اخیرا فیلم جالبی به نام "زنان بدون مردان" ساخته است. از دیگر پیروان این سبک (هنرمفهومی)در ایران می توان از عباس کیارستمی نام برد. شیرین نشاط اساس کارهایش را بر مبنای تضادهای اجتماعی موجود در جامعه قرار داده، مقوله حجاب را نقد می کند. او ساکن امریکا ست. در دوره ای ازکارهایش تکنیکی داشت که تعدادی از عکسها را تهیه می کرد و بر روی صورت آنها کلاژ انجام می داد، کلاژ را اکثرا با دعاهای مذهبی انجام می داد.

خلاصه مطالب جلسه یازدهم معماری معاصر

میدان های فضایی
دانشمند هواشناسی به نام ادوارد لورنتز در حوزه های مختلف هواشناسی تحقیق می کند و به این نتیجه می رسد که سیستم جهان بر اساس یک سیستم بی نظم، آشوبی و غیر پیوسته استوار است. بر خلاف تصور گذشته – او در واقع بحث افلاطون به عنوان گذشته حال آینده را مانند یک سیستم حلقوی بیان می کند که مرز قطعی بین آنها وجود ندارد، ممکن است گذشته ای 10 یا 15 سال پیش اتفاق افتاد، امروز هم به وقوع بپیوندد. بحث سیر خطی را در زمان تبدیل می کند به سیر چرخشی (دیاگرام پیچیدگی). مدام حلقه در حال تغییر از شکلی به شکل دیگر است. به نوعی بال زدن یک پروانه در برزیل می تواند باعث یک طوفان شود در کالیفرنیا. او مثالی می زند که می خواهد ویژگی میدانهای فضایی را توضیح دهد: مسجد کوردوبا (قرطبه) درجنوب اسپانیا. (کتاب "ایران دراسپانیا"، نوشته ی شجاع الدین شفا بسیار خواندنی است. او در این کتاب به این بحث می پردازد که به وجود آمدن رنسانس در اروپا، ترجمه افکار دانشمندان ایرانی بوده در اروپا) هسته اولیه مسجد بسیار ساده بوده: محراب، سیستم شبستانی ساده. در دوره های بعد مسجد را گسترش می دهند با توجه به افزایش مسلمانان در حدود 400 سال توسعه آن ادامه داشت. بحثی که ادوارد لورنتز می کند این است که: با توسعه مسجد در چند دوره ساختار آن از هم نپاشید.
یکی از ویژگیهای میدان های فضایی این است که قابلیت تکرار و توسعه دارند و دیگر اینکه بین کل و جزء رابطه برقرار است و هیچ نقطه شاخصی در یک میدان فضایی وجود ندارد. سلسه مراتب فضایی نفی می شود. این مسجد در حدود 400-300 سال است که کلیسا شده است. ادوارد لورنتز مسجد کوردوبا را با سیستم شهرسازی رنسانس مقایسه می کند و بیان می کند شهرسازی در رنسانس بر اساس هندسه استوار است، یعنی بر اساس فرم های خالص و هم هندسه به دلیل قالب های مشخص محدود است و قابلیت توسعه زیادی ندارد و اختلاف این معماری را با معماری قبلی تفاوت میان جبر و هندسه می داند. تکرار شوندگی و نامحدود بودن را جز خصوصیات جبری می داند، ولی در هندسه تنها یک راه حل وجود دارد. او ساختار شهرسازی رایج ایران را که بعدها توسط اسلام به اسپانیا رفت، بر اساس جبرمی داند. زیرا قابلیت تکرار شوندگی و گسترش دارد. ولی ساختار معماری اروپا را بر اساس هندسه می داند. به همین دلیل شهرهای دروه رنسانس وقتی ظرفیت آنها تکمیل می شد، دیگر قابلیت توسعه نداشتند. شهرهای رنسانس اکثرا ستاره ای شکل هستند. در ایران سیستم شهرسازی ارگانیک است و گسترش از هر طرف امکان پذیر است؛ که بعدها این کیفیت میدان فضایی نام گرفت.
پیرانزی همچنین از نقاشیهای جیووانی پیرانزی، که در کارهای آیزنمن تاثیرگزار بود، یاد می کند که در کارهایش به خوبی می توان میدان فضایی را لمس کرد، نقطه شاخصی در کارهای او نیست و همه جای آن دارای ارزش یکسان است.

مینیمالیسم یاحداقل گرایی
این همان بحثی است که میس وندررو درکارهایش با نام Less Is Mor
یعنی "هر چه کمتر غنایش بیشتر" مطرح کرد. یعنی با کم ترین اشیا و تکنیک ها حرف خود را در اثر هنری بزنید. یکی از هنرمندان مطرح مینیمالیست کازمیر مالویچ است. او نقاش روسی است که بعد به امریکا مهاجرت کرد. نقاشی او با عنوان مربع سیاه که در سال 1914 کشیده، یکی از نقاط اوج مینیمالیسم نام داده اند در واقع هنرمندان مینیمالیست در نقد نقاشی رئال، واقع گرایانه، این کار را انجام دادند. به دلیل رواج بیش از حد نقاشی رئالیستی، هنرمندان آن را بی ارزش شمردند و بر این باور شدند که اثر هنری باید ذهن ببینده را به خود مشغول کند، نه اینکه هر آنچه که در جهان خارج است، هم در نقاشی عینا تکرار شود. و هرکسی برداشت خودش را باید از اثر داشته باشد. موندریان هم چنین عقیده ای داشت و آثار این هنرمندان را انتزاع ناب یا تجرید خالص نام گذاری کردند. این نقاشان در اوایل قرن مبنای نقاشی مدرن را گذاشتند. تابلویی از موندریان که شهر را کشیده و آنقدر انتزاعی آن را ترسیم کرده که ممکن است
در کی از شهر در بیننده القا نکند. تابلوی برادوی اثر دیگر اوست که یکی از خیابان های معروف محله منهتن نیویورک را نمایش داده که، پر از آسمانخراش است و سیستم شهرسازی آن کاملا شبکه شطرنجی است. او انتزاع نابی از این محله را به ترسیم آورده. موندریان اصولا اساس کارهاش را بر سه رنگ اصلی: آبی، قرمز، زرد و تنالیته های سفید و خاکستری گذاشت و در این چارچوب کار می کرد.

تادائوآندو: رویکرد مینيمالیستی درمعماری دار. او معمار ژاپنی است که در مکتب لوکوربوزیه آموزش دیده. او شاگرد شاگرد لوکوربوزیه است و به صورت تجربی معماری را فراگرفته.
خانه کوشینو: او ساختار مکعب ساده را در نظر گرفته و در آن پر و خالی انجام داده. او از بتن اکسپوز در خارج پروژه استفاده کرده و همه چیز را در حداقل طراحی کرده. او با محاسبات دقیق نور طبیعی را به درون هدایت می کند و نقوشی را بر روی دیوار به واسطه ورود نور ایجاد می کند.

بروتالیسم در معماری: بسیاری معتقدند اولین بار بحث بروتالیسم توسط لوکوربوزیه مطرح شد. لوکوربوزیه مطرح کرد که ما باید مصالح را همانگونه که هستند به کار ببریم و خیلی مصالح را پرداخت یا صیقل نکنیم. یعنی سنگ باید ویژگی سنگ بودن را حفظ کند. در دهه 60 پیتر و آلیسون اسمیتسون، زن و شوهر انگلیسی، بحث بروتالیسم را به عنوان یک سبک مطرح کردند – در کارهای تادائوآندو که بتن را به شکل طبيعی در بدنه قرار داده و هیچگونه صیقلی به آن نداده، نوعی بروتالیسم را نمایش داده است. مجموعه سینما ملت اثر رضا دانشمیر هم در ایران نمونه خوبی از بروتالیسم است.

ماکسیمالیسم یا حداکثرگرایی:
برخلاف مینیمالیسم است و سعی دارد با حداکثر اشیاء و مصالح حرف خود را بیان کند. ازپیروان این سبک واسیلي کاندینسکی است. او از از اساتید نقاشی مدرن است. سالها در مدرسه باوهاوس تدريس می کرد. اصالتش روسی بود به آلمان مهاجرت کرد و بعد از آن به آمریکا رفت. او تابلویی دارد که هیچ عنوانی ندارد و به نوعی میدان فضایی کاملی است و هیچ بیانگر نیست و امکان برداشت خاصی را نمی دهد و بیشتر فضا و رابطه بین آن مهم است. نقطه شاخصی در کار وجود ندارد. قابلیت توسعه هم دارد. از کتاب های او "هنر و معنویت" و "نقطه، خط، سطح" به فارسی ترجمه شده است .
جکسون پولاک: او نماد نقاشی مدرن امریکا و از پیروان ماکسیمالیسم است. برخلاف مالویچ که با حداقل رنگ حرف خود را روی بوم می زد، پولاک با حداکثر رنگ اثر خود را نقاشی می کند. نام این نقاشان را اکشن پینتینگ (نقاشان با تحرک) گذاشته اند. جکسون پولاک برای اولین بار قلم مو را جهت نقاشی کردن حذف کرد، او به جای اینکه با قلم مو رنگ را روی بوم بگذارد، با قوطی رنگ را روی بومی می ریزد. نابغه ای بوده که در سن 38 سالگی بر اثر تصادف مرد. یکی از آثار او در موزه هنرهای معاصر ایران، که توسط کامران دیبا خریداری شده بود، موجود است. ابعاد نقاشی های پولاک بسیار بزرگ است و در مواردی به 5 در 7 متر هستند.
مارک روتکو: از دیگر نقاشان اکشن پینتینگ بود. او رنگ را به جای اینکه روی بوم بمالد، بر روی کنده درخت می مالید و سپس روی بوم می کشید.
گروه آسمان آبی (کوپ هیمل بلو): دو آرشیتکت اتریشی، خانه ای طراحی کرده اند به نام Open House یا خانه آزاد که در این پروژه با حداکثر عناصر صحبت می کنند و کارهای آنها در حوزه دیکانستراکشن قرار می گیرد. تفاوت تادائو آندو و گروه آسمان آبی در این است که آندو با حداقل عناصر فضاسازی می کرد، اما گروه آسمان آبی با حداکثر عناصر فضا سازی می کند. این گروه بحثی را با عنوان اسکیس با چشمان بسته مطرح کرد که جالب است. یعنی هنگامیکه ذهنیاتما را می خواهیم به کاغذ منتقل کنیم، اگر چشم باز باشد، تمرکز را برهم می زند. خانه آزاد آنها از همین روش اسکیس های اولیه اش زده شده.

پست مینیمالیسم:
جنبشی بودکه در نقد جنبشهای قبلی هنر شکل گرفت. مثلا چرا اثر هنری باید در گالری باشد؟ اثر هنری می تواند در دل طبیعت باشد. یا در نقد اینکه چرا اثر هنری باید قابل خرید فروش باشد؟ یا مثلا مقوله دوام اثر هنری را زیر سوال بردند. معتقدند یک اثر هنری چرا باید 400 سال عمرداشته باشد. یک اثر هنری می تواند تنها 5 دقیقه یا یک لحظه عمر داشته باشد.
والتر ماریا: هنرمند آمریکایی که دریک گالری 500 چوب به ارتفاع m 2 را در گالری چید و نام اثرش را یک کیلومتر شکسته گذاشت. او در واقع یک کیلومتر چوب را در یک گالری جای داد. بحثی به نام اینستالیشن یا چیدمان در هنر مطرح است که نحوه چیدن اثر در گالری شاخه ای از هنر می شود. از دیگر آثار شاخص ماریا، اثری به نام «آسمان و زمين» است. در این اثر، در مجدوده ای در حدود یک کیلومتر در یک کیلومتر، 400 لوله فلزی به ارتفاع ده متر را به فاصله ده متر از یکدیگر در یک سایت جای می دهد. اثر هنری او هنگامی کامل می شود که رعد و برقی از آسمان به نوک این میله ها بخورد و تصویر ویژه ای به وجود آورد. در واقع این اثر ممکن است یک لحظه کامل شود. او این سایت را هوشمندانه در جایی در مکزیک انتخاب کرده که رعد و برق ها تا سطح زمین می آیند. این اثر او قابل خرید و فروش نیست، دوام ندارد، مالکیت ندارد.
آنیش کاپور: هنرمندی هنری است که ساکن لندن است. او يكسري میدان فضایی و void خلق می کند. در این اثر تعدادی قطعه سنگ را در گالری چیده و اظهار می کند مساله اصلی فضاهای خالی بین قطعه سنگهاست. او در این اثر هیچ نقطه شاخصی قرار نداده و قابلیت گسترش را داراست و بین کل و جزء آن رابطه برقرار است.
یکی دیگر از هنرمندان پست مینیمالیسم کریستو است. تکنیک او بسته بندی کردن است. او آثار هنری و معماری را بسته بندی می کرد تا به گونه ای رمز آمیز شوند. مدتی این آثار را به صورت بسته بندی قرار می داد، و سپس آنها را باز می کر. در این اثر او مرزی را در جزیره ای به صورت مصنوعی ایجاد کرده است. در اثر دیگری آسمان خراشی در نیویورک را بسته بندی کرده. حتی یک جزیره را در اقیانوس آرام بسته بندی کرد. ساختمان مجلس آلمان (که گنبد رايشتاک اش کار نورمن فاستر است) را هم به مدت 10 سال که در حال مرمت بود، بسته بندی کرده بود.

لند آرت هم در حوزه پست مینی مالیسم است. جزیره های مصنوعی که در اقیانوس به شکل حروف الفبای انگلیسی درست شد، هم در این حوزه اند. این جزایر به دلیل جزر و مد دریا یک ماه بعد از بین رفت. دان فلاوینگ با نورهای فلورسنت فضاهایی را ایجاد کرد که خاصیت میدانها را داشت. جيمز تورل آتشفشان مصنوعي ساخت، پيتر اسميتسون راه مصنوعي را در آب درست كرد، كه يك ماه بعد جزر و مد دريا آن را از بين برد.

دوسیستمی (بینابین):
دانیل لیبسکیند در اين حوزه بسیار فعالیت داشته. او دو دایره داخل هم را طراحی کرد که جدیدا آرم شرکت او هم شده است. او معتقد است اگر دوسیستم داشته باشیم به نام l , a و این دو سیستم محدوده ی هم پوشانی به نام p داشته باشند، وقتی در سیستم a هستیم احساس آزادی نمی توانیم داشته باشیم و وقتی می خواهیم وارد سیستم دیگر شویم، لحظه ای هست که شما بین دو سیستم هستید و آن لحظه ایست که می توان احساس آزادی داشته باشیم. وقتی می خواهیم وارد سیستم دیگر شویم، یک لحظه ای بینابین هست که شما بین دو سیستم هستید و آن لحظه ایست که می توان احساس آزادی کرد. وقتی در مرز بین سیستم ها حرکت کنیم، احساس آزادی خواهیم داشت نه وقتی که درون یک سیستم هستید. کولی ها که خیلی درگیر زندگی شهری نیستند، کسانی اند که همواره روی لبه ها راه می روند و آزاد ترند.
دانیل لیبسکیند می گوید: اگر ما خود را در شرایط بینابین قرار دهیم بهتر می توانیم خلاق باشیم.
جریان دو سیستمی از مارسل دوشان آغاز شده. از اثر او بنام «شیشه بزرگ یا عروس را مجردها برهنه می کنند حتی »
دیوید ساله: نقاش دیکانس تراکتیویست امريکايی است. اساس کار او دوسیستمی است و نوعی دوگانگی را به نمایش می گذارد. او دو تصویر را کنار هم می گذارد که هر کدام یک حرف میزند و بیننده بايد بین آنها رابطه ایجاد کند. این هنرمند معتقد است که از طریق مشاهده این دو تصور، پیامهای بیشتری را می توان منتقل نمود و ذهنی که بینابین این دو حرکت می کند، برداشت های بیشتری دارد.

دیمن هرتز: او انگلیسی است از برترین مجسمه سازان نیمه دوم قرن 20 شناخته شده. او به مرگ توجه کرده و سعی می کند مقوله مرگ را جاودانه کند. دیمن هرتز یکسری حیوانات را در ماده فرمالین معلق می کند. این ماده باعث عدم نابودی جسم می شود و بدن را حفظ می کند. برای پیوند، یک عضو از انسان به انسان دیگری آن را در فرمالین قرار می دهند تا خاصیت خود را حفظ کند. او اثری دارد به نام مادر و فرزند جدا شده (دو نیم شده ). او گاو ماده ای که فرزندی را در شکم داشته و به دلایلی مرده را از وسط دو نیم می کند و آنها در دو جعبه ی شیشه ای که از ماده فرمالین پر است، معلق می کند و جدا از هم قرار می دهد. هنگام عبور از میان این دو
باکس شیشه ای، از وسط بدن گاوی عبور خواهیم کرد که جای بچه در درون آن خالی است این فضا، فضا ی تجربه نشده ای است.

خانه دیوار جان هیدک که به نوعی دوسیستمی است که یک طرف دیوار فضای اصلی قرار دارد و طرف دیگر دیوار فضاهای خدماتی قرار دارد .
پیتر آیزنمن مبحثی به نام همراهی انسان با کامپیوتر مطرح می کند و سعی می کند این دو سیستم را به موازات هم پیش ببرد در فرآیند طراحی. او سعی می کرد نوعی تعادل میان این دو (انسان،کامپیوتر ) برقرار شود. پروسه تولید فرم: شبکه شطرنجی ساده در اثر همراهی کامپیوتر و انسان به موازات هم به یک شکل جدید و بدیع تبدیل می شود. در واقع آیزنمن سعی می کند نقد کند روند طراحی موجود را. این روش طراحی فرآیند محور است. فرم در فرایند شکل می گیرد و از اول اطلاعاتی راجع به محصول موجود نیست.
مجموعه فرهنگی هنری استیتن آیلند: در آمریکا، پروژه در کنار اقیانوس اجرا شده. از نمونه های همراهی انسان و کامپیوتر است.

تالار همایش نارا: اثر بهرام شیردل. در سال 1992 مسابقه ای برگزار شد، معماران مختلف از سراسر دنیا طرح ارائه کردند، کار شیردل جزء 10 طرح برگزیده بود اما طرح آراتا ایسوزاکی برنده شد و اجرا شد. ساختار طرح بهرام شیردل بر اساس بینابینی بود. منتقدین ساختار معابد بودایی را به کار او نسبت داده اند. در معابد شهر نارا، اول فضایی به عنوان معبد ساخته می شد و بعد یک مجسمه بزرگ بودا در درون آن می گذاشتند. یعنی بین ظرف و مظروف رابطه دقیقی وجود ندارد. یعنی با نگاه به مجسمه بودا فضای داخلی را طراحی نمی کنند. شیردل هم در این پروژه دو سیستم متفاوت طراحی می کند. یکی مکعب ساده و منظم و دیگری پوسته ای که بر روی آن می آید و کاملا نامنظم است. از این پروژه به نام معماری فولدینگ یاد می شود بعد از این پروژه ی او بحث فولدینگ در جهان بسیار مطرح می شود و تئوریهای آن مدون می گردد.

طرح توسعه موزه یهودیان برلین: اثر دانیل لیبسکیند است. در این پروژه بینابینی و دو سیستمی وجود دارد. لیبسکیند در مدرسه کوپر یونیون تحصیل کرد. شاگرد جان هیدک بود 15 سال کار تئوری و مطالعاتی معماری انجام داد. در 15 سال اخیر در زمینه طراحی معماری وارد شده است. او استاد بهرام شیردل است. ساختمان قدیمی موزه تاریخ یهودیان برلین به شکل u است. ساختمان تاریخی است و چندین سال قدمت دارد. طرح توسعه آن را لیبسکیند ارائه داد. این پروژه از پربحث ترین پروژه های ابتدای قرن 21 است. بحث اساسی این پروژه دوسیستمی است. دارای یک سیستم پیوسته است و نامنظم و پر است که در دل آن یک سیستم ناپیوسته، منظم و خالی جای داده و این دو سیستم کاملا متضادند. در مورد فضاهای خالی گفته اند در واقع جای خالی یهودیان در شهر برلین را نشان می دهد. یکی از منابع الهام او را سمفونی موسی و هارون آرنولد شوئنبرگ می دانند. شوئنبرگ در موسیقی بحثی را مطرح کرد به نام موسیقی 12 تنی و در واقع سیستم های کلاسیک موسیقی را برهم زده و برای ذهنی که به موسیقیهای کلاسیک بتهون و باخ عادت دارد، غیر قابل تحمل و فهم است. شوئنبرگ با یک واسطه استاد علیرضا مشایخی (صاحب سبک موسیقی پلی فوینک) است.
لیبسکیند نابغه بی نظیری است. در نوجوانی رهبر ارکستر بود و موسیقیدان برجسته ای است. ایده اصلی لیبسکیند این بود که یک موزه تهی بسازد كه فضاهایش بیانگر سرگذشت قوم یهود باشد نه اینکه اشیایی که درون آن قرار می دهند بیانگر باشد. در واقع موزه ای که موزه فضاست و از طریق فضاسازی معماری، آن سرگذشت تداعی شود.
بن ون برکل و گروه un استودیو: خانه موبیوس. در این پروژه فضاهای خانه را بر اساس میزان استفاده و میزان زمانی که در آن فضاها اشخاص طی می کنند، طراحي کرده اند. سیستم خانه به صورتی طراحی شده که در 24 ساعت فرد یکبار از تمام فضاهای خانه استفاده میکند. این را به عنوان نقدی بر فضاهای بلااستفاده در خانه های قدیمی دانستند. فضاهای خانه بر اساس نوع فعالیت سازماندهی شده است. این خانه در دهه آخرقرن 20 طراحی و اجرا شده است.
بیمارستان طراحی شده توسط لوکوربوزیه در شهر ونیز، هم از سیستم میدان در آن استفاده شده است. او یک مدول را برای قرارگیری 28 تخت بیمارستانی طراحی کرد و آن را در کل سایت تکثیر کرد. او در این کار قابلیت تکرار شوندگی، قابلیت گسترش، و هم ارزشی همه فضاها را به نمایش گذاشته است.

مایکرو مگا (ریزِ درشت) اثر دانیل لیبسکیند:
او این کارش را جهان بینی خودش معرفی کرده است و معتقد است امروز در چنین فضایی زندگی می گنیم.

پارک لاویلت: طرح برنادر چومی برنده شد. در طرح پیترآیزنمن از تکنیک سوپر پوزیشن (قراردادن چند لایه روی هم و رسیدن به یک طرح اتفاقی) استفاده شده است.
خانه شیشه ای فیلیپ جانسون در سال 1949-1951 ساخته شد که به عنوان بیانیه معماری مدرن است. 40 سال بعد در سال 1991 فیلیپ جانسون مسابقه بین المللی به نام "خانه شیشه ای دیگر" را برگزار می کند.سوال مسابقه این است: بعد از گذشت حدود نیم قرن از خانه شیشه ای جانسون، در پی فهیمدن این هستیم که نگاه معماری چقدر تغییر کرده؟ یا اینکه امروز معمارن راجع به خانه شیشه ای چگونه فکر می کنند؟ معماران برجسته ای از سراسر دنیا مانند: ذاهاحدید و ... شرکت می کنند یک معمار جوان اندونزیایی که مقیم پاریس است برنده شد با نام زینی زینول. او در طرح خود مکعب شیشه ای را در عرض برش هایی داد و قطعه قطعه کرد و در دل هرکدام از لایه ها فضاهایی را خالی نمود. به همین دلیل پروژه n تا سکشن (برش) دارد. پس از این کار او روشی در معماری پدید می آید با نام استریشن یا معماری نواری. معماری ای که در آن لایه های فرم به موازات هم حرکت می کنند و ساختار فرم را شکل می دهند. معمارانی نظیر: ذاها حدید، پیتر آیزنمن، بهرام شیردل و .... با این تکنیک طراحی انجام داده اند.

ترمینال بندر یوکوهاما: در 1995 طراحی شد. اثر دو معمار جوان به نامهای فرشید موسوی و آلاخاندرو زائراپلو گروه foa. موسوی ایرانی تبار است و زائراپولو اسپانیایی است. هر دوی آنها در مدرسه aa تحصیل کرده اند و کارمند دفتر رم کولهاس بودند. سپس دفتر معماران خارجی را تاسیس کردند. این پروژه را در سال 1995 طراحی کردند و برنده شدند و هر دو در سن 25 سالگی بودند. رم کولهاس جز داوران این پروژه بود. بحث اساسی در این پروژه با الهام از یک نقاش ایتالیایی به نام لوچو فونتانا شکل گرفته. لوچو فونتانا نقاش مفهوم گرایی بود که از سیستم نقاشی روی بوم خسته شده بود و فضای 2 بعدی بوم را نقد کرد و با کاتر یکسری شکاف روی بوم انداخت. در واقع او از این طریق فضای بوم را سه بعدی کرد و عمق را به وجود آورد.
طراحان این پروژه هم در بستر سایت ترمینال بندر یوکوهاما یکسری شکاف ایجاد کردند. این شکافها را در برخی جاها به پایین فشار دادند و برخی جاها آنها را بالا آوردند و در واقع تمام فضاها را بینابین این شکافها طراحی کردند. معماری در دل سایت شکل گرفته. در این پروژه کاملا ویژگی فیلد یا میدانهای فضایی رعایت شده اعم از: قابلیت گسترش، بین جزء و کل می توان ارتباط برقرار کرد و هیچ مرکز شاخصی در آن وجود ندارد. از ویژگیهای دیگر این پروژه این است که در امتداد شهر طراحی شده است و به نوعی سطح پروژه فضای شهری است و برای استفاده از معماری باید به دل شکافها رفت.

کتابخانه ژوسیو: کار رم کولهاس است. سال 1994 رم کولهاس بحثی به نام سطح پیوسته مطرح نمود. ساختار اصلی این پروژه رمپی است که دور پروژه می چرخد و بالا می آید و پروژه را سازماندهی می کند. کل پروژه یک مکعب خالص است که یک رمپ از دل آن شروع می شود و بالا می رود و پیوستگی خاصی را بین فضاها به وجود می آورد. اینجا رم کولهاس تعریف کتابخانه را تغییر می دهد. عموما کتابخانه ها شامل: مخزن و سالن مطالعه هستند او در این پروژه این دو فضا را ترکیب می کند. کل کتابخانه شامل رمپی است که هم می توان کتاب برداشت و هم مطالعه کرد. پلان هیچ طبقه ای شبیه طبقه دیگر نیست.

خلاصه مطالب جلسه دهم معماری معاصر

معماري پست مدرن در ايران:
از دهه 40 خورشیدی در ايران گرايشات پست مدرنيستي به وجود آمد. به دليل تمايلات ناسيوناليستي رضا شاه و اينكه خاندان پهلوي به نوعي به تاريخ قبل از اسلام در ايران وصل شوند (هخامنشيان يا ساساني) نوعي نگاه به گذشته و عزت و احترام براي معماري گذشته حاكم بود. در آثار ايران در دوره مدرن نيز نگاه به گذشته در معماري به خوبي مشهود است. مثلا در كارهاي هوشنگ سيحون نوعي نگاه به گذشته وجود داشت با اينكه در اوج معماري مدرن بود، يا كارهاي ماركوف يا كارهاي كريم طاهرزاده بهزاد. اين معماران به معماري گذشته نگاه مي كردند كه ما نام آنها را نئوكلاسيك نهاديم. اما در واقع ريشه هاي نگاه به گذشته از زمان پهلوي اول به معماري ايران وارد شد. اتفاق ديگري در ايران رخ داد كه باعث تقويت حس ملی گرایی شد، كودتاي 28 مرداد بود. پس از آن مردم دچار سرخوردگي شدند. پیش از آن ، دكتر محمد مصدق توانست حكومتي بر مبناي دموكراسي بنا نهد و ايران قدرت گرفت و صنعت نفت ملي شد و دست انگلستان از صنعت نفت ايران قطع شد، انگلستان ضربه اي اساسی خورد. تنها دوراني است كه مردم ايران رنگ آزادي را به معناي واقعي ديد دوران 8-9 ماهه حكومت دکتر محمد مصدق بود. پس از كودتاي 28 مرداد مردم ايران سرخورده شدند، مخصوصا روشنفكران و هنرمندان. در اوايل دهه 40 جرياني در هنر ايران رخ داد كه گرايش پست مدرن داشت. دراين راستا شاعراني نظير: شاملو و اخوان ثالث نوعي اميد تازه را در خون مردم تزريق كردند. توسط اشعارشان. اين گرايش تقريبا همزمان مي شود با جريان پست مدرنيست در دنيا (1340 مصادف با 1960) تعدادي از هنرمندان ايراني براي تحصيل به امريكا و اروپا رفته بودند به ايران بازگشتند.

حسين زنده رودي: لقب شارل دارد. در فرانسه زندگي مي كند و بسيار تاثير گذار بود در نقاشي نوگراي ايران به سمت جريانهاي پست مدرن. او جدول اعداد و رمزها را در كارهاش قرار داد و با آنها تركيب بندي هاي مدرن پديد آورد. ديگر نقاشي يك صحنه رئاليستي نبود، بلكه يك صحنه آبستره و انتزاعي شد. او در دوره اي نقاشي هايش را با سياه مشق هاي خطاطي انجام داد و تركيب هاي مدرني از همان خوشنويسي سنتي ايجاد كرد.

محمد احصايي: از نقاشان معتبر ايران هستند كه تحت تاثير كارهاي زنده رودي نقاشيهايي الهام گرفته از سياه مشق هاي خطاطي به شكل انتزاعي ترسيم كرده است.

آيدين آغداشلو: از نقاشان برجسته معاصر ايران است. او توسط بنياد فرح پهلوي بورس دريافت كرد و براي تحصيل به انگلستان رفت و دوره تخصصي شناخت و مرمت آثار هنری باستاني گذارند. او جزء برترين صاحب نظران عرصه آثار عتیقه است. قبل از انقلاب او سال ها رئيس موزه رضا عباسي در تهران بود و تمام آثار رضا عباسي را مرمت كرد به نحوي كه مرمت آن قابل تشخيص نيست. تبحر او در مرمت مثال زدني است. او نيز بحث پست مدرنيست را در نقاشيهايش دنبال می کند و به نحوي آشفتگي انسان امروز را بيان مي كند. مجموعه آثار او تحت عنوان "خاطرات انهدام" مورد بحث امروز است. در اين مجموعه سعي مي كند برخورد كانسپتچوال مي كند با آثار هنري، يعني تعدادي آثار مشهور جهان غرب را مي كشد و عمدا آنها را تخريب مي كند. مثلا روي چشم هاي اين نقاشي ها دوپاره مينايتور ايراني را ترسيم مي كند. این اثر او در دوران جنگ و هنگاميكه خرمشهر به دست دشمن افتاد ترسيم شده. او در واقع در كارهايش از نوعي كلاژ استفاده می کند.
بعد از اينكه فرح پهلوي همسر شاه ايران شد. به دليل اينكه او دانشجوي سال دوم رشته معماري در فرانسه بود و با هنر آشنا بود، بسياري از هنرمندان ایران را حمايت می کرد و همين باعث تحولی عظيم در هنر ايران آنزمان شد.

پرويز كلانتري: او برادر ايرج كلانتري معمار مطرح ايراني است (مهندسين مشاور باوند) كه نقش زيادي در معماري 30 سال اخير داشتند. پرويز كلانتري بحث جديدي با عنوان نقاشي بر روي كاهگل را مطرح مي كند. در نقاشي در واقع نوعي رهايي از بوم را به ارمغان مي آورد. موضوع نقاشيهاي او عمدتا معماري ايران است (نقاشي معماري ماسوله) به نوعي مدرنيته را با سنت درهم مي آميزد.

انجمن خروس جنگي: در نقاشي ايران دهه 40 مكتبي تحت عنوان مكتب خروس جنگي به وجودآمد. يك عده از نقاشان ايراني كه به فرانسه رفتند پس از بازگشت به ايرا ن قد علم مي كنند علیه نقاشي هاي آن روز و نقد های جدی می نویسند. يكي از اعضاي برجسته اين گروه استاد جليل ضياءپور بود. آنها مدتي نشريه اي به نام خروس جنگي داشتند كه نقدهاي بسيار تند و تيزي راجع به سيستم هنري ايران مي نوشتند. از دل اين مكتب خروس جنگي، مكتب سقاخونه به وجود آمد. اين مكتب (سقا خانه) استفاده از المانهاي گذشته را رايج كرد: قفل، زنجير،دخيل، شمع، دست نمادين حضرت عباس و شبكه هاي توري سقاخونه كه دستمايه الهام براي يك جريان نوگرا در نقاشي ايران شد كه منتقدين نام آن را مكتب سقا خونه گذاشتند. به عنوان مثال: حسين زنده رودي، مسعود عربشاهي جزء اين مكتب بودند. کار نقاشان مكتب سقاخونه جنبه انتزاعي داشت. كارهايشان و خيلي ذغدغه مردم و جامعه را نداشتند. احسان یارشاطر در نقدی که بر نقاشی نوگرای ایران نوشته بر این مسئله تاکید نموده است. بهمن محصص هم از نقاشان مطرح ايران است كه نقدهاي شديدي نسبت به ماشيني شدن زندگي و به خصوص تاثير زياد مقولات جنسي در زندگي مدرن داشت.

فرح اصولي: نقاشی است كه تركيب سنت و مدرنيته را در نقاشی هایش مطرح کرده است. او اساس کارش را بر نقاشيهاي موندريان قرار میدهد و آنرا با صحنه هاي از مينياتور ايراني تركيب مي كند.

پرويز تناولي: استاد مجسمه سازي ايران. او احياگر مجسمه سازي معاصر ايران است. در قبل از اسلام مجسمه سازي د رايران بسيار رواج داشته (6000 سال پيش تا اسلام مانند مجسمه هایی که در تخت جمشيد دیده ایم.) بعد از اسلام، مجسمه سازی به دليل مسائل شرعي و جلوگيري از بت پرستي منسوخ شد. مجمسمه سازي حرام اعلام شد. يكي از دلايل پيشرفت خوشنويسي در ايران ممنوعيت مجسمه سازي بود. او اولين كسي بود كه مجسمه سازي را در ايران بعد از ممنوعيتش مطرح كرد. او در اواخر دهه 30 و اوايل دهه 40 به صورت جدي به عنوان مجسمه ساز مطرح مي شود. او فرهاد را كه در اشعار نظامي مشهور بود و به عشق شيرين كوه را مي كند، پدر مجسمه سازي ايران معرفي مي كند و مجسمه اي با نقش فرهاد كوهكن توليد مي كند. او از بنياد فرح پهلوي بورس دريافت مي كند و به ايتاليا مي رود و دوره تخصصي مجسمه سازي با برنز را مي گذراند و يك كارگاه كامل و مجهز مجسمه سازي با برنز براي او در كرج خريداري مي شود و بسيار مورد حمايت قرار مي گيرد. او جزء برترين مجسمه سازان ايران و مطرح در سطح جهانيست. اكثر مضامين كارهاش را از تاريخ و فرهنگ گذشته ايران گرفته مانند: تخت گاه داريوش، پرويز تناولي در دوره اي از كارش بحثي به نام «هيچ» را مطرح مي كند كه بار معنايي و مفهومي زيادي دارد و چندين سال اين مقوله را در آثارش مطرح مي كند. مانند: قفس هيچ و قفس هيچ. در پارك شفق تهران، مجموعه فرهنگي نياورن، تئاتر شهر مجسمه هایی از آثار او قرار دارد.
همه اشخاص ذكر شده در بالا به نوعي در جنبش پست مدرن ايران قرار مي گيرند، يعني نگاه به گذشته را در كارهاشان داشتند.

كامران طباطبائي ديبا: او پسر عموي فرح ديبا بوده و به دليل روابطي كه با دربار داشت مجبور به ترك ايران شد. پیش از انقلاب بسيار در بنياد فرح نفوذ داشت. او در آمريكا تحصيل كرد. و بعد به ايران بازگشت. وي اكنون در اسپانيا زندگي مي كند. اولين كار او پس از ورود به ايران مجموعه پارك شفق در يوسف آباد تهران است كه مورد توجه عموم قرار گرفت. او از معماري گذشته ايران در كارهايش استفاده كرده. مصالح آن آجر است استفاده از طاق، سه دري، قوس، آجر، رواق به عنوان عناصری ار تاریخ معماری ایران در این کار شاخص است.
مجموعه موزه هنرهاي معاصر تهران از ديگر آثار اوست. به عقيده بسياري از منتقدين، این اثر يكي از بهترين آثار 90 سال گذشته ی معماري ایران است. از مفاهيم زيادي كه در معماري گذشته ايران وجود داشته در آن استفاده كرده از جمله: حياط مركزي، المان بادگیر كه از آن استفاده فرمال كرده به شكل نورگير. استفاده از مصالح سنتي در كنار مصالح مدرن: نماي سنگي دركنار بتن اكسپوز، از نكته هاي مهم ديگر اين كار، تناسبات انساني است، ساختمان افقي و كشيده است، مقوله سير كولاسيون اين موزه به خوبي حل شده و در نهايت هيچ مسير را به صورت تكراري بيننده طي نخواهد كرد .
مجموعه شهرك شوشتر نو: از ديگر آثار اوست كه باعث شد جايزه آقاخان را برنده شود. اين مجموعه در خوزستان و در مجاورت شهر شوشتر كهن واقع است. صنعت اصلي خوزستان قند و شكر است و این شهرک براي اسكان كارمندان و كارگران كارخانه نيشكر طراحي شد.

جايزه آقاخان: جايزه اي است كه فردي به نام آقا خان كه يكي از افراد مذهبي و سياسي است در فرقه اسماعيليه – او سرمايه دار عظيمي است – هر چند سال به بهترين بنايي كه در كشورهاي اسلامي ساخته مي شود، جايزه مي دهند در سال 1354 اين جايزه به كامران ديبا تعلق گرفت (به اين مجموعه ) افرادي نظير: ذاها حديد، فرانك گري، فرشيد موسوي از داوران جايزه آقاخان بوده اند. پروژه جداره سازي دروازه قرآن در شيراز كار مهرداد ايروانيان، پارك جمشيديه تهران، كار حسين پاسبان حضرت و فرهاد ابوضياء نيز جايزه آقاخان را برنده شده اند. شهرك شوشتر نو با الهام از شهرسازي قديم شوشتر و دزفول ساخته شده است. داراي مركز محله هاي 2 طبقه اي است كه خانمها در طبقه فوقاني قرار مي گرفتند، چه در مراسم شادي و چه در عزاداريها.
نماز خانه اي در محوطه موزه فرش تهران از ديگر آثار كامران ديباست. اولين نمونه اي است كه از شكاف نور به عنوان مهراب استفاده كرده. اين نمازخانه در اوج سادگي طراحي شده (موزه فرش كار دفتر عبدالعزيز فرمان فرمائيان است) در كليساي نور تادائو آندو، در ضلع مهراب صليبي قرار داده كه نور از آن مي تابد، كامران ديبا قبل از او اين كار را نجام داده است. اين پروژه از دو مكعب تشكيل شده، مكعب داخلي رو به قبله چرخيده، دو شكاف در آن قرار دارد كه ضلع مهراب است. بسيار مينيماليستي و ساده طراحي شده .
شهرك دانشگاهي جندي شاپور در اهواز: از كارهاي ديگر كامران ديباست. اسم شركت آنها مهندسين مشاور داض بود. مخفف ديبا و امجد و ؟ بود. مجموعه هاي مسكوني كه جهت اساتيد طراحي كرد، فضاهاي سايه انداز در نماي جلو دارد. ساختمان اداري دانشگاه كه داراي حياط مركزي مسقف است و مسجد دانشگاه که او در اين ساختمان بدعت تازه اي آورد و گريو گنبد را تا پايين و روي زمين ادامه داد.
فرهنگسراي نياوران: از ديگر آثار اوست. رويكردي شبيه به موزه هنرهاي معاصر دارد. او جزء اولين كساني بود كه از سنگ مرمر براي نوررساني به محيط داخل با كيفيت متفاوت استفاده كرد. او در این پروژه از بتن اكسپوز بيشتر استفاده كرد. مجله معمار شماره 10 مجموعه آثار کامران دیبا را معرفی کرده است.

مهدي عليزاده: از حدود دهه 40 در معماري ايران حضور جدي داشت. در دوره اول كارهاي معماريش گرايش به معماري گذشته ايران داشت. بعد از انقلاب در خارج از ايران بود و با شركت هاي بزرگ دنيا همكاري مي كرد. مانند شركت som كه آسمان خراش در دنيا مي سازد. گرايش او بعد از انقلاب به سمت معماري هايتك است. حمامي در سر بندر، كه از شهرهاي خوزستان است، طراحي كرد. در آن فرم هاي گنبدي را با رويكرد مدرن نسبت به گنبدهاي معمولي استفاده کرده است. ساختمان شهرداري سربندر از ديگر كارهاي اوست. در آن از طاقها و حياط مركزي با رويكرد نوين استفاده كرد. او یکی از اولين آپارتمان های ضد زلزله با استراكچر فلزي در تهران را طراحي كرد که استراكچر آن اكسپوز است .
حيدر غيايي: به صورت مشترك با محسن فروغي ساختمان مجلس سنا را طراحي كردند. بعد از انقلاب به ساختمان مجلس اسلامي تبديل شد و اكنون مجلسي خبرگان رهبري است. شاخص ترين عنصر اين مجموعه زنجير عدل انوشيروان است. (در تاریخ آمده است که انوشيروان بسيار عادل بود و زنجيري را به در خانه آويزان كرده بود و هر كس به او ظلمي شده بود اجازه داشته در هر ساعت از شبانه روز آن را به صدا در آورد و انوشيروان به داد او رسيدگي ميكرد. (انوشيروان عادل) آقاي حيدر غيايي مفهوم زنجير عدل را به صورت كاملا انتزاعي استفاده کرده است. به صورت 2 ستون كه كاملا دكوراتيو هستند، به كار مي برد. هندسه، نظم و تقارن از مشخصه هاي كار او در دوران پست مدرن است. به دليل بي ذوقي سازمان صدا و سيماي ما سقف اين مجموعه تا به حال مورد توجه قرار نگرفته. اين سقف از بخشهاي مهم اين مجموعه است كه بسيار تكنولوژيك و خاص است كه فرانسويها آن را با تكنولوژي بسيار پيشرفته بتن ساختند. در همان زمان حدود 35-40 سال پيش جزو شاهكارهاي تكنولوژي به حساب آمد. با ظرافت و دقت اجرا شده. از آجر شيشه اي و بتن ساخته شده و نور را با كيفيت خاصي وارد فضاي داخل مي شد. سقف شيشه اي پارلمان مفهوم بسيار زياد را مي تواند داشته باشد، به عنوان مثال از سقف شيشه اي پارلمان آلمان، كه توسط نورمن فاستر طراحی شده است، و به گنبد رايشتاك معروف است، مردم مي توانند از بالا به كار نمايندگانشان نظارت داشته باشند. به نوعي تمثيل است به اين معني كه نور بر كار نمايندگان بتابد و كارهاي آنها شفاف و آشكار باشد، بي هيچ پنهان كاري.

حسین امانت: مجموعه شهياد (مجموعه آزادي فعلي) حدود سال 1347-1348 مسابقه اي برگزار شد كه معماران زيادي از سراسر دنيا شركت كردند كه در نهايت حسين امانت از معماران جوان ايراني برنده اين مسابقه شد. حسين امانت آیین بهاييت مقام بالایی داشت و فرد برجسته اي بود. او شاگر هوشنگ سيحون بود، اما مقام معنوی او آنقدر بالا بود كه گفته اند هوشنگ سيحون به محض حضور او در كلاس به احترام او از جا بلند مي شد . در زمان اين مسابقه هوشنگ سيحون رئيس شوراي شهر تهران بود، بعضي ها شايعه پراكني كردند كه به دليل اينكه او شاگرد سيحون بوده طرحش در اين مسابقه برنده شد، اما اين شايعه حقيقت نداشت و ملاك قبولي اين پروژه ارزشهاي نهفته درآن بود.
او در اين پروژه كه قرار بود نمادی باشد براي تاريخ معماري ايران، از دو المان كه در تاريخ معماري ايران بسيار كاربرد داشت استفاده کرد: قوس نيم بيض (قوس ساساني) و قوس جناغي (قوس پنج و هفت) در واقع او معماري ايران را با اين كار به دو دوره: 1- معماري ايران در دوران باستان و 2- معماري ايران در دوره اسلامي تقسيم کرد. اساس طراحي اين پروژه قوسها هستند. بخش اعظم اين مجموعه در زير میدان قرار دارد که امروز به نام فرهنگسراي آزادي است و داراي سينما، گالري، نمايشگاه است. ورودي با پله به زير دسترسی ايجاد مي كند. از طريق پله. به دليل مديريت نالايق آن خيلي فعال نيست. قوس بيض ساساني با يك كاربندي به قوس جناغي تبديل مي شود. اوايل صبح بيشتر قوس بيض ديده مي شود و هنگام غروب قوس جناغي آن بيشتر ديده مي شود. تكنيك ساخت آن بسيار پيشرفته توسط شركت خارجي با پيچييدگي خاص اجرا شده. سنگ هاي استفاده شده در بدنه آن به صورت غير مشابه برش خورده و چيده شده است. در درون كاربنديها انتزاعي از كاشيكاري قديم است با بيان مدرن پرشده. تناسبات طلايي و هندسه در آن مشهود است. در اوج كار آبنما قرار داده که نشانگر اهميت آب در فرهنگ ايران است. از مجموعه زيرين با 2 مرحله آسانسور مي توان به بام رفت و چشم انداز آن بسيار زيباست. 100 متر ارتفاع دارد و از ديگر كارهاي تكنولوژيك انجام شده در اين پروژه اینکه از سنگ گرانيت كوه الوند در همدان كه سنگ بسيار مقاومي است به عنوان قالب درجاي بتن استفاده شده قالب را خارج نكردند و اين باعث افزايش استحكام بنا شده استفاده. در فضاي زيرين برج از نورپردازي شاخصي استفاده شده و به تعبيري گفته اند حسين امانت از تعاليم بهاييت در طراحي مجموعه زيرين استفاده كرده كه شامل چند فضاي تو در تو مي باشد كه در آيين بهاييت عارفي كه مي خواهد به حق برسد بايد از چند مرحله عبور كند. حسين امانت در کانادا هم اكنون فعاليت معماری مي كند.
ساختمان سازمان ميراث فرهنگي تهران: در خيابان آزادي فعل، اين مجموعه با الهام از ساختار بازار ايراني ساخته شده. دربازارهاي ايراني 4 سوق وجود دارد كه آن 4 سوق فضاي تقسيم است به راسته هاي مختلف تقسيم مي شود. در اين پروژه پس از ورود به حياط مي رسيد و سپس به يك4 سوق و از آنجا تقسيم فضاها می شود. يك ساختمان ديگر بعد از انقلاب به اين مجموعه اضافه شده كه از كارهاي مهدي حجت و دكتر مي باشد. هندسه، نظم و سلسه مراتب در اين بنا مشهود است. پنجره در عمقي نشسته كه نور متفاوتي را به داخل بدهد و در واقع شفافيت دوران مدرن در اين بنا به حداقل رسيده.
موزه ملي ايران که در نزديكي مقبره كورش هخامنشي قرار دارد از ديگر كارهاي اوست كه متاسفانه به پايان نرسيده و فقط اسكلت بتني آن اجرا شده و تاكنون متوقف مانده. تمام معماري آن زير زمين است به دليل اينكه از خط افق مقبره كورش فراتر نرود و به نحوي احترام مقبره كورش حفظ شود در آن از ديوارهاي كج بتني استفاده كرده است.

نادر اردلان: او دردانشگاه هاروارد معماري را آموخت و فارق التحصيل شد. قبل از بازگشت به ايران با همكاري همسرش لاله بختيار،كتاب "حس وحدت" را نوشتند. اين كتاب توسط دانشگاه MIT چاپ شد. آنها با الهام از سنت و مسائل فلسفي اين كتاب را نوشتند. لاله بختیار در فلسفه تخصص داشت و به او كمك فراواني كرد. پس از بازگشت به ايران توسط بنياد فرح حمايت شد و آثار شاخصي به او محول شد. مجموعه مركز مديريت دولتي كه تحت عنوان شعبه دانشگاه هاروارد در تهران تاسيس شد، ازكارهاي نادر اردلان است. حبیب لاجوردی، يكي از سرمايه داران آن زمان، تصميم گرفت مرکزی جهت مديران كارخانه هايش در ايرن به نام "مرکز مدیریت دولتی" تاسيس كند. او با عقد قرار دادي با دانشگاه هاروارد ترتيبي داد تا این مرکز جهت تربيت مديران كارخانه هايش در ايران تاسيس شود. اكنون دانشگاه امام جعفر صادق نام گرفته در نزديكي پل مديريت تهران. داراي ساختار باغ ايراني است او 4 باغي طراحي كرده كه در وسط آن كتابخانه اي شبيه به كوشك وجود دارد. در پيرامون آن اقامتگاه دانشجويان را به شكل 6 ضلعي با حياط مركزي طراحي كرد. سيستم طراحي اين پروژه بر اساس سيستم آموزش حوزه هاي علميه است و برخلاف سيستم آموزش مدرن كه دانشجويان به صورت رديفي مي نشينند و به مدرس توجه مي كنند. او اين سيستم را گذاشته كه دانشجويان به صورت حلقوي مي نشينند و استاد يكي از اعضاي اين حلقه است و مدرس متكلم وحده نيست. بسيار از رنگ و بوي معماري ايران در اين بنا استفاده كرده،آجر، طاق و قوس. او دريك سوئيت اقامت دانشجويان توسط نور گيري از پنجره، اتاق را به 2 قسمت مساوي تقسيم كرده . قبل از انقلاب 2 سال اين دانشگاه فعاليت كرد و اساتيد استادان پروازي از هاروارد مي آمدند و تدريس مي كردند 50-60 نفر كه از اين دانشگاه فارق التحصيل شده اند اكنون جزء برترين مديران كشور هستند.
نادر اردلان سالها در دفتر عبدالعزيز فرمان فرمائيان كار مي كرد برجهای سامان را نادر اردلان طراحي كرد، اما به اسم دفتر عبدالعزيز فرمان فرمائيان تمام شد. به همين دليل از اين دفتر جدا مي شو.د سپس نادر اردلان و يحيي فيوضي شركتي به نام ماندالا تاسيس مي كنند. يكي از كارهاي مهندسين مشاور ماندالا، كانون پرورش فكري كودكان در خيابان حجاب كنوني، كمي پايين تر از هتل لاله است. قبل از انقلاب طراحي شد و در حدود سال 1375 اجرا شد. مجموعه دانشگاه بوعلي سيناي همدان از ديگر كارهاي مهندسين مشاور ماندالا است.
ساختمان كانون پرورش فكري كودكان، که ساختار آن بر اساس بازار ايراني است، داراي يك سرسرا ، دو راسته بازار كه در دو طرف آن غرفه هاي فروش محصولات فرهنگي كودكان است. نورهايي كه از سقف مي آيد، رواقها بسيار حس بازار ايران را تداعي مي كند و زياد با كودكان در ارتباط نيست.

يحيي فيوضي: او پس از انقلاب به دلايل مشكلات سياسي مجبور به خروج از ايران شد و در سال 1376 رياست جمهوري آقاي خاتمي تصميم به ساخت محلي براي برگزاري اجلاس سران كشورهاي اسلامي در زمان كوتاهي گرفت. پيشنهاد طراحي اين پروژه توسط يكي از شاگردان او به يحيي فيوضي داده مي شود و به دليل كم بودن زمان، عمليات طراحي و اجرا به صورت همزمان انجام شد. يحيي فيوضي قبل از انقلاب طرحي با نام مركز موسيقي تهران انجام داد كه گنبد طراحي شده آن را براي ساختمان اجلاس استفاده كرد. گنبد آن مخروطي بود كه محورش به سمت يكي از اضلاع تغيير جهت داده بود. مخروط ناقص بود.
این پروژه رنگ و بوی معماری ایرانی را کاملا در خود جای داده. استفاده از آجر، هندسه و نظم در آن مشهود است. از روزنه هایی که در معماری بازارها وجود دارد، که آنرا هورنو می نامند، الهام گرفته و این روزنه ها را تکثیر کرد. و هنگامیکه نور وارد می شود به دلیل همپوشانی نورها سایه ای نمی بینیم و در طول روز نیازی به روشنایی مصنوعی ندارد. بسیاری از اجناس مورد استفاده از خارج کشور وارد شد. از ویژگیهای مهم این پروژه این است که در سال 76 از سیستم درای وال (که هم اکنون توسط شرکت کناف و ... تولید می شود) در بدنه این مجموعه استفاده شده. دور ستونها آجر شیشه ای استفاده کرده که حالت معلق بودن سقف را تداعی می کند.

علی اکبر صارمی: دکترای معماری را از امریکا گرفته. استاد راهنمای او لویی کان بوده. لویی کان تاثیر زیادی بر معماران معاصر داشت، از جمله نادر اردلان، یحیی فیوضی،کامران دیبا، علی اکبر صارمی تحت تاثیر او بودند. ویلایی که صارمی در شمال طراحی کرده برای خودش، با الهام از 5 معمار نیویورکی طراحی شده است. از آثار معروف او خانه افشار است که قبل از انقلاب طراحی شده است. این خانه هم تحت تاثیر 5 معمار نیویورکی انجام داده (5 معمار نیویورکی بحث عمق فضایی در کارهایشان بسیار مطرح بود) در این پروژه فضاها لایه لایه است و دید به عمق فضا نفوذ می کند، استراکچراکسپوز (نمایان ) است، استفاده از آجر، تداعی کننده خانه های قدیمی ایران با سایه روشنها و پرو خالی ها می باشد، عده ای کارهای صارمی قبل از انقلاب را بیشتر می پسندند و کارهای بعد از انقلاب او را قوی نمی دانند.

فرهاد احمدی: او دو دوره کاری دارد در یک دوره کاری گرایش به سمت پست مدرنیسم داشت و در دوره ي دیگر گرایش به هایتک و اکوتک و پایداری .
مجموعه فرهنگی سینمایی دزفول: که جهت جایزه آقاخان کاندید شد اما رتبه نیاورد. در سالهای 72-71 ساخته شد. در آن از المانهای معماری گذشته ایران استفاده شده، به عنوان مثال: استفاده از بادگیر عملکرد نورگیر، قوسها، حیاط مرکزی و گنبد همه و همه در آن جا داده شده. در این بنا او حتی برای راندو از تکتنیکهایی که در مینیاتور ایرانی وجود داشت، استفاده کرده است.

هادی میرمیران: به نظرم زندگی کاری او به دو بخش تقسیم می شود: 1- قبل از آشنایی با بهرام شیردل 2- بعد از آشنایی با بهرام شیردل.
در دوره اول شیفته معماری ایران بود و سالها در اصفهان رئیس طراحی شرکت فولاد مبارکه اصفهان بود. مهندسین مشاور نقش جهان پارس را تاسیس کرد در تهیه طرح جامع اصفهان نقش داشت تا سال 74 گرایش به معماری گذشته ی ایران داشت. در دوره دوم از مفاهیم معماری ایران در قالب فرم های امروزی و جدید استفاده می کرد. بعد ازپروژه کتابخانه ملی وارد دوره دوم شد .
مجموعه فرهنگستان های جمهوری اسلامی ایران: سال 1374 مسابقه ی فرهنگستانهای جمهوری اسلامی ایران برگزار شد. طرح هادی میرمیران از مهندسین مشاور نقش جهان پارس رتبه اول را کسب کرد اما به دلیل دخالت مقامات حکومتی، طرح اول اجرا نشد و طرح چهارم پذیرفته شد (کار مهندسین مشاور نقش) در آن زمان تشخیص دادند که این طرح با معیارهای اسلامی مغایرت دارد. میرمیران از عناصر معمای گذشته ایران در این پروژه استفاده کرده بود. از جمله: پلکان تخت جمشید، فرم 4 طاقی، تالار ستوندار، حیاط مرکزی، صفه. دارای سه برج برای ساختمان اصلی سه فرهنگستان جمهوری اسلامی است: 1- فرهنگستان ادب 2- فرهنگستان هنر 3- فرهنگستان علوم. بعد به صورت نمادین آنها را در بالا به هم وصل می کند و کتابخانه مرکزی را در بالا قرار می دهد که به صورت مشترک استفاده شود. این سه برج را بصورت نمادین سدی در برابر هجوم فرهنگ غرب می داند. اين بنا را با الهام از مسجد کاج در اصفهان طراحی کرده بود. این مسجد در حال حاضر تخریب شده و از بقایای آن می توان این الهام را فهمید. (فصلنامه شارستان شماره 3-4)
در زمان ریاست جمهوری آقای رفسنجانی، دستور ساخت مرکز اسناد ریاست جمهوری در رفسنجان را صادر کرد ! میر میران آن را طراحی کرد یک دیوار با یک فرم مخروط بود، این ساختار دقیقا در یخچالهای مناطق کویری موجود است (برفها را در کنار دیوار جمع می کردند. و از سایه دیوار برای جلوگیری از آب شدن آنها استفاده می کردند سپس برفها را به داخل یخچال می بردند) در دولت بعدی ضرورت وجود مرکز اسناد ریاست جمهوری در رفسنجان مورد تردید قرار گرفت و این طرح به سفارش خانواده ی رفسنجانی به ورزشگاه تغییر کرد. با اینکه عملکرد تغییر کرد اما میرمیران فرم پروژه را تغییر نداد. میرمیران معتقد بود عملکرد خیلی مهم نیست و بر فرم تاکید می کرد و در تضاد با شعار "فرم از عملکرد تبعیت می کند" قرار داشت. پروژه دارای 2 استخر است. یک استخر در فضای باز و دیگری در فضای بسته -2 سالن دارد یکی سالن کشتی و دیگری سالن ورزشهای رزمی. استراکچر بتنی است.

پرویز موید عهد: ساختمان اداری دفتر کار نمایندگان مجلس توسط پرویز موید عهد طراحی شد. او سالها استاد دانشکده هنرهای زیبای تهران بود، بهایی بود و بعد از انقلاب از ایران خارج شد، هنگام ساخت مصلی تهران توسط یکی از دانشجویان، او دعوت به طراحی این مصلی می شود. این بنا نقطه تاریکی در تاریخچه کارهای اوست. تناسبات ندارد. اما در آن از المان های معماری گذشته بسیار استفاده نموده است.

ساختمان جدید مجلس شورا اسلامی: طرح اولیه آن قبل از انقلاب توسط دفتر سردار افخمی و همکاران انجام شد اما با انقلاب متوقف شد در سال 74-73 دوباره تصمیم به ساخت آن گرفته شد. آقای عبدالرضا ذکایی که قبل از انقلاب در دفتر سردار افخمی مشغول به کار بود، و بعد از انقلاب مهندسین مشاور پل میر را تشکیل داد، طراحی این پروژه به او محول شد و او هم بر اساس همان طرح قبلی سردار افخمی، طراحی را مجددا انجام داد. نقدهای زیادی راجع به آن شد از جمله: هرمی که کار شده بی ارتباط با معماری ایران است. عظمت گرایی آن خیلی زیاد است. انسان را تحقیر می کند، مقیاس انسانی ندارد. سطح این بنا قرار بود شیشه ای باشد که با مخالفت وزارت اطلاعات مصالح آن به سنگ تغییر یافت. این پروژه رویکردی دیکتاتور گونه دارد در آن نقطه شاخصی وجود دارد همه نقطه ها به آن ختم شده . یکی از ستونهای آن که در پشت سر ریاست مجلس قرار دارد، اساس سازه است و ساختمان به نوعی سازه تک محوری را داراست.

ساختمان جدید کتابخانه ملی ایران: قبل از انقلاب مسابقه ای برای آن برگزار شد یک مهندسین مشاور آلمانی به نام فن گرکان و همکاران برنده شد. با انقلاب به اجرا نرسید. رویکردی پست مدرنیستی داشت و البته مقیاس انسانی. ساختمان کاملا افقی است. حیاط مرکزی و مفاهیم معماری ایران در آن رعایت شده.
بعد از انقلاب هم مسابقه ای میان چند مهندسین مشاور ایران برگذار می کنند. مهندسین مشاوری نظیر نقش جهان پارس، مشاور نقش، دکتر صارمی، فرهاد احمدی، پیر راز و .... طرح مهندسین مشاور پیر راز که توسط یوسف شریعت زاده طراحی شده بود، برنده می شود. این طرح هم دارای مقیاس انسانی است، ساختمان کاملا افقی طراحی شده، سازه بتنی را دارد، استعاره ای از قوسهای معماری گذشته در آن وجود. نمای آجر، بتن اکسپوز. از نقدهایی که به این پروژه شده اینست که: خوانایی عملکردی ندارد و بازدید کننده برای اولین بار سردرگم می شود.

خلاصه مطالب جلسه نهم معماری معاصر

فليپ جانسون:
بعد از مطرح شدن جريان پست مدرنيست، به اين جنبش مي پيوندد. ساختمان AT&T يا ساختمان پست و تلگراف تلفن آمريكا كه نماد معماري پست مدرن شد، برج است اما رويكرد اين برج متفاوت است. در آن از قوس در سطوح پاييني استفاده شده و در بالا از فرم سنتوري استفاده شده و درجه شفافيت برج كم است. كار مشترك او با ميس وندروه برج سيگرام بود. موزه ملي شهر سئول در كره جنوبي هم كار اوست. سيستم سازماندهي آن بسيار عملكردي است. وارد يك هال مركزي مي شوید، سپس به گالري هاي مختلف هدايت مي شويد (در دوره پست مدرن اين آثار را داشت ). او پس از پست مدرن، به ديكاسنتراكشن روي آورد و اولين نمايشگاه ديانستراكشن را در زمينه معماري او برگزار مي كند. او سالها رئيس موزه هنر مدرن نيويورك بود و در سال 1998 اولين نمايشگاه ديكانستراكتيوستها را در موزه هنر مدرن نيويورك برقرار كرد. پس از آن فيليپ جانسون به ديكانستراكشن روي آورد. كودكستان در يك جزيره كوچك اثر فيليپ جانسون با رويكرد ديكانستراكشن است. 4 رويكرد طراحي فرم در آن ايجاد شده، مكعب استوانه اي شكل و000 و در واقع اين بحث را مطرح كرد كه فرم ها براي كوكان بايد داراي جذابيت باشد (بازيگوشانه). آخرين كارهایش با فرانك گري بود. ساختمان اداري و بانكی كه او طراحي كرد در شهر برلين در حوزه معماري پست مدرن طراحي شد و داراي نظم و هندسه مشخص، استفاده از قوس در آن، درجه شفافيت كم، اهداي بخشي از سايت به شهر، اتصال سنگها بدون ملات (اتصال خشك) که با پيچ و مهره به استراكچرفلزي پشت وصل مي شوند.

ماريو بوتا:
معمار سوئيسي است. در حوزه معماري پست مدرن فعاليت داشت. بسيار شيفته ی لوكوربوزيه بوده. او با چند ويلا و چند پروژه مسكوني به شهرت رسيد. تقارن، نظم و هندسه جزء اصول كارهاي اوست. نماها را از سنگ ها یا آجرهاي نواري همچون معماري يونان باستان طراحي مي كرد. به جزئيات بسيار دقت مي كرد. شكاف ها كه در احجام او وجود داشت، به يك ناودان متصل مي شود و آب تراسها را به بيرن مي ريزد.

اصول معماري پست مدرن:
اين سبك 1960 شروع شده. هر اتفاقي را مي پذيرد و ما همچنان در دوره پست مدرنيسم قرار داري. سبک به صورت دوگانه است (هم اين هم آن ) پيچيدگي و تضاد، مردم پسند و پيرو عقايد جمع، معماري نشانه اي، متضاد است با معماري مدرن، موافق برداشت هاي تاريخي، موافق طنز و مزاح و نماد سازي، كلاژ و اختلاط عناصر گوناگون.

فراگمنتيشن:
پراكندگي، در دل پست مدرن مطرح شد. در اثر هنري با يك چيز كلي و كامل مواجه نشويم. اثر هنري را خرد كنيم و پراكنده كنیم به قسمت هاي مختلف و اجزاء را كنار هم ببينيم در فراگمنتيشن، فضاي بين اين اجزاء و روابط آنها با يكديگر ارزشمند است، فرم ديگر مكعب خالص مدرنيسيتي نيست، مكعب را خرد مي كنند. اين شكستن ها و خرد كردن ها را نسبت مي دهند به پيكاسو. پيكاسو يكي از معتبرترين هنرمندان قرن 20 است، اكتاويو پاز در مقاله اي راجع به هنرمدرن نوشته است: هنر مدرن بين دو نقطه نهايت زندگي كرده: يكي پابلو پيكاسو (اسپانیايي) و ديگری مارسل دوشان (فرانسوي ). پيكاسو به خاطر به وجود آوردن سبكي به نام كوبيسم در نقاشي شهرت يافت. كوبيسم: يعني به يك شي از يك نقطه نگاه نكينم و آن را از چند جهت ببينيم. در واقع زمان را در ديدن يك اثر مطرح کنیم. دوشيزگان آوينيون ، اثر پيكاسو به عنوان اولين تابلوي كوبيسم مطرح است.
پيام اصلي در نهضت فراگمنتيشن: حذف فرم و تاكيد بر فضا و روابط بينابين فضا ست. اقتدار فرم زير سوال مي رود و پراكنده مي شود. در دل جنبش كوبيسيم، تكنيكي ابداع شد كه آن را كلاژ مي نامند. كلاژ با پست مدرن بيشتر همسو است. كلاژ در ابتداي جنبش مدرن مطرح شد، اما در دوره پست مدرن مورد توجه قرار گرفت. كلاژ: هر چيزي را مي توان از هر زمان و مکانی در اثر قرار داد.

ديكانستراكشن:
توسط ژاك دريدا مطرح شد. او فيلسوف مطرح فرانسوي است. حرف اساسي او نقد فلسفه افلاطون و متافیزیک است. افلاطون بحث معروفي دارد به نام مثل افلاطون يا غار افلاطون. او معتقد است که ما در جهاني از سايه ها زندگي مي كنيم. يعني جهان ما مجازي است و سايه وار. جهان اصلي جهان ديگري است به نام جهان ايده كه جهان حقيقي است. نيچه در كتاب :اراده معطوف به قدرت" گفته است تمام ادياني كه 2 تا جهان را توصيف مي كنند. جهان خاكي و جهان عالي تحت تاثير انديشه افلاطون شكل گرفته اند. اين تفكر افلاطون اساس نوعي نگاه دوگانه به جهان شد: خوب/ بد؛ زن/ مرد؛ صفر/ يك، او ارزش گذاري كرد مثلا: بين چپ و راست، راست بهتر است، بين اين جهان خاكي و آن جهان عالي، جهان عالي بهتر است و .... اين انديشه 2500 سال تاريخ فلسفه را تحت تاثير خود قرار داد. ژاك دريدا انديشه هاي افاطون را نقد مي كند، او مي گويد: ما در جهاني زندگي مي كنيم كه هیچ قطعيتی وجود ندارد. به دليل اينكه ما در جهاني از مفاهيم زندگي مي كينم كه آن مفاهيم وابسته به ساير مفاهيم هستند: مثلا وقتی می گوییم درخت، اجزا آن ساقه، ريشه، برگ، چوب و زمين در نظر ما مطرح می شود. براي تفسير ساقه يك سري واژه و براي تفسير زمين به يك سري واژه ی ديگر نيازمنديم و اين تا بينهايت ادامه دارد. يعني دريافت قطعي از هر واژه ای امكان پذير نيست. او بحث ديگري تحت اينكه ما بسته به فرهنگ و سطح شناخت و نوع زندگي مان مفاهيم متعددي را نسبت به واژه ها به وجود مي آوريم، مطرح می کند. مثلا در عربستان 16 واژه براي شتر وجود دارد، اما در سوئد فقط يك واژه براي شتر وجود دارد، ژاك دريدا مي گويد در این دنیایی که اساسش عدم قطعیت است، شايد اشتباه كرديم كه همیشه یک جانب را مثبت گرفته و جانب دیگر را طرد کرده ایم. اکنون بين خوب و بد، به بد توجه كنيم؛ بين انسانهاي سالم و ديوانه، به ديوانه ها توجه بيشتري كنيم و صحبت هاي طرف ضعيف را نيز بشنويم، با توجه به اين نظريه در معماري نيز بسياري از مفاهيم تغيير کردند. مثلا استفاده از ستون كج به جاي ستون صاف و ...
پيتر آيزنمن در جنبش ديكانستراكشن بحثي با عنوان فرم ضعيف را مطرح مي كند WEEK FORM يعني فرم ها حتما نبايد مانند دوران مدرن فرم هاي قوي و مشخص باشند، مي توانند فرم هاي ضعيف و خوابيده و افقي باشد. در خانه هاي آيزنمن، خانه شماره 6 عملكرد پله تغيير كرده بود.
بر این اساس ديكانستراكشن يا واسازي یعنی دوباره سازي ساختارهايي كه در ذهن همه ما تاكنون شكل گرفته اند و قطعی تلقی می شدند. عده اي معتقدند از 1988-1994 سبك ديكانستراكشن مطرح شد كه پيتر آيزنمن و برنارد چومي در اين زمينه فعاليت كردند. بقيه نيز مانند ذاها حديد، دانيل ليبسكيند، فرانك گري نيز در اين زمينه كار كردند، اما فقط پيتر آيزنمن و برنارد چومی با ژاك دريدا در ارتباط مستقيم بودند.
مسابقه اي در اواخر دهه 90 به نام پارك لاویلت در پاريس برگزار شد. سايت مخروبه اي بوده كه رودخانه اي از وسط ان عبور مي كرد. ژاك دريدا با برنارد چومی تصميم گرفتند ساختار شبكه اي – شطرنجي در آنجا طراحي شود. به نوعي سلسه مراتب را در آن از بين بردند. هيچ ورودي مشخص ندارد. اساسش بر اساس فراگمنتيشن است. او مي گويد: 2 فرم خالص را در نظر گرفته سپس آنها را خرد کرده و سپس بر اساس سيستم شبكه اي –شطرنجي نظم داده است. (ديكانستراكشن زير مجموعه فراگمنتيشن است) در طرح پارك لاویلت برنارد چومي ساختار 3 قسمتي نقطه، خط، سطح را مطرح مي كند و سه سطح نقطه، سطح، خط را روي همديگر مي گذارد مانند 3 لايه. اين تكنيك را در معماري سوپر پوزيشن يا قرار دادن لايه هاي مختلف روي هم مي نامند. اساس كار به اين صورت است كه طراحي 3 لايه به صورت جداگانه انجام مي شود. سپس اين 3 لايه را به صورت اتفاقي روي هم قرار داده در نتيجه يك كيفيت جديد فضايي به دست مي آيد.
و بسياري از فضاهایی که ایجاد می شوند تحت كنترل معمار نيست. او در اين پارك فولي هايي (دیوانگي) در درون آن جاي داد. جهت حذف همه سلسه مراتب و هم ارزش شدن تمام نقاط سايت. اين فولي ها اكثرا كار حجمي است و بدون هيچ كاربري. يك گذر سراسري شمال به جنوب پارك را به هم متصل مي كند.
بحثي در معماري ديكانستراكشن توسط ژاك دريدا مطرح شده با نام پاليم سست. الواح گلي بودند، كه ساخت آنها كار ساده اي نبود، در دوران پادشاهان مختلف روي آن نوشته مي شد و در زمان پادشاه بعد اين الواح رويه شان سابيده مي شد و مطالب جديدي روي آن حک مي شد. بعد از 3-4 دوره نوشتن، اين لوح حالت رمز گونه پيدا مي كرد و لايه هاي مختلف زماني بر روي آن آشكار بود. اين بحث در معماري گسترش داده شد به عنوان مثال برنارد چومي، تاريخچه پارك لاویلت را جستجو مي كند و در مي يابد در پيشينه تاريخي سايت قبلا كشتارگاه وجود داشته و از آن تاريخچه براي طراحي كنوني پارك استفاده مي كند و فولي ها را به رنگ قرمز طراحي مي كند. براي ياد آوري خونهايي كه در آن جا وجود داشته.

رم كولهاس:
معمار هلندي در 1944 به دنيا آمده و جايزه پرایتزکر، نوبل معماري را درسال 2000 دریافت نموده است. كولهاس نيز در مسابقه طراحي پارك لاویلت شرکت کرده و از روش سوپر پوزيشن استفاده كرد. اما در هر حال برنارد چومي طرحش براي اجرا برنده شد. فيليپ جانسون به دليل قوي بودن طرح كولهاس، پيشنهاد دادكه كار او در محلي ديگر اجرا شود.

فرانك گري:
معمار آمريكايي است. چارلز جنکز در مورد او بسيار مطلب نوشته (كتاب معماري پرش كيهاني ). جنکز سبك معماري او را سبك معماري پرش كيهاني مي داند. اولين خانه طراحي شده توسط او در سانتا مونيكاي آمريكا باعث شهرت او در سطح جهان شد. در اين پروژه او يك خانه قدمي را خريداري کرد و با مصالح دور ريز ساختمانهاي ديگر آن را بازسازي نمود. اين در واقع نوعي نگاه ديكانستراكتيوستي در مصالح و در معماري محسوب مي شود. او زيبايي شناسي جديدي را مطرح مي كند كه با نام زيبايي شناسي مصالح فقير مشهور است. كارهي او بر اساس فراگمنتيشن يا پراكندگي است. روش كار او اينست كه عملكرد را خيلي ساده و ابتدايي حل مي كند و فرم را بسيار پيچيده و تنديس گون به وجود مي آورد. او دغدغه پلان را ندارد و بيشتر به فرم مي پردازد.

دانيل ليبسكيند:
فارق التحصيل مدرسه كوپر يونيون و شاگرد جان هيدك. معمار برجسته حال حاضر دنيا. 15 سال كار مطالعاتي درمعماري انجام داد و از سال 1993 مشهور شد. نابغه ایست که پيانو را در 4-5 سالگي می نواخت. در 8-9 سالگي رهبر اركستر بود. سپس به معماري روي آورد. اسكيسهاي بي عنوان او رویکرد فراگمنتيشن دارد. پروژه او مايكرو مگا(ريز درشت) در سال 1989 طراحي شده و مفهوم ديكاستراكتيو یستي دارد. او تحت تاثير جان هيدك اعتقاد بسيار زيادي به معماري دارد و معمار را چيزي در حد خداوند مي داند. كسي كه مي تواند خلق كند. او معماري را اولين ساختار مي داند، چيزي كه خاص است و ابداع مي شود. دانيل ليبسكيند معتقد است: معماري كه قصد انجام كار معماري را دارد بايد داراي جهان بيني باشد و ديدگاهش را نسبت به جهان هستي مشخص كند. در راستاي اين بحث پروژه ماكرو مگا را طراحي مي كند و ابراز مي كند اين نوع نگاه من به اين دنيا است و گفت: من جهان را پر از هرج و مرج و پر از آشوب مي بينم و اغتشاش و بي نظمي در آن فراوان است. او از اين پروژه 10 تصوير مي سازد. همه پروژه هاي او از دل چنين فضايي به وجود مي آيد (مايكرو مگا). از كارهاي او موزه جنگ در شهر منچستر است که كانسپت آن یک كره زمين انتزاعی است که در اثر انفجار كره را پراكنده کرده و سپس اجزایش را كنار هم چيده است. موزه تاريخ يهود برلين از كارهاي اوست.

ذاحا حديد:
او جايزه نوبل معماري را در سال 2004 گرفته، در مدرسه aa لندن تحصيل كرده و شاگرد رم كولهاس بود و حدود 6 ماه در دفتر او كار کرد، سپس دفتر شخصی اش را تاسیس نمود. طراح مد نيز است. او با شروع جنبش ديكانستراكش همراه شد. در نمايشگاه 1988 كار ي از او ارائه شد با نام پيك هنگ كنگ. او 4-3 صفحه را به صورت معلق با سطح كنسول زياد در دامنه كوه طراحي كرد در آن مسابقه اول شد. اين پروژه اجرا نشده، اما باعث شهرت او شد. پروژه ديگر او ايستگاه آتش نشاني ويتراي است که از نمونه های معماري دكانستراكشن نام گرفته است. مجموعه فرهنگي در اتريش اثر دیگر اوست كه از زمين شروع مي شود و به زمين باز مي گردد. در معماري معاصر رويكردي به نام "معماري از زمين" مطرح شده است. معماری های قبل به صورت: معماری زیر زمین، معماري روي زمين (مقابر مصري)، معماري روي پيلوت (ويلا ساووا) مطرح شده اند. در این رویکرد، فرم معماري از دل زمين بيرون مي آيد و به زمين باز مي گردد.

پیتر آيزنمن:
او از اعضاي 5 معمار نيويورك بود و بسيار تاثير گذار در معماري معاصر. كليساي سال 2000 او نيز با روش فرم از زمين طراحي شده است. پروژه مركز وكسنر كه نماد معماري ديكانستراكشن است، توسط آيزنمن طراحي شد و از تكنيك پالیمسست استفاده کرده است. قلعه را از لايه هاي تاريخ سايت بیرون کشید. او در مطالعه تاريخ سايت متوجه مي شود در گذشته قلعه ای نظامي در نزدیکی آن سايت وجود داشته، سپس او نمادي از آن قلعه را در سايت قرار ميدهد و شكافي در درون آن ايجاد مي كند به نوعي آن قلعه را واسازي مي كند. با رويكرد ديكانستراكشن آن را طراحي مي كند. سپس با ایجاد یک راهروي سراسري و شيشه اي کل پروژه را سازماندهی نمود. آیزنمن در این پروژه هم عملكرد را به تمسخر گرفت. مثلا کارفرما یک گالری نقاشی می خواست، اما آيزنمن گفت به جاي تابلو های نقاشی، مجسمه به نمايش بگذاريد چون این گالری تماما شیشه ایست و مکانی برای نصب تابلو نقاشی ندارد. اين پروژه نماد شاخصي از كارهاي او در زمينه ضد عملكرد گرايي است. ضمنا مفاهيمي نظير ستون را به ستون معلق و تزیینی و تير را به تير دكوراتيو تغيير داد.
پروژه دیگر مركز گردهمايي كولمبوس از آثار آیزنمن است. به موازات اين پروژه مبحث فولدينگ مطرح مي شود. ژيل دلوز بحث فولدينگ را در فلسفه مطرح كر. او انديشه افلاطون را نقد مي كند. او عقيده دارد كه افلاطون يك ساختار عمودي را در انديشه پايه گذاري كرد و معتقد است راههاي موازي زيادي براي شناخت پديده ها وجود دارد. بحث انديشه افقي را مطرح مي كند که در تضاد با سلسه مراتب عمودي در اندیشه ی افلاطون است. اين بحث او به معماري راه مي يابد و معماري افقي را گسترش مي دهد. يعني معماري كه به صورت عمودي رشد نمي كند. برج سیرز افقی اثر گرگ لین با این رویکرد طراحی شده است. برجي در آمريكاست بنام سیرز که از يكسري نوار عمودي تشیكل شده، گرگ لين ايده نوارهاي عمودي را به صورت افقي در آورد که به يكي از آثار مشهور معماري فولدينگ تبدیل شد.
در كولمبوس، معماري آیزنمن نوعي معماري افقي است، سطح زیر بنا بسيار وسيع است، اما مقياس انساني دارد. در نما هم بحث ديكانتراكشن را در نظر داشته، نظم و تقارن در نما وجود ندارد. واژه ی فولد به معني چين و تاخوردگي است.

ژان نوول:
معمار فرانسوي است که پروژه او برای اپراي توكيو را می توان به عنوان نمادی برای ابهام در دوره پست مدرن دانست. اگر خانه شيشه اي فيليپ جانسون، نماد معماري مدرن و شفافیت بود ، اين ساختمان د راوج ابهام است، عدم شفافيت، و بسته بودن كامل سطوح خارجی بنا، کیفیتی راز آمیز و مبهم داده است. داراي 2 تالار اپرا است که از حجم بيروني آن هيچ تصوري از داخل نمي توان داشت.

هرزوگ و دمورن:
معماران سوئيسي هستند و شاگردان آلدو روسی كه در تراز اول معماری دنيا ایتاده اند. جديدترين از آنها آشيانه پرنده بود که در المپیک پكن افتتاح شد.
یکی ازاولين ساختمان های آنها، ايستگاه سوزنباني شهر باسل است كه در سايت آن حجم عظيمي از ريل قطار وجود دارد. به دليل ميدان مغناطيسي بالايي كه در آنجا وجود دارد ساختار فقس مانندي كه 2 پوسته است را طراحي کردند و يكسري نوارهاي مسي دور آن چرخیده است. فيليپ جانسون در نقد اين پروژه آن را مانند سيرن مي داند. سيرن الهه اي بود در يونان باستان كه دريا نوردان را جذب مي كرد و به دريا مي كشاند. اساس كار هرزوگ و دمورن در اين پروژه بر اساس پوسته خارجي است و در اکثر كارهاي آنها بيشتر به پوسته و سطح پيراموني كار تاكيد مي كنند.
كارخانه شراب سازي دومینوس در آمريكا: از ديگر كارهاي آنهاست. ساختمان آن ساده و خطي است. كار عمده اي كه در اين پروژه انجام شده، ساخت قفس مشبك فلزي است كه داخلش قطعات سنگي ريختند و بافت متفاوتی ایجاد نمودند.

موزه گوگنهايم بيلبائو:
چارلز جنکز كليساي رو نشان لوكوربوزيه و موزه گوگنهايم بيلبائو را برترين هاي معماري قرن 20 ميداند. بيلبائو شهری درجه پنج بود در شمال اسپانيا ايالت باسک. شهر ناشناخته اي بود و اوضاع اقتصادي اين شهر در اواخر دهه 80 بسيار بد بود. در سال 1992 بنياد گوگنهايم تصميم به ساخت موزه اي گرفت. اين بنياد از نهاد هایی است كه بسيار از هنر مدرن حمايت كرده و در سرمايه گذاري كلان جهان هنر نيز نقش دارند. طرح آن توسط فرانك گري داده شد و آنقدر جذابیت دارد که پس از ساخت بیلبائو ، بسياري به او مراجعه كردند براي ساخت مجدد بناهایی شبیه آن در كشورهاي مختلف جهان. نماي آن از ورق هاي تيتانيوم است. این ورق مقاومت بالايي دارد و به ضخامت 2/0 ميليمتر ساخته مي شود و گران قيمت است. بعد از ساخت اين پروژه شهر بيلبائو بر روي تمام نقشه هاي جهان مي آيد و مشهور مي شود. هزينه ساخت اين پروژه در 3 سال پس از افتتاح، از محل درآمد های آن تامین شد. اين پروژه اقتصاد اين شهر را متحول ساخت. (قدرت معماري را می رساند.) رويكرد اين بنا بر اساس فراگمنتيشن مي باشد و می توان تصور کرد كه بر اثر يك انفجار به جود آمده است. يك كل واحد را نمي توان ديد. از وسط سايت بزرگراه رد مي شود كه فرانك گري حتي به آن طرف بزرگراه هم فكر كرد. سنگها با جزئیات خشك چسبيده شده اند (با پيچ و مهره). استراكچر آن كاملا فلزي است سال 2001 افتتاح شد و به تعبیری پلی برای انتقال معماري قرن 20 به قرن 21 بود.
تفسيرهاي متفاوتي در مورد آن شده: 1- عده اي آن را يك گل شكفته ناميده اند 2- عده اي آن را ملهم از "بطري در فضا مي شكند" اثر امبرتو بوچوني می دانند. (مجسمه ساز نهضت فوتوريسم اوايل قرن 20 که بحث پويايي و حركت و سرعت را در اثر هنري دنبال مي كرد.)
معماري به دليل اينكه در مسائل اقتصادي و عملكردي و به خصوص تكنولوژي درگير است نمي تواند، با جريانات نقاشي يا ساير هنرها به طور همزمان پيش برود. به همين دليل نقاشان خود را پيشرو تر مي دانند.
ويژگي ديگر آن در محل تقاطع احجام است. فرانك گري از يك سری باكس های شيشه اي استفاده كرده (عنصر واسطه شيشه اي) و همه جا در نقاط اتصال box شيشه اي مي بينيم. تنها نقد چارلز جنکز از اين پروژه اينست كه ورقهاي تيتانيوم پروژه منظم است، در حاليكه كل پروژه ساختاري بر اساس پراكندگي و بي نظمي دارد. فرانك گري دغدغه عملكرد ندارد و فرم را پيچيده می كند. نكته مهم اين پروژه اينست كه نوعي تضاد بين بيرون و درون ديده مي شود. فضاي بيروني كاملا شلوغ و پرزرق و برق است اما در درون خيلي ساده و مينيماليستي است.
مقايسه موزه گوگنهايم بيلبائو با موزه ژرژ پمپيدو در پاريس: موزه ژرژ پمپيدو در پاريس که سقف آن اكسپوز است و همه ی عناصر سازه ای و تاسیساتی را می بینید، شلوغي چشم را آزار مي دهد، اما در موزه بيلبائو فضاهای داخلی كاملا ساده و مينيماليستي است و می توان با دقت بر آثار هنری متمرکز شد.

خلاصه مطالب جلسه هشتم معماری معاصر

معماری مدرن متاخر
چارلز جنکز اين دوره را معماري مدرن متاخر ناميد. اين معماران جنبش معماري مدرن را دچار تغيير كردند. 5 معمار نيويوركي با هم جمع شدند و تصميم به احياء انديشه هاي لوكوربوزيه گرفتند. درسال 1969 کنفرانسی در موزه هنر مدرن نيويورك برگزار شد تحت عنوان "کنفرانس معماران براي مطالعه از محيط".
در واقع بعد از استفاده بي رويه از سوخت فسيلي منابع محيطي دچار خطر شد. در حدود دهه 60 بحران انرژي در جهان رخ داد كه همه را مجبور به تجديد نظر در نوع نگاهشان به استفاده از منابع محيطي ساخت –ساختمانهاي شيشه اي كه در معماري مدرن ساخته مي شد بسيار مصرف انرژي داشت .
گروه پنج معمار نيويورك متشكل شده از: 1- جان هيدك 2- پيتر آيزمن 3- ريچارد ماير 4- مايكل گريوز 5- چالز گواثمي – در سال 1972 با هم اين گروه را تشكيل دادند.
از ويژگيهاي كارهاي 5 معمار نيويوركي: سعي بر اين داشتند كه عمق فضا را افزايش دهند. ديد بيننده هنگام نظاره نما در درون حجم نفوذ كند. از ديگر ويژگيهاي آنها استفاده از استراكچر اكسپوز بود. ساختار سازه اي نمايان استفاده مي كردند.

مايكل گريوز:
جز معماران ليت مدرن محسوب مي شود و از پايه گذاران معماري پست مدرن هم مي باشد از آثار او خانه هانزلمان مي باشد. گرايش به پروژه ويلا ساوواي لوكوربوزيه دارد. ( تاكيد بر فرم مكعب و رنگ سفيد) داراي 3 طبقه است و حياط در بام دارد .
از ديگر آثار مايكل خانه "بناسراف"، بازسازي يك خانه قديمي است. استراكچراكسپوز و نفوذ ديد به عمق كار.
در دوره پست مدرن بر خلاف دوره مدرن مي توان به گذشته نگاه كرد. يكي از ديگر ويژگيهاي معماري پست مدرن، استفاده از رنگ هاي جيغ يا روستايي است. ساختمان شهرداري فینیکس در آمريكا از ديگر آثار مايكل گريوز است كه داراي فرم ويژه اي است..هندسه، نظم و تقارن وارد معماري شده است.

ريچارد مير:
او تا اكنون به ايده آل هاي معماري لوكوربوزيه پايبند است. بقيه اين گروه از آن عقايد اولیه منصرف شدند یا تغییر دیدگاه دادند. او معماري حرفه اي با جزئيات بسيار دقيق است . خيلي تاثير گذار و جريان ساز نبوده. علاوه بر حجم مكعب به حجم منحني علاقه مند بود و اغلب در كنار حجم مكعب حجم با سطوح منحني ایجاد می کند. ويژگي ويلاهاي مير اين است كه اكثرا نشيمن خانه مرتفع است و در دو طبقه ساخته مي شود. شومينه هميشه حضور دارد. خانه اسميت از معروفترين كارهاي مير است. نشمين با ارتفاع دوبل و فضاهاي داخلي سفيد رنگ و در نهايت سادگي است.

چالز گواثمي: خيلي سريع مسير خود را از اين 5 نفر جدا كرد و به سمت ساخت و ساز روي آورد. خانه شخصي خود او در هنگام همكاري با اين گروه با همان عقايد لوكور بوزيه ساخته شده است.

جان هيدك:
استاد مدرسه كوپر يونيون بود – 10 سال تدريس كرد – حدودا 20 سال رئيس آن بود تا آخر عمر. (2001 فوت كرد) او تاثير زيادي بر روي دانشجويان معماري گذاشت از جمله دانيل ليبسكيند از شاگردان او بود. شيگرو بان و بهرام شيردل از شاگردان او بودند. او بحثي مطرح كرد تحت عنوان معماري معماري يا همان علم معماري يا رشته معماري. او معتقد بود رشته چيزيست كه ما از طريق تحقيق و پژوهش مي توانيم آن را به دست آوريم و در نقطه مقابل حرفه معماري قرار مي گيرد. حرفه كاري است كه ياد مي گيريم از طريق تكرار آن را ادامه مي دهيم و به تحقيق دست نمي زنيم و اين جداي از رشته معماري است. او بحث تئوري را در مدرسه كوپر يونيون بسيار جدی پی مي گرفت.
در این پروژه او 3 فرم را در نظر گرفت تا ببيند آيا فرم از عملكرد تبعيت مي كند يا نه. او كيفيت فضاها را در فرم هاي مختلف را بررسي نمود. در خانه الماس 1967 پوسته پيرامون را 45 درجه نسبت به شبكه ستونها چرخاند و به بررسي كيفيت فضاهاي آن پرداخت. اکثر پروژه هاي او در حد تحقيق و تئوري بود و ساخته نشده اند. خانه اي براي يك شاعر. او بحثي در نقد معماري مدرن مطرح مي كند كه بايد به طراحي تخصصي فضاها دست زد. بر خلاف عقايد معماران مدرن که معتقد به يك خانه شيشه اي و تكرار آن در جهان بودند. او معماري را مي پسنديد كه به طور تخصصي به نيازهاي مصرف كننده توجه كند. او خانه اي براي يك زن و شوهر طراحي کرده كه از يكديگر طلاق گرفته اند و بخاطر کودکشان نمی خواستند جدا از هم زندگی کنند. لذا با حفره هايي كه فقط كودك آنها مي تواند از آن حفره ها عبور كند خانه ای خاص برای ایشان طراحی نمود. در عين باهم بودن جدا از هم زندگي مي كردند.
او بحث ديگري تحت عنوان فراتر رفتن از نگاه غالب كار فرمايان را مطرح كرد. او معمار را اسير نظرات كارفرما دانست و می گفت معماران باید به خلق عملكردهاي جديد توجه كنند. ر این راستا او طراحي فضايي براي خودكشي را انجام داد و ساخت. ضمنا او به بررسي تاثير معماران برنهادهاي دولتي و قدرت پرداخت. از آثار اجرا شده او یک مجتمع مسكوني در برلين است. دو فرم مكعبي در كنار و يك استوانه در وسط. داراي شيب تيز به سمت داخل است و آب باران را جمع آوري مي كند و در محلي ذخيره مي كند، تا براي آبياري مورد استفاده قرار گيرد
تراس هاوس: از ديگر آثار جان هيدك است كه داراي تراسي است كه قابليت بسته شدن دارد.
خانه شماره 10: از ديگر آثار جان هيدك است . در آن فضاهاي سيركولاسيون اصل فضاي خانه را تشکیل مي دهد. داراي راهرو هاي طولاني است. در اين راهروها مي توانستند از مناظر اطراف لذت ببرند. به نظرم بهرام شيردل از این پروژه براي طراحي سفارت ايران در برزيل الهام گرفته است.
معروفترين اثر جان هيدك Wall House يا خانه ديوار (سال هاي 73-1972) نام دارد. ديواري در وسط قرار داده و در يك طرف فضاهاي اصلي خانه، كه به صورت فشرده وروي هم قرار دارند و در طرف ديگر فضاي فرعي خانه و فضاهاي خدماتي را قرار مي دهد كه به وسيله ديوار در ديد بصري كاملا از هم جدا مي شوند. اين پروژه در اواخر عمر جان هيدك ساخته شد و قبل از ساخت كامل جان هيدك مرد. در اين پروژه گفته مي شود كه جان هيدك ازشيشه بزرگ مارسل دوشان الهام گرفته (ساختار اين شيشه دو بخشي است) تحليل گران اين دو قسمتي شدن كار هيدك را ملهم از شيشه ی بزرگ دوشان مي دانند.

پیتر آيزنمن:
به نظرم پيتر آيزنمن مهم ترين معمار نيمه دوم قرن 20 است. اگر لوكوربوزيه را مهم ترين معمار نيمه اول قرن20 بدانیم. اوايل سبك ليت مدرن داشت و كم كم به جنبش ديكانستراكشن روي آورد سپس به جنبش فولدينگ. بعد به معماري نواري Stration روي آورد و سپس معماري پرش كيهاني يا معماري كه به تعبیر چارلز جنکز از علوم روز دنيا بهره مي گيرد، نظر او را به خود جلب كرد و همچنان به كار ادامه مي دهد.
او دكتراي معماري دارد. يكي از مهم ترين كارهاي او تاسيس موسسه پژوهشی IAUS درآمريكا است كه موسسه ایست برای مطالعات معماري و شهرسازي و مجله اي در آمريكا با نام اپوزيشن (مخالفان) چاپ کرد، كه 10-15 سال منتشر شد و معماران صاحب نظر در آن مقاله مي دادند. رم كولهاس از طريق مجله و موسسه آيزنمن حمايت و مطرح شد.
آيزنمن خانه هايي طراحي كرد که با شماره نام گذاري شده بودند: 1، 2، 3، 4، 6، ... ،.10 در تحليلي مي گويند او از شماره هاي سمفوني ها در موسيقي استفاده كرد. در پروژه هاي اوليه اش از حجم و فرم مكعب شروع مي كرد. در يك فرآيند طراحي متحول مي شد و شكل مي گرفت. او اصالت را به فرآيند طراحي مي دهد، نه به محصول نهایي. به همين دليل وقتي شروع به كار مي كرد نمي دانست در پايان به چه چيزي مي رسد.
خانه شماره 1 بر اساس انديشه هاي لوكوربوزيه ساخته شد. در خانه شماره 2 او بحثي را مطرح مي كند تحت عنوان BLURING يا تارشدن: «شفافيت ويژگي اصلي معماري مدرن»بود. اما در معماري پست مدرن ويژگي اصلي ابهام يا تار شدن يا كدر شدن است. يعني انسان به نوعي بعد از 2 جنگ جهاني و بحران انرژي سرخورده شده، به همين دليل شفافيت كم كم كدر مي شود. او سعي كرد به نوعي كارهايش را مبهم كند. او در اين خانه از ساختار مربع 9 قسمتي را الهام گرفته- اين ساختار بسيار ارزشمند است درمعماري كلاسيك (ساختار كوشك هاي 8 بهشت بر اساس اين مربع 9 قسمتي است )
اولين شبكه را در يك طبقه مي گيرد. در طبقه فوقاني اين شبكه را مي چرخاند و رد واقع نوعي ابهام به وجود مي آورد. درخانه شماره 3 فرآيند طراحي به خوبي مشاهده مي شود. ابتدا يك مكعب بعد به 3 و سپس به 9 تكه آن را تقسيم مي كند. تعدادي ديوار در نظر مي گيرد و از آن حجم اوليه به يك حجم جديد مي رسد.
به دليل استفاده از صفحات افقي در كارهاي او منتقدين نام معماري مقوايي را بر آن نهادند. يعني نوعي معماري سبك است. و او هم از این نام استقبال کرد. يكي ازمهم ترين خانه هاي او خانه شماره 6 است. او در اين خانه چند نوآوري و ساختار شكني ايجاد کرده است. مثلا مفهوم پله را تغيير مي دهد. يك پله سبز رنگ و يك پله به رنگ قرمز طراحی کرده. پله سبز به طبقه اول مي رود، اما پله قرمز مسدود است و به سقف بر مي خورد. او عملكرد پله را تغيير مي دهد. می تواند سكويي براي نشستن، محلي براي بازي بچه ها یا تندیسی در فضای داخلی باشد، اما از عملکردش تهی شده است. در اين پروژه شكافي در برنه سقف و كف ايجاد کرده تا در اتاق خواب اصلي نتوانند يك تخت دو نفره قرار دهند و دو تخت يك نفره قرار بدهند. او در همه پروژهايش ساختارهاي وضع موجود را مي شكند. در معماري او معتقد بود فرم مي تواند ضعيف باشد و نه هميشه قوي.
در مجموع ويژگيهاي جنبش ليت مدرن (جدول فصل 4 کتاب "از زمان و معماري" خوانده شود) عبارتند از: سطح به صورت ناخود آگاه، واقع بين، هر فرمي كه حاصل آيد، اواخر نظام سرمايه داري، هنرمند تحت فشار، پر زرق و برق، تكنيكي شيك و تكنيكي پيشرفته، سادگي پيچيده، ابهام آميز، فرم تنديس گون، ساختمان به مانند تزئينات، ضد تمثيل و استعاره و ... .

خلاصه مطالب جلسه هفتم معماری معاصر

معماري مدرن در ايران:
ايران تا دوران صفويه بر اساس اصول سنتي اداره مي شد و ایرانیان از تحولات رخ داده در جهان اطلاع چندانی نداشتند.. در دوره قاجار حضور مستشاران خارجي در ايران زياد شد و این موضوع سب توجه و آشنایی با تحولات جهان شد. پادشاه ايران در جنگ چالدران با اسلحه مواجه شد و شكست سختي خورد و در فكر به خدمت گرفتن اين تكنولوژي، مستشاران آلماني به ايران دعوت شدند و اسلحه جنگي خريداري کردند و بدين ترتيب ايران به سمت مدرنيته رفت. در زمان امير كبير ايرانيان جهت آشنایی با تحولات جهان تربيت شدند. اولين دوره اعزام دانشجويان براي فراگیری طب و نقاشي بود.كمال الملك در اولين دوره براي يادگيري نقاشي به فرانسه و سپس ايتاليا اعزام شد. در طی سه و چهار دوره دانشجویانی جهت یادگیری دانش های مدرن اعزام شده ,آموزش دیده و اعزام شدند.در دوره ی سوم میرزامهدی خان شقاقی برای تحصیل د ررشته معماری به فرانسه اعزام شد
او اولین معمار تحصيل كرده ايراني بود. پدر او با دربار ناصرالدين شاه در ارتباط بود. او در زمينه راه سازي، مهندسي ساختمان و معماري تحصيل کرده و به ایران بازگشت . پس از بازگشت او به ایران پدرش درگذشت و در نتیجه ارتباط او با دربار شاه قطع شد و ديگر از طرف دربار کاری به او ارجاع نشد. او نيز از بيكاري و بي پولي به كارگري روي آورد و پس از چند سال كارگري, يك روز بصورت اتفاقي وزير امور خارجه وقت او را دیده و شناخت و سپس او را به ناصرالدين شاه معرفي کرد. پس از این دربار سفارش طراحي سفارت ايران در استانبول را به او دادند كه اجرا شده و چندين سال بعد تخريب شد. سپس مجموعه مسجد و مدرسه سپهسالار تهران در مجاورت ميدان بهارستان را طراحي كرد (مدرسه مطهري كنوني) اين مدرسه در ادامه معماري سنتی ايران ساخته شد، اما با نوع آوري هاي جديدی همراه بود. طراحي ساختمان مجلس شوراي ملي در ميدان بهارستان كه نقش ارزشمندي در تاريخ معاصر ايران دارد، به يك روايت طراحش ميرزا مهدي خان شقاقي بوده و به روايت ديگر پيمانكار اين پروژه بوده است. در این پروژه از سبك معماري كوشك هاي باغهاي ايراني و همچنين از سر ستونهاي تخت جمشيد الهام گرفته شده است. معماري آن از نوع التقاطي است (نئوكلاسيك) نگاه به معماري گذشته و طراحي با استفاده از تكنولوژ‍ي روز. اين بنا در حدود سال 1369 دچار آتش سوزي شدو حدود سال 1379 بازسازي شد .

آندره گدار:
باستان شناس، تاريخ دان و معمار فرانسوي كه سالها در ايران زحمت كشيد، او بنيانگذار سازمان ميراث فرهنگي ايران و همچنین اولين رئيس دانشكده معماري دانشکده هنرهاي زيبا بود. او ذهنيت مسئولين كشور را نسبت به مسائل ميراث فرهنگي حساس كرد. موزه ايران باستان که در خيابان 30 تير واقع است، توسط گدار طراحی شده است. اين بنا با الهام از طاق كسري ساخته شده است.ایوان موزه با الهام از طاق کسری ساخته شده است. مقبره حافظ شيرازي هم اثر اوست. او يك دهنه رواق كه زمان كريم خان ساخته شده بود را به دو طرف تكثير نمود، ستونهاي آن از مسجد وكيل شيراز الهام گرفته شده است.
بطور کلی دو جريان در معماري معاصر ايران وجود دارد: 1- نئوكلاسيك: معماري كه از المانهاي تاريخي گذشته استفاده كرد و با استفاده از تكنولوژي روز ساخته شد مانند آندره گدار و نیکلای مارکف 2- مدرن: جرياني كه كاملا همراه با جريان معماري مدرن در دنيا حركت مي نمود و همان جريان را نيز در ايران اجرا نمودند مانند رولان دوبرول و گابریل گورکیان.
ساختمان دانشكده معماري دانشكده هنرهاي زيباي دانشگاه تهران سال 1319، يعني 70 سال پيش، پايه گذاري شد. هوشنگ سيحون جزء اولين دانشجويان اين دانشكده بود كه پس از چند سال تحصيل در اين دانشكده، درس را رها كرده و به مدرسه بوزار فرانسه رفت و در آنجا مشغول به تحصيل شد. دانشكده هنرهاي زيباي دانشگاه تهران بر اساس الگوي مدرسه بوزار فرانسه به وجود آمد و همان سيستم آموزشي را داشت. طراحي آن به عهده رولاند دوبرول انجام گرفت. اولين رئيس آن آندره گدار بود و اسايتد آن نيكلاي ماركووف، رولاند دوبرول، گابريل گوركيان بودند.

نيكلاي ماركوف:
معماري اهل روسیه است كه به ايران وارد شد– خانواده او در قتل عام تركيه به ايران مهاجرت كردند. معروفترين كار او دبيرستان البرز تهران است نام اصلي آن (كالج امريكايي ها در تهران )بود – الگوي ساخت آن U شكل بوده و با الهام از بناهاي آموزشي اروپا ساخته شده اما در طراحي آن از المانهاي معماري ايران استفاده شده است. قوس جناغي و فرم ايوانها و پنجره ها همه الهام گرفته ازمعماري گذشته ایران است. ماركوف نيز از معماران نئوكلاسيك است .
ساختمان پست تهران هم که در مجاور خيابان سپه قبلي و خميني كنوني واقع شده از كارهاي ماركوف است.این ساختمان 2-3 سال پيش بازسازي شده و اكنون موزه پست است .
در اين پروژه نيز از المانهاي معماري ايران استفاده شده است.مانند طراحی ستون هایی همنند تخت جمشید از جنس که از آجر ساخته شده اند كارخانه قند كرج نيز از ديگر كارهاي اوست

كريم طاهر زاده بهزاد:
او جزء اولين دانشجويان اعزامي به آلمان جهت تحصيل در رشته معماري بود. رضا شاه از او دعوت كرد كه به ايران بيايد و به معماري ايران خدمت كند. او نيز درس دكترا را رها كرده و به ايران بازگشت. در آلمان اولين كتاب هنر معاصر ايران را نوشت با عنوان «سرآمدان هنر». در ايران او دعوت به طراحي آرامگاه فردوسي شد. او طرحي ارائه مي دهد که شبيه مقبره حافظ بود، سپس آندره گدار طرح مقبره فردوسي را مي کشد که شكل هرمي پله پله اي را داشت. پس از ساخت از طرف انجمن آثار ملي مورد اعتراض قرار گرفته و تخريب شد. پس از ان بار دیگر این کار به كريم طاهر زاده بهزاد پيشنهاد شد و او نيز طرح كنوني را با الهام از مقبره كورش هخامنشی به شكل يك مستطبه طراحی کرد و سپس يك فرم مكعب شكل براي مقبره در نظر گرفت. از ستونهای تخت جمشيد هم در نما استفاده کرد. كريم طاهر زاده بهزاد نيز جزء معماران نئوكلاسيك قرار مي گيرد. ابتدا فضاي مقبره فضاي خيلي كوچكي بود در حدود دهه چهل، انجمن آثار ملي فضاي مقبره را توسط هوشنگ سيحون گسترش داد.
از ديگر كارهاي كريم طاهر زاده بهزاد طراحي بيمارستان شاه رضاي مشهد است. در اين پروژه از ستون های شبيه ستون تخت جمشيد استفاده شده و گنبدی روي آن قرار دارد که اين حجم به عنوان ورودي تعریف شده است.

گابريل گوركيان:
از معماران مطرح معماري مدرن و از دوستان لوكوربزيه و والتر گروپيوس بود.او در كنگره هاي سيام حضور جدي داشت و به دعوت مقامات ايراني به ايران آمد. او معماری مدرنيست بود و از كارهاي او طراحي ساختمان دادگستری و ساختمان وزارت جنگ يا همان وزارت دفاع است. ويلاي ملك اصلاني را با الهام از اصول لوكوربوزيه به صورت مدرن طراحي كرد. در ويلاي پناهي نيز از اين اصول پيروي كرد.

پل آبكار:
ارمني است. او به خارج از كشور مي رود و به تحصيل مي پردازد، سپس به ایران باز مي گردد. از كارهاي او ساختمان بيسيم تهران است.– اين پروژه رويكرد مدرنيسيتی دارد (مقاله مينا معرفت) او معماري است كه بينابين معماري مدرن و معماري نئوكلاسيك عمل مي كند. آجر بهمني، آجري قرمز رنگ است با رگه هاي سايه روشن كه اين به دليل نحوه پخت آن است و اين آجر در بافت نما استفاده مي شد، او ورودي ها را ساده و انساني طراحي مي كرد.

وارتان هوانسيان:
او نيز در خارج از ايران تحصيل كرد و پس از بازگشت در چندين حوزه فعاليت داشت. هم معماري هم نويسندگي و هم در حوزه فعالیت های صنفی و اجتماعی معماري. در سال 1325 اولين ان. جی. او. ی معماري را تاسيس ميكند (انجمن آرشيتكت هاي ديپلمه) هوشنگ سيحون،آندره گدار و .... عضو اين انجمن بودند. اولين مجله معماري ايران را وارتان تحت عنوان مجله "آرشيتكت" پايه گذاري کرد در سال 1325. اين مجله به سردبيري وارتان 5-6 دوره چاپ مي شود بعد از مدتي چاپ آن متوقف می شود. سپس در دهه 40 مجله ديگري به نام «معماري نوين» تاسيس نمود. او به معماري مدرن گرايش داشت و تخصص ويژه اي در طراحي كنجهاي ساختمان داشت (پخ وارتاني مشهور است) از كارهاي او سينما نياگاراي قبلي و سينما رودكي كنوني است كه جديدا بازسازي شده است. ويژگي جالب اين طرح حذف تزئينات است.این طرح دارای پيش فضاي ورودي دارد.
ايستگاه راه آهن تهران توسط شركت مهندسين مشاور كام ساكس، كه از مهندسين آلماني تشیكل شده بود، با رويكرد مدرنيسيتي ساخته شد. ايستگاه راه آهن مشهد هم با الهام از معماري لوكوربوزيه ساخته شد.

محسن فروغي:
پسر وزير فرهنگ دولت رضا شاه بود، محمد علی فروغی فردي تاثير گذار در حرکت ایران به سور مدرنیته بود. محسن فروغی در خارج از كشور به تحصيل معماري پرداخت و پس از بازگشت پروژه هاي مهمي را انجام داد از قبيل: هتل هيلتون (هتل استقلال كنوني ) در چهار راه پارك که با رویکرد معماری مدرن طراحی شده است.از ديگر كارهاي او فرودگاه مهرآباد تهران است. طراحي مقبره سعدي از ديگر كارهاي اوست. در اين پروژه او از عناصر معماري گذشته ی ايران الهام گرفته است: رواق و گنبد. ضمنا برهم زدن تقارن از ویژگی های مقبره سعدي است.

هوشنگ سيحون:
او بسيار در ترسيم كروكي تبحر داشت. علي اكبر صارمي و محمد قهوه اي از شاگردان او بودند. هوشنگ سيحون شخصيت با نفوذي در دولت بود، بهايي بود و چند سال عضو شوراي شهر تهران بود .او همچنین نقاش بسيار معتبری است. قبل از انقلاب در فرانسه نمايشگاهي از كارهاي او و پابلو پيكاسو برپا شد. او سبكي در نقاشي به وجود آورد به نام نقاشي- خط، كه با استفاده از خطوط نقاشي كشيده مي شود. او گرايش نئوكلاسيك داشت.
مجموعه آرامگاه ابوعلي سينا در همدان،آرامگاه نادرشاه در مشهد، آرامگاه های خیام و كمال الملك در نیشابور از كارهاي اوست. او همچنین تعدا زیادی ويلاي مسكوني نيز طراحي كرده است.
مقبره ابوعلي سينا همدان: از سنگ گرانيت همدان ساخته شده است. يك طبقه است و بام آن قابل استفاده است (ایده ی باغ بام لوكوربوزيه) رواق ورودي ستوندار كه ورودي ساختمان و پلان آن مدرنيستي است. داراي كتابخانه و نمايشگاه است. مقبره با 9 ستون تعريف شده است.این بنا دو پلكان دارد كه به بام می رسد و از بيرون 2 رمپ موجود است كه به بام دسترسی ایجاد می کند. بخش عظيمي از بام بصورت کاذب ایجاد شده و با خاك پر شده است كه بتوان روي آن درختكاري انجام داد. هندسه و تناسبات طلايي درآن رعايت شده. بخش المان آن از گنبد كاووس (قابوس) در استان گلستان الهام گرفته شده است. المان داراي 12 پره بتني است. محل اتصال ستون به كف داراي جزئيات خاصي است. نوعی قطعات پلاستيكي قرار داده تا در هنگام زلزله حركت داشته باشد و به راحت تخريب نشود.

آرامگاه نادرشاه مشهد: در وسط باغ آرامگاه است كه فرم مدرني از گنبد ارائه شده روي بام است. مقبره موزه نادرشاه، مجسمه نادرشاه و سربازانش نيز در آن قرار دارد كه توسط استاد صديقي ساخته شده است.این بنا داراي رواق ورودي است. براي نورگير مقبره از استراكچر فلزي با مصالح پر كننده سنگ مرمر با ضخامت كم استفاده شده است.
يادمان مقبره خيام نيشابوري: تقويم جلالي كنوني ما از ابداعات خيام است. سيحون با الهام از انديشه هاي نجومي و كيهان شناسي خيام اين المان را طراحي كرد. اين المان كاملا بتني است و درون آن كاشيكاري با روش خاصي انجام شده كه در آن خط شكسته نستعليق را در كاشيكاري استفاده كرده است.
مقبره كمال الملك: از نقاشان برجسته ايراني بود.در این بنا با استفاده از قوس هاي نيم بيض و بيضوي ساساني طاق زني انجام شده و با استفاده از طرح مدرن كاشيكاري به وجود آمده است. طرح از 3 قوسي كه به يكديگر متصلند تشكيل شده و هندسه ويژه اي را به وجود آورد .
موزه طوس اطراف مقبره فردوسي و ساختماني شبيه به كلاه فرنگي هم در همان سايت اثر هوشنگ سيحون است.

۱۳۸۹ شهریور ۳۱, چهارشنبه

۱۳۸۹ شهریور ۳۰, سه‌شنبه

سارا محدث

با احترام از تمام دوستان و عزیزان دعوت به عمل می آید:

نمایشگاه انفرادی عکس، با نام ” ذهن پراکنده

افتتاحیه: یکشنبه ۲۸ شهریورماه ۱۳۸۹/ خانه هنرمندان، نگارخانه ی ممیز، ساعت ۵ عصر تا ۸:۳۰ شب

بازدید: همه روزه از ۱۰ صبح تا ۸ شب/ پنج شنبه ها ۲ ظهر تا ۸ شب

مکان: خانه ی هنرمندان ایران، خیابان طالقانی، بعد از ایرانشهر، خیابان شهید موسوی شمالی، ضلع جنوبی باغ هنر.

تلفن:۸۸۳۱۰۴۶۳

با لبخند و هیجان

سپاس از توجه شما

سارا محدث

نقطه